eitaa logo
رهروان شهدا
1.3هزار دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
177 ویدیو
5 فایل
خورشید اینجا .... عشق اینجا....گنج اینجاست... زیارتگاه کربلای پنج اینجاست.... این خاک گلگون تکیه ای از آسمان است....
مشاهده در ایتا
دانلود
جوان ترین شهید ناجا را بیشتر بشناسید 🔹او سیزدهم خرداد ۷۸ در رامهرمز متولد میشود 🔹در سال ۹۳ جهت گذراندن دوره بهیاری و آموزشی استخدام ناجا میشود 🔹در سال ۹۵ به عنوان بهیار در خوزستان مشغول به کار می شود 🔹او که پدرش رئیس بازرسی انتظامی رامشیر بود هرگز از رانت پدرش برای جابجایی خود استفاده نکرد 🔹سرانجام در بیست و یکم خرداد ۹۷ زمانی که در حال انتقال متهم بود، اشرار با حمله به وی قصد آزادسازی او را داشته که با مقاومت شهید این امر مسجل نشد و با اصابت گلوله به شهادت می رسد @rahro313
شیرین بود برایشان تحمل درد پهلو و... درد بــازو... وقتۍ ڪہ آرام زمزمہ مۍ ڪردنــد :  ذِڪـر ِ  را شهیدے ڪہ باپهلو وصورت زخمے، پرڪشید. . شهید محمد سخندان از اهالی مشهد در حلب سوریه حین مبارزه با تروریست های تکفیری به شهادت رسید و به شهدای مدافع حرم پیوست.این شهید تنها سه روز بعد از حضورش در سوریه به دوستان شهیدش پیوست. @rahro313
مادر و خانواده شهید "  " ظهر روز دوم بهمن ماه سال ۱۳۹۷ در معراج شهدا با پیکر فرزندش پس از ۳۰ سال چشم انتظاری دیدار کردند پیکر شهید علیرضا زبیرم توسط گروه های  شهدا کشف و از طریق پلاک هویتی شناسایی گردید و تحویل خانواده شد. . 🕊شهید علیرضا زیبرم متولد ۳۰ شهریور ماه ۱۳۴۶ چشم به جهان گشود و در دروان تحصیلات دانشگاهی در رشته مدیریت بازرگانی دانشگاه شیراز از طریق لشگر ۱۹ فجر شیراز عازم جبهه جنگ تحمیلی شد و سرانجام در آخرین ماه‌های جنگ یعنی در چهارم خرداد ماه سال ۶۷ در منطقه عملیاتی پاسگاه زید به درجه رفیع شهادت نائل گردید. @rahro313
بخش هایی از وصیتنامه تاریخی شهید : « پدر و مادرم اگر خبر شهادت مرا به شما دادند دست به دعا بردارید و خدا را شکر کنید که پسرتان به راهی غیر از راه "الله" نرفت خانواده شهدا الگوهای جامعه اسلامی ما هستند و باید به کوردلان و فریب خوردگان نشان داد که ما آگاهانه به این راه آمدیم و آگاهانه نیز به شهادت می رسیم وصیت من به شما برادران و خواهران این است که همیشه پشتیبان ولایت فقیه باشید تا اسلام ضربه نبیند به ائمه اطهار {ع} متوسل شوید نمازهای یومیه را بجا آورید و دعا زیاد بخوانید که از همین دعاها و نماز شب ها شهدا بیرون آمدند خدایا تو می دانی که چه می کشیم پنداری که چون شمع ذوب می شویم ما از مردن نمی هراسیم اما می ترسیم بعد از ما ایمان را سر ببُرند و اگر بسوزیم هم، که روشنایی می رود و جای خود را دوباره به شب می سپارد پس چه باید کرد ؟ آری همه یاران سوی مرگ رفتند در حالی که نگران فردا بودند حال آنکه فردا را "الله" نگهدار است خواهم که در این کوه غم آرام بمیرم گمنام سفر کرده و گمنام  بمیرم عمریست مرا مونس جان، نام حسین {ع} است دل خواست که در سایهٔ این نام بمیرم » @rahro313
شهيد سيد محمد موسوي ناجي از اتباع عراقي ساكن ايران بود. او بارها به عنوان مبلّغ به جبهه‌هاي نبرد عراق اعزام شد و در اين مأموريت تبليغي با سپاه بدر عراق همكاري مي‌كرد. شهيد ناجي در سه مرتبه اعزام به عراق به ترتيب در سامرا، العلم و بيجي مشغول كار تبليغي شد و نهايتاً در 28 تيرماه سال 1394 در بيجي به شهادت رسيد تا دومين شهيد روحاني مدافع حرم بعد از شهيد مالاميري لقب بگيرد. بعد از شهادت اين روحاني مجاهد، تروريست‌هاي داعشي در اينترنت با منتشر كردن تصاوير شهداي روحاني با افتخار از اينكه چهار روحاني ايراني را در عراق به شهادت رساندند ابراز خوشحالي كردند وقتی تصمیم قطعی گرفت که راهی شود، پدرش گفت بمان زمان امتحانات است. بعد از امتحانات برو. گفت نه الان اسلام در خطر است و نیاز به حضور رزمندگان در جبهه مقاومت اسلامی است. من باید برای دفاع بروم. مگر ما از آنها که می‌جنگند عزیزتریم. در این شرایط زن یعنی چه؟ درس یعنی چه؟ یک بار که رفته بود و آمد مرخصی هنوز مرخصی‌اش تمام نشده بود راهی شد. @rahro313
