📛جا دارد یادی کنیم از این نامهی شهید باکری☝️
ابلاغیه سرلشکر شهید مهدی باکری به فرماندهان زیر دستش!
بعد از همه نیروها غدا بگیرید، کمتر و دقیقا هم نوع آنها باشد، در داشتن مواد غذایی، چادر و پتو فرقی با بقیه نداشته باشید.
مدیریت انقلابی اینگونه است. و جا دارد یادی کنیم از این نامه شهید والامقام مهدی باکری. شاید تلنگری باشد...
#اندکی_تلنگر
#شهید_مهدی_باکری
@rahro313
#خاطرات_شهدا
کم تر شبی می شد بدون گریه سر روی بالش بگذارم . دیر به دیر می آمد . نگرانش بودم . همش با خودم فکر می کردم « این دفعه دیگه نمیاد. نکنه اسیر شه. نکنه شهید شه. اگه نیاد، چی کار کنم ؟» خوابم نمی برد. نشسته بودم بالای سرش و زار زار گریه می کردم. بهم گفت « چرا بی خودی گریه می کنی؟ اگه دلت گرفته چرا الکی گریه می کنی! یه هدف به گریه ات بده . » بعدش گفت « واسه ی امام حسین گریه کن. نه واسه ی من.»
#شهید_مهدی_باکری
@rahro313
تولد:۳۰ فروردین ۱۳۳۳ ارومیه شهرستان میاندواب
شهادت:۲۵ اسفند ۱۳۶۳ عملیات بدر جزیره مجنون
یکی از فرماندهان دلاور دفاع مقدس که اوج غیرت و از خودگذشتگی در وجودش موج میزد
فرمانده لشکر ۳۱ عاشورا
پیکرش در اروند رود ناپدید شد و همانند برادرش حمید باکری،مفقودالاثر است
عملیات های مهم که در آنها حضور داشت:
فتح المبین،بیت المقدس،رمضان،مسلم بن عقیل،والفجر مقدماتی والفجر ۱ و ۴،خیبر و بدر
یکسال بعد برادرش حمید باکری به شهادت رسید بعد از اینکه در مبارزه تن به تن در عملیات بدر مجروح می شود توسط برادر قمرلو با قایق بطرف نیروهای خودی در شرق دجله منتقل می شود که یکدفعه قایق حامل پیکرش مورد اصابت آرپی جی قرار گرفته و منهدم می شود و پیکر مطهرش خاکستر شده و قطره ناب وجودش به دریا پیوست
در عملیات فتح المبین در منطقه رقابیه از ناحیه چشم مجروح شد و بفاصله ی کمتر از یکماه در عملیات بیت المقدس شرکت کرد و در مرحله دوم عملیات از ناحیه کمر زخمی شد و با توجه به جراحت هایی که داشت در مرحله سوم عملیات به قرارگاه فرماندهی رفت تا برادران بسیجی را از پشت بی سیم هدایت کند
پانزده روز قبل عملیات بدر به مشهد مقدس مشرف شد و از آقا علی بن موسی الرضا(ع) خواسته بود که خداوند توفیق شهادت را نصیبش کند
فرازی از بیانات شهید مهدی باکری قبل از عملیات بدر:
همه برادران تصمیم خود را گرفته اند ولی من بخاطر سختی عملیات تاکید می کنم شما باید مثل حضرت ابراهیم(ع) باشیدکه رحمت خداشامل حالش شد،مثل اودرآتش بروید خداوند اگر مصلحت بداند به صفوف دشمن رخنه خواهید کرد باید درحدنهایی از سلاح مقاومت استفاده کنید
#شهید_مهدی_باکری
@rahro313
️دوستان و همسنگرانش نقل میکنند:
🌸به همان میزان که به انجام فرایض دینی مقید بود نسبت به #مستحبات هم تقید داشت. نیمههای شب از خواب بیدار میشد
🌸 با خدای خود خلوت می کرد و #نماز_شب را با سوز و گداز و گریه میخواند. #خواندن_قرآن از کارهای واجب روزمرهاش بود و دیگران را نیز به این کار سفارش مینمود....
#شهید_مهدی_باکری❤️
@rahro313
.
برادرش فرمانده يکي از خطوط عمليات بود. رفته بودم پيشش براي همآهنگي؛ همان موقع يک خمپاره انداختند من مجروح شدم. ديدم که برادرش شهيد شد. وقتي برگشتم، چيزي از شهادت حميد نگفتم؛ خودش ميدانست. گفتم «بذار بچهها برن حميد رو بيارن عقب» قبول نکرد. گفت «وقتي رفتن بقيه رو بيارن، حميد رو هم ميارن» انگار نه انگار که برادرش شهيد شده بود. فقط به فکر جمع و جور کردن نيروهايش بود. تا غروب چند بار ديگر هم گفتم؛ قبول نکرد. خط سقوط کرد و همه شهدا ماندند همان جا.
#شهید_مهدی_باکری
@rahro313