🎞خاطره ای از #شهید نوری🌷:
همرزمان شهید نوری میگویند:
تیکه کلام بابک همیشه فداتم بود☺️
اخلاق خوبی داشت و هیچ وقت زبانش را به حرف های ناروا باز نمیکرد❤️
#شهید_بابک_نوری
@rahro313
رفیقشهید :
منظور از کارهای خیر،
کمک و سرکشی به نیازمندایی بود که خودش میشناخت و گاهی به آنها سر میزد و کمکهای نقدی میکرد و اگر خانوادهای نمیتوانست برای فرزندش لباس تهیه کند با هم دست آن بچه را میگرفتیم و و برایش خرید میکردیم، گاهی وسایل منزل تهیه میکرد و سعی میکرد همه این کارها را کسی متوجه نشود و به صورت ناشناس انجام میداد، حتی در انجمنهای خیریه زیادی عضو بود.
.
#شهید_بابک_نوری
@rahro313
#دلنوشته
#معرفتت را از تاریخ تولدت یافتم..
تاریخے که همانند تاریخ #کربلا "تاریخ" ساز شد!!
این روز ها حال دلم کوڪ نیست...میگویند #شهـدا زنده اند!!
برادرانه بیا..بیا و حال دلم را خوب کن!بیا و بین منو خدا پا در میانی کن ..!
خودم را گم کرده ام..قرآن را میگشایم میگوید #صبرکن..
به خدا بگو اگرقرار است صبرکنم ؛ طاقتـش را هم عطـا کن..!
اللهم فڪ کل اسیـــر؛ الهی هر کسی به هرنحوے چه در زندان دنیا چه درزندان نَفــــس اسیر است..آزاد شود ؛ بهـ برڪت نام؛ #شهید_بابک_نوری..
#فاطمه_محمدے
همرزم شهید نوری
به نقل از فرمانده گردان:
نصفه شب بابک ، فرمانده گردان رو از خواب بیدار می کنه میگه من فردا شهید میشم ، به خانوادم بگو حلالم کنن.
فرمانده میگه حرف الکی نزن. برو بزار بخوابیم.
میخوابه و خواب می بینه که بابک شهید شده و از خواب می پره.
پیش خودش میگه نکنه فردا شهید بشه. نقشه میکشه که صبح به راننده پشتیبانی بگه به یه بهانه ای بابک رو با خودش ببره عقب و یه جایی جاش بزاره. دوباره میخوابه. صبح از خواب بیدارش می کنن و میگن باید آتش بریزیم رو سر دشمن و .... تو این شلوغی ها نقشه اش یادش میره. چند ساعت بعد بچه ها شهید میشن.
فرمانده گردان تازه یاد حرف های شب قبل بابک و خوابش و نقشه اش می افته.
#شهید_بابک_نوری
@rahro313
همرزم شهید نوری
به نقل از فرمانده گردان:
نصفه شب بابک ، فرمانده گردان رو از خواب بیدار می کنه میگه من فردا شهید میشم ، به خانوادم بگو حلالم کنن.
فرمانده میگه حرف الکی نزن. برو بزار بخوابیم.
میخوابه و خواب می بینه که بابک شهید شده و از خواب می پره.
پیش خودش میگه نکنه فردا شهید بشه. نقشه میکشه که صبح به راننده پشتیبانی بگه به یه بهانه ای بابک رو با خودش ببره عقب و یه جایی جاش بزاره. دوباره میخوابه. صبح از خواب بیدارش می کنن و میگن باید آتش بریزیم رو سر دشمن و .... تو این شلوغی ها نقشه اش یادش میره. چند ساعت بعد بچه ها شهید میشن.
فرمانده گردان تازه یاد حرف های شب قبل بابک و خوابش و نقشه اش می افته.
#شهید_بابک_نوری
@rahro313
#شهیـــــدانه✨
بهش گفتم: بابک من به خاطر خانوادم نمیتونم بیام دفاع از حرم
گفت: توی کربلا هم دقیقا همین بحث بود،
یکی گفت خانوادم...
یکی گفت کارم...
یکی گفت زندگیم...
این طوری شد که امامحسین تنها موند
و من واقعا جوابی نداشتم برای حرفش... 💔
#شهید_بابک_نوری🌺
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
@rahro313