یکی از گل های زیر و انتخاب کنید🌙
💐
🌷
🌹
🥀
🌺
🌸
🌼
🌻
انتخاب کردین؟😊
خوب حالا برین پایین🦋✨
یکم پایین تر🦋✨
حالا شهیدی رو که طبق گل ها انتخاب کردید ببیند🦋✨
💐شهید قاسم سلیمانی
🌷شهید حسین معز غلامی
🌹شهید محسن حججی
🥀شهید ابراهیم هادی
🌺شهید مصطفی صدرزاده
🌸شهید مجید قربانخانی
🌼شهید مهدی زین الدین
🌻شهید محمد ابراهیم همت
حالا یه قلب و انتخاب کنید🦋✨
❤️
🧡
💛
💚
💙
💜
💗
حالا برین پایین🦋✨
یکم پایین تر🦋✨
حالا هدیه خودتون و
طبق قلبی که انتخاب کردین
به شهیدی که انتخاب کردین
بدین🦋✨
❤️۱۴صلوات
🧡۴بار سوره توحید
💛1 بار دعای فرج
💚سه بار سوره حمد
💙۱۰صلوات
💜۲رکعت نماز
💗یک صفحه از قرآن
°°°♥️°°°
انتخاب کردین انجام بدین🦋✨
°°°♥️°°°
#سرگرمی_پرسود ☺️
✅
#خاطراتشهدا🌷
:
قهـر بودیـم
گفت: عاشقمے؟
گفتم: نہ!😁
:
گفت: لبت نہ گویـد
و پیداست مےگوید دلت آرے
ڪہ اینسان دشمنے یعنے ڪہ
خیلے دوستم دارے...
:
زدم زیرخندہ دیگہ نتونستم
نگم ڪہ وجودش چقد آرامش بخشہ..♥️
(بہ ࢪوایټ همسࢪشھید🌸)
🖇⸾ #شهیدعباسبابایے🌺
@rahro313
#حاجقـاسم یهجـاتو
وصیـتنامشـونمیـگن؛
خدایـاوحشـتهمـهی
وجـودمرافـراگرفتهاست'
منقـادربهمھـارِ
نفـسِخـودنیسـتم
رسـوایمنڪن!
+حقیقـتاحاجـیڪه
اینـجـوریمیگـن
آدمخیلـیزیادشـرمندهمیشھ :)💔
#تباه):
@rahro313
هر کسی داشت دنبال جای خنکی برای خودش می گشت تا از گرما فرار کند و برای لحظه ای استراحت کند .
گوشه ی ساختمان از جا هایی بود که همه از آن فرار می کردند .
علی آقا آمد همان جا و روی پتو ها خوابید.
خندید و گفت :نباید به این جسم خیلی رو داد .نباید زیاد از حد بهش توجه کرد.
#سردار_علی_ماهانی
📚برگرفته از کتاب پیراهن خاکی
@rahro313
🦋چرا خانــمها شهـــید نمیشن⁉️
| اسـتــاد پـنــاهـــیـان:
چون به شهادت احتیاج ندارن این
آقایونن که باید شهید بشن، تا به سعادت
برسن
خانم ها یه تحمل بکنند تو خونه،
اجر یه شهید رو بهشون میدن
دیگه نمیخواد کار زیادے بڪنن
خانمها واقعا امکانات معنویشون بالاست
فقط باید بدونند ڪجا باید چیڪار ڪنند
مرد بداخلاقشو تحمل ڪنه, بچه ” ولایتمدار ” میشه
اون رفتارهایے ڪه براے آقایون گفتیم هم همین تاثیر رو داره
همون روز اول ڪه حضرت ام البنین(س)
اومدن تو خونه حضرت ،
حسنین ڪسالت داشتند، شروع ڪرد به تیمار ڪردن
تا سالها به احترام بچه هاے حضرت،
خودشون بچه دار نشدند
بعد ڪه چهار پسر آورد،
همیشه به پسرانش تاڪید میڪرد؛↓
من ڪنیز بچه هاے امیرالمومنین(ع) هستم
و شماها خدمتگزاران بچه های آقا هستید…
” مــادر” ولایتمدار تربیت میڪنه
مادرهاے بزرگوار! نقشتون ویژه هستبه حق حضرت ام البنین یه همت بزرگے بڪنید،در تربیت بچه ها…
پدر اگر امیرالمؤمنین هم باشه،
نمیشه نقش” مادر ” رو انڪار ڪرد
دخترها رو دارید تربیت میڪنید،
به گونه ای خاص تربیت بڪنید
ڪه پس فردا ام البنین باشند….
