eitaa logo
رهروان شهدا
1.3هزار دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
177 ویدیو
5 فایل
خورشید اینجا .... عشق اینجا....گنج اینجاست... زیارتگاه کربلای پنج اینجاست.... این خاک گلگون تکیه ای از آسمان است....
مشاهده در ایتا
دانلود
حاج احمد پدر شهید علی الهادی الحسین نقل میکند: پسرم علی برای اجازه گرفتن از من جهت رفتن به سوریه پیش من آمد و گفت:پدر جان میخواهم برای مأموریتی به حلب سوریه بروم. این مأموریت در زمینه ی تخصصی پرستاری است.(زیرا رشته ی درسی و تخصصی علی پرستاری بود و این مسئله طبیعی بود)از علی پرسیدم آیا درس و مدرسه ات تمام شده؟ آیا کار عقب افتاده ای نداری و ...؟که علی گفت:پدر جان هم درسم تمام شده و هم کار عقب افتاده ای و...ندارم. وقتی به چهره ی پسرم علی نگاه میکردم؛همان حس و حال و روحیه ی جهادی که خودم در دوران نوجوانی و جوانی در جبهه و دفاع از لبنان داشتم برایم تداعی می شد و به یاد آن دوران می افتادم.درست است که جغرافیا فرق دارد اما هدف یکی است؛دفاع از ارزشهای اسلامی،سرزمین و ناموس و من علی را خوب درک میکردم و بر همین اساس به علی اجازه رفتن به میدان دفاع مقدس را دادم و امروز علی برای ما الگو و راهنما شده است و همچون شاگردی از استاد خود درس میگیریم و راه راست و درست را به ما نشان می دهد.🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 @rahro313
حاج حسین یکتا: "برا  ناز کن؛  برا خدا ناز میکردن.  گناه نمیکردن ولی عوضش برا خدا ناز میکردن، خدا هم نازشونو میخرید!  تیر خورد، رسیدن بالاسرش... گفت: من دلم نمیخواد  بشم! گفتن: یعنی چی نمیخوای  بشی؟! برا خدا داری ناز میکنی؟  گفت: آره؛ من نمیخوام اینجوری  بشم، من میخوام مثل اربابم امام حسین ارباً اربا بشم... حاج احمد حرکت کرد سمت آمبولانس، بیسیمچی هم حرکت کرد، علی آزاد پناه هم حرکت کرد. سه تایی با هم. یک دفعه یه خمپاره اومد خورد وسطشون، دیدم حاج احمد ارباً اربا شده.  همه‌ی حاج احمد شد یه گونی پلاستیکی! دوست داری برا  ناز کنی خدا هم بخرتت؟  تو بخوای معشوق باشی، خدا هم عاشقت میشه..."  @rahro313
همراه حاج احمد براي بازرسي به يکي از پايگاه هاي مرزي رفتيم. سر ظهر بود. ‌ آنها از حاج احمد خواستند تا ناهار را پيش شان باشد. التماسش مي کردند .. ! قبول کرد. سفره پهن شد و غذا را آوردند. ناگهان ديدم ، اخم هاي حاج احمد در هم رفت. دقّت کردم ببينم قضيه چيست. متوجّه شدم که ظرف هاي غذاي آنها چيني و استيل است! حاج احمد خطاب به مسؤول آنها گفت : " اين ظرف ها را سپاه مريوان به شما داده .. ؟ اينها مال کيه .. ؟ چيه .. ؟ قاشق هاي استيل و بشقاب هاي چيني، ما از اين ظرف ها نداشتيم به کسي بدهيم .. ! " آن برادر گفت : " والله من هم نمي دانم .. ! من تازه ده ، بيست روزه که آمدم اينجا .. از وقتي هم که آمدم اين ها اينجا بودند .. " بالاخره بعد از تحقيق معلوم شد که عدّه اي از نيروها رفته اند و از خانه هاي مردمي که خانه شان را ترک کرده اند، آن ظرف ها را آورده اند .. ! حاج احمد غذا نخورد و گفت : " براي من تو يک تکّه نان غذا بريزيد . اين ظرف ها مال مردم است . کي به شما اجازه داده برويد داخل خانه ي مردمي که درش باز است ، ظرفهايشان را برداريد بياوريد؟ شما آمديد اينجا براي صيانت و دفاع از مال مردم، ناموس مردم ، درست است که آن ها از اينجا رفتند، ولي اينکه ديگر مالشان بوده .. ! ‌ بلافاصله بعد از ناهار، اينها را تميز مي شوريد و مي رويد ببينيد مال کدام خانه است و مرتّب مي گذاريد سر جايش .. ! اگر توپ بخورد، اينها نابود بشود عيبي ندارد، ولي شما حق نداريد دست به هيچي بزنيد .. ! " ‌ *‌مقایسه کنید با مسئولان امروزی* @rahro313
حاج حسین یکتا: "برا  ناز کن؛  برا خدا ناز میکردن.  گناه نمیکردن ولی عوضش برا خدا ناز میکردن، خدا هم نازشونو میخرید!  تیر خورد، رسیدن بالاسرش... گفت: من دلم نمیخواد  بشم! گفتن: یعنی چی نمیخوای  بشی؟! برا خدا داری ناز میکنی؟  گفت: آره؛ من نمیخوام اینجوری  بشم، من میخوام مثل اربابم امام حسین ارباً اربا بشم... حاج احمد حرکت کرد سمت آمبولانس، بیسیمچی هم حرکت کرد، علی آزاد پناه هم حرکت کرد. سه تایی با هم. یک دفعه یه خمپاره اومد خورد وسطشون، دیدم حاج احمد ارباً اربا شده.  همه‌ی حاج احمد شد یه گونی پلاستیکی! دوست داری برا  ناز کنی خدا هم بخرتت؟  تو بخوای معشوق باشی، خدا هم عاشقت میشه..."  @rahro313
