شب جمعه بود بچه ها جمع شده بودند تو سنگر برای دعای کمیل چراغارو خاموش کردند مجلس حال و هوای خاصی گرفته بود هر کسی زیر لب زمزمه می کرد و اشک میریخت یه دفعه اومد گفت اخوی بفرما
عطر بزن ...ثواب داره
اخه الان وقتشه؟
بزن اخوی ..بو بد میدی .
#امام_زمان نمیاد تو مجلسمونا
بزن به صورتت کلی هم ثواب داره
بعد دعا که چراغا رو روشن کردند
صورت همه سیاه بود
تو عطر جوهر ریخته بود...
بچه ها م یه جشن پتوی حسابی براش گرفتند قبل جشن پتو حرفی گفت به این مضمون:
این رو ســـــیاهی بـــا یه شســـــتشو راحــــت میره،
حواســـــمون باشــــه مقابل خــــدا رو سیاه نباشیم
@rahro313
#خاطرات_شهدا🌷
#نگاه_شهدا✨
بعد از شهادت ابوالفضل به کربلا رفتیم. خردادماه بود و هوا گرم. از مقام #امام_زمان (عج) تا پشت حرم حضرت عباس (ع) راه زیادی بود؛ حدود ۴۵ دقیقه🕘. ساعت هم سه بود و هنگام استراحت ماشینها. همانطور که پیاده میآمدیم مادرش گفت: «ببین ابوالفضل، بابا که قلبش را عمل کرده، من هم که کمر ندارم. زهرا خانم هم که پاهایش درد گرفته، مهدی هم خسته شده، یک ماشین بفرست😞.» حاج آقا گفت: «خانم چه میگویی؟ ابوالفضل این وسط ماشین از کجا بیاورد؟ او اکنون جایش خوب است.. »🕊
همانطور که سه تایی میخندیدیم، یک ماشین که داشت میرفت برای تعویض خادمها نگه داشت جلوی پایمان. پرسید: «علقمی؟» سوار شدیم، اما سه تایی تا موقع رسیدن گریه میکردیم.😭
حاج آقا گفت: «شهدا همه جا حاضرند. ماها دقت نمیکنیم تا لیاقت نظر شهدا را داشته باشیم😔»
#شهید_ابولفضل_شیروانیان
┄┅┅☘☘💖☘☘┅┅┄
@rahro313
🌷مابرای خاک نمیجنگیم
🌷برای#اسلام عزیزمیجنگیم 🌷همیشه ودرتمام حالات به فکر
#امام_زمان باشید
ومدافع خوبی برای#ولایت .
این چندمین تولد توست؟
و چندمین انفجار سکوت؟
چندمین لبخند آفرینش؟ 🕊
خورشید را چندمین بار است که میبینی از آسمان و ما در فراقش فریاد
" این صاحبنا " سر میدهیم ؟
🍂
و پروانه نگاهمان چندمین بار است که میچرخد دور شمع وجودتان؟
و ثانیه های رفتنت چندمین بار است که به احترام تو برمیخیزد؟
چندمین بار است که مجدداً هوایت بی تابمان میکند ؟
چندمین دم!؟
چندمین آن!؟
آه که چقدر دلتنگم محمود!
و جهان چه پرغوغاست از پروازت . . .
#شهید_عبدالرحیم_فیروز_آبادی
شادی روح شهدا #صلوات
@rahro313
♨️ݐول خوࢪد💰نباشٻم!!
.
💢ٻڪ وقٺ هاٻـے؛
بعدازدوشب#نماز_شب !
بعدازچندࢪوز ࢪوزه مسٺحبے!
بعدازچندࢪوزٺسبٻح📿چࢪخاندن!
بعدازٻڪ ڪاࢪفࢪهنگے دࢪفضاے مجازے🤳🏻و حقٻقے! و...
.
💢ڪلے سࢪوصدا🗣ࢪاه مے اندازٻم ڪہ آقا چࢪا ما#امام_زمان ࢪونمے بٻنٻم⁉️
ڪلے هم خودمون ࢪوٺحوٻل مٻگٻࢪٻم😏!
.
💢شاٻدجلوآٻٻنہ هم بࢪٻم وببٻنٻم ڪہ بہ بہ!!
چقدࢪنوࢪانے شدٻم😇!!
.
💢اونے ڪہ دونہ دࢪشٺ بشہ!
مخلص بشہ!
خالص بشہ👌🏻!
بࢪاے امام زمان(؏ج)
سࢪوصدا ࢪاه نمٻندازه❌...
.
💢بہ قول حاج حسٻن ٻڪٺا؛
اون ݐول خوࢪدِ ڪہ سࢪوصدا داࢪه!
اسڪناس💵صداٻـے ازش دࢪنمٻاد...
.
💢 دونہ دࢪشٺ بشٻم!
#خالص بشٻم!
امام زمان ماموࢪٻٺ هاشو بہ ما بسݐاࢪه💪🏻!
ٺمام امٻد امام زمان(؏ج)ماهسٺٻم...
.
💢ڪہ شهٻدنٻڪوڪلام دࢪحاج؏مࢪان بهش مٻگفٺن!
