26.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 نماهنگ «حرف خون»
🌹 پیشکش به دانشمند #شهید_محسن_فخري_زاده
@rahro313
يادمان باشد
اين جاده را چراغ خون شهدا
روشن نگاه داشته تا ما به سلامت بگذريم!
@rahro313
#سیل
این روز ها که تصاویری از سیل اخیر #خوزستان میبینیم ، بسیار رنجور و آزرده خاطر میشیم، با این مشکلات معیشتی وقتی به فکر خانواده های آسیب دیده میوفتیم، و خسارت هایی که متحمل شدند ...
#سیل رو بار ها دیده ایم و میدانیم یعنی چه... یعنی وسایل و لوازم خانه از بین رفتن ، یعنی در حال راه رفتن تو آب های گل آلود باشی و یک دفعه به مانعی برخورد کنی و ببینی ، لوازم ضروری یک خانواده است که از بین رفته ..
#مسئولین ، بی درد نباشید ، مردم را دریایید ..
#سیل_خوزستان
#خوزستان یاد آور #مقاومت میهنمان #ایران است ...
در ضمن، خطاب به برخی مسئولین که حضوراً کم پیدا هستن ؛ با #کرونا در حین خدمت از دنیا رفتن #لیاقت میخواهد ، شما نگران نباشید ..
تصویر : سیل۹۸ لرستان شهر معمولان
@rahro313
🌼دلنوشته ای برای سردار
✍یادمان نمی رود وقتی خبر شهادتت را را شنیدیم آن قدر بی تاب و مضطرب شدیم که گویی بوی مرگ را از شدت ترس حس می کردیم. آن قدر احساس بی کسی کردیم که هیچ چیز جز روضه ی اربابت آراممان نمی کرد و تنها چیزی که تسکینمان می داد انتقام خون پاکت بود و نفرت از هر چه سیاهی و پلیدی و پلشتی. آن روز آن قدر جگرمان سوخته بود که هیچ متوجه ی ازدحام و شلوغی و خستگی و ساعت ها انتظار برای شرکت در مراسم تشییع تو نمی شدیم .آخر ما دل سوخته بودیم و در همه ی آن شلوغی ها و ازدحام فقط به برانداختن و برچیده شدن ظلم با همه ی توان فکر می کردیم چرا که ما نمی خواهیم عاشورا بار دیگر تکرار شود، اما غافل از اینکه تو هنوز هم دست از دفاع از مظلوم بر نداشته ای و همانند همان زمانیکه جسمت در کنارما بود اکنون خونت بلکه مقتدرتر و استوارتر در کنار ما و همه ی مظلومان عالم ایستاده و مرز مبارزه را تا دل کاخ سفید برده است. راستی تو مگر چند نفر بودی که این همه قدرت داری. نه نه !هرگز! تو همان یک نفر هستی که محو در خدا شدی و چون به ملکوت اعلی رسیدی هدایت این کشتی پرطوفان را به همراه همه ی کسانی که در دنیا از آنها به نیکی یاد می کردی و با عنایات حق تعالی تا سر منزل مقصود خواهی برد و در آینده ای نه چندان دور همه ی دنیا شاهد فروپاشی حکومت پوشالی و جعلی اسرائیل و طبل توخالی آمریکا خواهند بود. "خداوند بر درجاتت بیفزاید که حامی مظلومان جهان بودی"
#روحت شاد سردار دلها
@rahro313
🌱
به قول شهید بلباسے:
اونقدر خودمونُ درگیرِ
القاب و عناوین کردیم ؛
که یادمون رفته همه باهم برادریم :)
و باید کنارِ هم ، باری از رویِ
دوشِ مردم برداریمــ
حواسمون ڪجـاست؟💔
@rahro313
#مقاممعظمدݪبرے✨
+ قدرشونو نمیدونیم|•'
+ ٺو ڪشور هاے عراق و سوریھ|•'
+بدونِ وضــو بہ تصویر آقا دسٺ نمیزنن!|•'
@rahro313
بعد از کلی درس خوندن و تلاش کردن دانشگاه هنر سمنان قبول شد. وقتی وارد دانشگاه شد از تیپ های عجیب و غریب و رفتار زنندهٔ بعضی از دانشجوها خیلی ناراحت شد، اما سعی کرد هویت خودش رو حفظ کنه، روح الله تنها کسی بود ڪه تو دانشگاه به چشم نمیاومد. از بس که تیپ ساده ای داشت و ساکت و سر به زیر بود.
اذان که می گفت اولین و تنها ڪسی که به سمت نمــازخونه حرڪت میکرد روح الله بود. تکرار این کارش باعث شد بعضی از دوستانش ڪہ برای خوندن نمـــاز از بقیه خجـالت می ڪشیدند ، با روح الله همراه بشن ...