اگر برای خدا کار میکنی تحمل کن... ‌‌ 🔹در اوج عصبانیت بودم که محمود سر رسید و سرش را به گوشم نزدیک کرد و گفت: اگر برای  کار میکنی، تحمل كن...! ‌ 🔹انگار یک ظرف آب سرد بر تمام وجودم ریخت آن روز به خاطر بعضی کمبودها و نارسایی هایی که در جبهه .... داشتیم ناراحت بودم و جواب یکی از نیروهای فاطمیون را با عصبانیت داده بودم. همین طور مشغول جر و بحث با او بودم که محمود آمد و با کام دلنشینش آرامم کرد. ‌‌ 🔹همیشه به حال و روزش غبطه می خوردم. ۳۵ روز که در خان طومان بودیم ندیدم شبی بیشتر از ۲ ساعت بخوابد. مدام یا در دیدبانی بود، یا در حال طرح ریزی عمليات. با این همه، حتی یک بار هم ندیده بودم از کوره در برود و عصبانی بشود. ‌‌‌ 📚منبع :  مجموعه خاطرات شهید رادمهر به روایت همرزم شهید ... @rahro313
.. . قبل از شهادتش پیامی پر محتوا برای دوستش ارسال کرده بود. متن پیام: بسیجی  بودن از سرباز  بودن سخت تر است و صد البته شیرینی بیشتری دارد . ما نه امام را دیدیم نه شهدا را با این حال هم پای امام ماندیم هم میخواهیم شهید شویم. به این فکر میکنم این شانه ها تا به کی تحمل این بار مسئولیت را خواهد داشت؟ و این قلب تا به کی خون دل خواهد خورد؟ میدانی؟ غربت بسیجی  را تنها آغوش  تسکین خواهد بود. @rahro313
شیرین بود برایت تحمل درد پهلو و... درد بــازو... و درد سينه...... را بيشتر ...... وقتۍ ڪہ آرام زمزمہ مۍ ڪردی: ذِڪـر ِ یازهــــــرا(س) را تويی ڪہ با سينه سوراخ و صورت زخمے و ذكر (س) پر ڪشيدی @rahro313
جاے شهید دهقان خالے ڪه میگفت: یک چادر از حضرت زهرا(سـ) بہ خانم‌ها ارث رسیدہ است بعضے زن‌ها لیاقت داشتن این تنها ارثیه از دختر پیامبر(صـ) را هم ندارند #حجاب_وصیت_شهدا  @rahro313
اولین بار که اعزام شد ۱۹ ساله ‌بود. وقتی شهید شد ۲۱ ساله بود....متولد ۷۱ بود...مشهد بدنیا آمد...مادرش ایرانی و خواهر شهید بود و اهل شیروان ، پدرش اصالتا افغانی اما متولد مشهد.سال ۸۴ فوت کرد ...رضا «اولین ذبیح فاطمیون» لقب گرفته‌است. . جوانی است که بدون سر به آغوش مادر بازگشته؛ و شد یکی از گل‌های خوشبوی بهشت‌ رضای مشهد.عکس‌هایش را قاب کرده بود زده بود روی دیوار و به مادرش گفت، اگر من شهید شدم همه می‌گویند چه شهید خوش‌تیپی...!!! شهیدی که تا لحظه ی آخر ذبح شدن،ندای یا علی سر میداد. . (ع) سالروز شهادت  شهید رضا اسماعیلی گرامی باد. @rahro313
شستن استکان های روضه هر سال ایام فاطمیه یک ماه در مسجد ما روضه حضرت زهرا(س) برپا می شود که به خاطر دوری راه من نمی توانستم به مجلس روضه بروم یک روز سر راه از حامد خواستم مرا به مسجد ببرد که حداقل یک روز را پای روضه بنشینم. وقتی رسیدیم روضه تمام شد و خانم ها از مسجد پراکنده شده بودند. به حامد گفتم اشکالی ندارد. حداقل داخل می رویم و برای جمع و جور کردن و تمیزکردن مسجد کمک می کنیم. وقتی می خواستیم داخل شویم به من گفت:  مادر جان من یک نیتی کردم شما بروید و استکان های چای روضه را بشویید.  حامد به من نگفت نیتش چیست! اما من به همان نیت استکان ها را شستم. دو سه روز پس از آن به سوریه رفت و خبر مجروحیت و بعد خبر  شهادتش را برایمان آوردند. شک ندارم که آن روز نیتش شهادت بود راوی:  @rahro313
ولادت : 1372 شهادت : 22 بهمن 1393 مزارش در گلزارشهدای حسین رضای ورامین می باشد . رسول یکی از نیروهای فعال اردوی ملی افغانستان بود برادرش سوریه رفت برای دفاع از حرم عمه سادات. رسول آمد تا برادرش را برگرداند اما خودش با دیدن اوضاع  جنگ سوریه  دگرگون شد .رفت برای دفاع از حرم ثبت نام کرد  راهی دمشق شد. از دمشق با خانواده اش در افغانستان ارتباط داشت و خانواده اش مخصوصا نامزدش چشم انتظار برگشت رسول بودند ولی رسول شهادت را انتخاب کرد. @rahro313