چࢪاٻڪ ࢪوز ٺٻࢪباࢪ!
ٻڪ ࢪوز آࢪ ݐی جی!
ٻڪ ࢪوز ...
ٻڪ ࢪوز ...
گفٺ: بہ من مٻگن ڪجا بࢪو😊!!
.
ݐٻوسٺ:️بہ ما هم مٻگن،جا نمونٻم.
@rahro313
#خاطرات_شهدا🌷
#نگاه_شهدا✨
بعد از شهادت ابوالفضل به کربلا رفتیم. خردادماه بود و هوا گرم. از مقام #امام_زمان (عج) تا پشت حرم حضرت عباس (ع) راه زیادی بود؛ حدود ۴۵ دقیقه🕘. ساعت هم سه بود و هنگام استراحت ماشینها. همانطور که پیاده میآمدیم مادرش گفت: «ببین ابوالفضل، بابا که قلبش را عمل کرده، من هم که کمر ندارم. زهرا خانم هم که پاهایش درد گرفته، مهدی هم خسته شده، یک ماشین بفرست😞.» حاج آقا گفت: «خانم چه میگویی؟ ابوالفضل این وسط ماشین از کجا بیاورد؟ او اکنون جایش خوب است.. »🕊
همانطور که سه تایی میخندیدیم، یک ماشین که داشت میرفت برای تعویض خادمها نگه داشت جلوی پایمان. پرسید: «علقمی؟» سوار شدیم، اما سه تایی تا موقع رسیدن گریه میکردیم.😭
حاج آقا گفت: «شهدا همه جا حاضرند. ماها دقت نمیکنیم تا لیاقت نظر شهدا را داشته باشیم😔»
#شهید_ابولفضل_شیروانیان
┄┅┅☘☘💖☘☘┅┅┄
@rahro313
ای صبا ،
سوختگان بر سر ره منتظرند ..
گر از آن یار سفر کرده پیامی داری!
اللهم عجل لولیک الفرج
واجعلنا من انصاره و اعوانه
#امام_زمان (عج)
@rahro313
یابن الحسن(عج)
تا تو نیایی ،
نوحه و گریه دمادم است ...
سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است ...
اللهم عجل لولیک الفرج
واجعلنا من انصاره و اعوانه
#امام_زمان (عج)
@rahro313
🍃روزی برای #تحویل امانتی به شهر "تبنین" رفته بودیم. در راه برگشت صدای اذان آمد. احمد گفت: کجا نگه می داری تا نماز بخوانیم⁉️گفتم۲۰دقیقه ی دیگر به شهر می رسیم و#همانجا نمازمی خوانیم...
🍃از حرفم #خوشش نیامد و نگاه معنا داری به من کرد و گفت:من مطمئن نیستم تا ۲۰ دقیقه ی دیگر زنده باشم! و نمی خواهم خدا را در حالی ملاقات کنم که نماز #قضا دارم دوست دارم نمازم با نماز #امام_زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و در همان وقت به سوی خدا برود"
راوی:علی مرعی (دوست شهید)
#شهید_احمد_مشلب
@rahro313
🍃روزی برای #تحویل امانتی به شهر "تبنین" رفته بودیم.در راه برگشت صدای اذان آمد. احمد گفت: کجا نگه می داری تا نماز بخوانیم⁉️گفتم۲۰دقیقه ی دیگر به شهر می رسیم و#همانجا نمازمی خوانیم...
🍃از حرفم #خوشش نیامد و نگاه معنا داری به من کرد و گفت:من مطمئن نیستم تا ۲۰ دقیقه ی دیگر زنده باشم! و نمی خواهم خدا را در حالی ملاقات کنم که نماز #قضا دارم دوست دارم نمازم با نماز #امام_زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و در همان وقت به سوی خدا برود"
راوی:علی مرعی (دوست شهید)
#شهید_احمد_مشلب
@rahro313
🍃روزی برای #تحویل امانتی به شهر "تبنین" رفته بودیم.در راه برگشت صدای اذان آمد. احمد گفت: کجا نگه می داری تا نماز بخوانیم⁉️گفتم۲۰دقیقه ی دیگر به شهر می رسیم و#همانجا نمازمی خوانیم...
🍃از حرفم #خوشش نیامد و نگاه معنا داری به من کرد و گفت:من مطمئن نیستم تا ۲۰ دقیقه ی دیگر زنده باشم! و نمی خواهم خدا را در حالی ملاقات کنم که نماز #قضا دارم دوست دارم نمازم با نماز #امام_زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و در همان وقت به سوی خدا برود"
راوی:علی مرعی (دوست شهید)
#شهید_احمد_مشلب
@rahro313
پسر فاطمه شرمنده اگر میبینی
کوچه آماده شده تا برسی اما دلها نه...💔
#عید_امید
#امام_زمان
7.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
و مادرےکہهزارآرزوداشتبراےفرزندش...
الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَجْبہحقزینب سـلامـاللهعلیہا
#امام_زمان
#طوفان_الاقصی
#فلسطین
@rahro313