پشت زیباترین لبخند بیشترین رازها نهفته است زیباترین چشم بیشترین اشک ها را ریخته است و مهربان ترین قلب بیشترین درد ها را کشیده است.... . شهید شهادت: هجدهم دیماه ۹۷ ، بهبهان، درگیری با قاچاقچیان مواد مخدر @rahro313
پیکر مطهر شهید مدافع حرم سردار علی سعد طی مبادله، به وطن بازگشته ودیشب در معراج شهدای تهران بوده و امروز در تهران تشییع شده و بزودی جهت تشییع و تدفین به شهرستان_دزفول خواهد رفت. ‌ گفتنی است سردار شهید مدافع حرم علی سعد پنجمین شهید این خانواده شهیدپرور است. پیکر سردار شهید مدافع حرم علی سعد در منطقه خانطومان سوریه برجای مانده بود. ‌ پیکر مطهر شهید مدافع حرم  کشف و از طریق آزمایش DNA شناسایی شد. @rahro313
به دشمنان اسلام و ایران و ترامپ میگویم : من واز ۱۵ سالگی تا الان اهل جبهه و جهاد بوده ام ، کسی را که بدنش جای برای تیرو ترکش ندارد رو تهدید نکن واز جنگ نترسان ، آزموده را آزمودن خطاست @rahro313
۵ فروردین سالروز شهادت    نخستین فرمانده لشکر سپاه پاسداران و نخستین فرمانده لشکر ۲۷ حضرت رسول‌ﷺ ملقب به "شمشیر لشکر" در جریان عملیات والفجر یک در منطقه شرهانی خرقه شهادت پوشید. : "بايد سپاه آنچنان شود كه پاسداران به عنوان فريضه واجب خدمت نمايند، نه به عنوان شغل، چرا كه اين دو بازوی ولی فقيه، سپاه و روحانيت شغلی ندارد و نبايد سپاهی بودن و روحانی بودن را شغل حساب نمود، چقدر ابرقدرتها از اين سپاه نوپا می ترسند، چرا كه برادر سپاهی به عنوان فريضه وارد سپاه می گردد، نه حق مأموريت می خواهد نه فوق‌العاده بدی آب و هوا، بلكه هر كجا كه سخت تر باشد وارد می شود كه اجرش عظيم‌تر است..."  @rahro313
در عالم خواب بهم خبر دادن که جواد شهید شده است؛ در عالم خواب باورم نمیشد، زمانی که از خواب بیدار شدم چند ساعت گذشت که به ما خبر دادند جواد  شده است... راوی: خواهر شهید  فرازی از وصیت نامه شهید: "نماز اول وقت را فراموش نکرده و در انجام فرائض دینی کوشا باشید"  تاریخ تولد: ۱۳۵۰/۶/۲۰ تاریخ شهادت:  ۱۳۶۷/۱/۲۴ محل شهادت: پادگان منتظران محمودآباد  مزار: گلزار شهدای امام‌زاده ابراهیم(ع)، آمل  @rahro313
پاسدار شهید احمد جلالی نسب معاون عملیات یگان امنیتی سپاه امام علی بن ابی طالب (ع) و از فعالان و خادمان هیئت رزمندگان اسلام و خادم افتخاری حرم حضرت معصومه (ع) و مسجد مقدس جمکران بود که بیست و دوم آذر ماه سال نودو پنج در نبرد با تروریست‌های تکفیری در شهر تدمر سوریه به فیض شهادت نائل و مفقودالاثر شد. . بعد از دو سال از شهادتش در روز ولادت حضرت اباعبدالله الحسین(ع) پیکر مطهرش تفحص شد. . مراسم تشییع پیکر مطهر پاسدار شهید مدافع حرم، "احمد جلالی نسب" امروز سه شنبه بیست و هفتم فروردین ماه در شهر مقدس قم برگزار شد. @rahro313
یکی از دوستان حسین‌ آقا که لحظه شهادت کنارش بوده، نحوه شهادت حسین را برایمان گفت. نیروها در محاصره قرار گرفته بودند. از فرماندهی با حسین تماس می‌گیرند که عقب‌نشینی کنند. حسین می‌گوید اگر عقب‌نشینی کنیم، نیمی از نیروها به شهادت می‌رسند. و با این استدلال اجازه می‌گیرد که مقاومت کند. با این تدبیر، ۶۰ تا ۷۰ نفر از نیروها را از محل خارج می‌کند تا بعد از آن با جمع‌آوری ادوات او و ۲ نیروی دیگرش هم به آنها ملحق شود. آن ۲ نفر مجروح شدند و حسین‌آقا از شدت انفجار به دیوار برخورد کرد. شاهرگ گردن حسین بریده شد و دست چپ و پهلوی چپ... آنقدر که کلیه‌اش هم بیرون ریخته بود. شد همانی که آرزویش را داشت و در وصیت‌نامه‌اش به مادرش گفته بود تا دعا کند. نوشته بود «دعا کن شهید شوم، شهادتم هم طوری باشد که بدنم پاره‌تر از بدن اباعبدالله الحسین باشد.» از پهلوی شکسته حضرت زهرا، دست بریده قمر بنی هاشم و گردن علی‌اصغر علیه السلام هم نشانه داشت. ۲۶ فروردین در شهر حلب سوریه... @rahro313