@rahro313
🌷[حسن خلق]:
💗مهر و #محبت زیادی بین عباس و دوستانش وجود داشت... با دوستانش #صمیمی و #خودمانی بر خورد می کرد. من ندیدم از عباس #شوخی های نامتعارف سر بزند و یا برای کسی #ژست بگیرد. معصومیتی در سیمای او بود که باعث میشد محبتش در قلب دوستانش نفوذ کند. رفتارش متین بود. تواضعش هم نسبت به سابق بیشتر شده بود. در عین اینکه وقار هم از نگاهش می بارید ، روحیات او در برخورد با افراد مختلف طوری بود که انگار از سال ها قبل آنها را می شناسد ، گویی که پیوند قلبی میان آنها مربوط به سال های متمادی است💗
🍀به نقل از محمد مهدی دانشگر ، برادر شهید🍀
_______
#شهید_عباس_دانشگر
@rahro313
📌 شهید روح الله قربانی
❇ محل تولد: تهران، دولاب
❇ تاریخ ولادت: ۱ خرداد ۱۳۶۸
❇ تاریخ شهادت: ۱۳ آبان ۹۴
🔸 " ان الدین حق و الکتاب الحق و المیزان حق لا ریب فیه "
... چیزی که نمیدانید عمل نکنید. ادای کسی را در نیارید. بدون علم درست وارد کاری نشوید مخصوصاً دین ؛ اول واجبات بعد مستحبات مؤکد مثل کمک به پدر و مادر و دوروبریها... نه حج و کربلا صدبار ... بدون این کارها؛ هیئت و زیارت با توجه به نیاز با توجه به دین و #سید_اشهدا ، مستثنی است و فقط قال الله: افضل الاعمال بر والدین و اولادها...
(بخشی از #وصیت_نامه شهید)
🔻چرا دلتنگ نباش؟؟!
پس از شهادت #شهید_روحالله_قربانی همسر ایشان با دلتنگی، به خانه میروند و کتابِ هدیه شهید را باز میکنند. متنی توجه ایشان را جلب میکند:
شهید روی برگ #گل_رز نوشته بودند: عشق من دلتنگ نباش...!
@rahro313
چشمِ مجنون...
محمد ابراهیم همیشه اصرار داشت که حلقه ازدواج دستش باشد و سر این موضوع من اذیتش می کردم و می گفتم:
حالا این چه قید و بندی است که برای خودت گذاشته ای؟!
و او پاسخ می داد: "حلقه، سایه یک زن یا مرد در زندگی همسرش است و من دوست دارم این سایه همیشه دنبال من باشد."
من دعا کرده ام که تو همسر دنیا و آخرتم باشی❤️
.
ژیلا بدیهیان، همسر شهید همت
به پاسداشت سالگرد شهادت سردار شهید حاج محمدابراهیم همت [فرمانده لشگر 27 محمد رسول الله(ص)]
@rahro313
بسم رب الشهدا
همه آماده ی رفتن بودیم
کیف و کوله چمدان
همه جا صحبت بود..
اندیمشک اهواز...
بشتابید بشتابید
جا نمانید!!
آخر هر هفته دلمان تنگ خراسان و بین الحرمینِ حسین که میشد،
میگفتیم:ای دل!یک کمی طاقت بیار لحظه ی دیدار نزدیک است...
به دلم قولِ شلمچه میدادم
آخرِ هر هفته...
به دلم میگفتم گریه هایت باشد
طلاییه،فکه...
این دلم لک زده بود با صدای مداح برود کرب و بلا بنشیند آنجا و بگوید آرام!
شهدا؟!
اربعینِ امسال
نوکریِ ارباب
کربلا کربلا کربلا.
ناگهان بغضی به لب مرز رسید
اشک ها جاری شد -چه شده است مادر؟
این چنینی چرا؟
کنسل شد کنسل شد... -واضح تر بگو چی شد؟
مادرم!امسال...دلِ من زندانیست ،حال و هوایم خوش نیست ،کوله باری داشتم اماده ،پر از حرف،و جسمی از نفس افتاده...
مادرم دستِ نوازش کشید
با لبش زمزمه کرد، یا مَن یَسمَعُ اَنینَ الواهِنینَ.. ای آنکه فریاد دل خسته دلان را می شنود...
___________________
دلنوشته: خانم هانیه مختاری
عکاس: جعفر یکتا
@rahro313
یا حضرت معصومه، ای یادگار زهرا
بزم عزا به پا کن امشب برای بابا
ای شیعیان بیارید عطر و گلاب و قرآن
موسی بن جعفر آزاد، گردد ز کنج زندان
شهادت غریبانه امام کاظم (ع) تسلیت باد.
@rahro313