روح الله با ورودش به دانشگاه نه تنها روحیه ی انقلابـی اش را از یاد نبرد ، بلڪه گروهی را هم با خود همراه کرده بود. با تقـــوایی که در رفتارش داشت بزرگ ترین کارهای فرهنگی را در جذب افراد به دین انجام می داد.
✍ راوی : دوست شهید
#پاسدار_مدافع_حــرم
#شهید_روح_الله_قربانی
#روز_دانشجو
@rahro313
:
.پنج سالِ پیش زنگزد گفت: میای بریم سوریه؟
ومـن پشت تلفن
چه بـاید بـگویم
تـرس از جـــان نـیـســت هـا
که اگر بود الان ایـنجا نـبودم
واین مـوقعیت ها را نداشتم
ترس از شهوت شهادت است
میدانی؟
فکر شـهید شدن شیرین است،
مثل خواب های بـچگی هامان
اما خب اگر شـهادت بـرای آدم
شهوت بــشـود چــه؟
شهوت مــعـروفـیـت
شهوتبرایغیرخداشهیدشدن
شهوت پُز دادنحتی
شهوت این کـه برایت مراسم انچنانی بـگیرند
شهوتاینکهرفتنتبرایحرفهایاینوآنباشد
و تـرس از کـارهایی اسـت کـه نـاتـمـام مـانده
مـیــتــرســم بــروم!
عشقجگر میخواهد
سـید بُـریر
سحرگاه۲۱رمضان_البوکمال
@rahro313
یه موتور گازی داشت...
که هر روز صبح و عصر سوارش میشد
و باهاش میومد مدرسه و برمیگشت.
یه روز عصر...
که پشت همین موتور نشسته بود و میرفت!
رسید به چراغ قرمز🚦
ترمز زد و ایستاد✋🏼
یه نگاه به دور و برش کرد...
و موتور رو زد رو جک
رفت بالای موتور و فریاد زد :🗣
الله اکبر و الله اکــــبر...
نه وقت اذان ظهر بود نه اذان مغرب😐
اشهد ان لا اله الا الله...
هرکی آقا مجید و نمیشناخت غش غش میخندید...
و متلک مینداخت😒
و هرکی هم میشناخت مات و مبهوت نگاهش میکرد😳
که این مجید چش شُدِه؟!
قاطی کرده چرا؟!
خلاصه چراغ سبز شد🍃
و ماشینا راه افتادن🚗🚙
آشناها اومدن سراغ مجید که آقااا مجید؟
چطور شد یهو؟؟!! حالتون خُب بود که؟!!
مجید یه نگاهی به رفقاش انداخت...😊
و گفت : "مگه متوجه نشدید❓
پشت چراغ قرمز یه ماشین عروس بود
که عروس توش بی حجاب نشسته بود👰
و آدمای دورش نگاهش میکردن...
من دیدم تو روزِ روشن ☀️
جلو چشم امام زمان داره گناه میشه ❌
به خودم گفتم چیکار کنم
که اینا حواسشون از اون خانوم پرت شه...
دیدم این بهترین کاره!👌🏼
همین❕✌️🏼
📝برگی از خاطرات شهید مجید زین الدین
روحشون شاد
@rahro313
رابطه شهید مجید شهریاری با مادرشان را که می دیدم ،لذت می بردم. میگفتم خدا به آدم این جور بچه ای بدهد .وقتی مادرشان را می دیدند ،دست و پای اورا میبوسیدند .خیلی برای من جالب بود. هنگام غذا خوردن هم اول لقمه رادر دهان مادرش می گذاشت و بعد خودش غذا می خورد.
همسر برادر شهید
@rahro313
#یک توبه واقعی
رضا ،لات معروف مشهد بود و در کار خرید و فروش سگ و البته خیلی دعوایی😠😠.یک روز داشت که به طرف کوه سنگی⛰⛰ می رفت برای غذا خوردن ،یک ماشین با آرم ستاد جنگ های نامنظم تعقیبش کرد . راننده، دکتر چمران بود. رفت کنارش شروع کرد به راه رفتن. دستش را گرفت و گفت :فکر کردی خیلی مردی؟
گفت:بچه ها اینطور می گویند. دکتر گفت:اگر خیلی مردی بیا با هم بریم جبهه !به غیرتش برخورد و رفت.
یک روز شهید چمران در اتاق نشسته بود که سر و صدا بالا گرفت . با دستبند رضا را آوردند و جلوی دکتر انداختند روی زمین ،که این چه کسی است که آورده ای جبهه؟رضا هم شروع به ناسزا گفتن کرد. حتی به دکتر چمران هم جسارت کرد .خواسته ای داشت که مانعش شده بودند .شهید چمران با خونسردی سرش را بالا آورد و با لحن مهربانی گفت :بله عزیزم! چی شده عزیزم ؟چی شده آقا رضا!چه اتفاقی افتاده ؟
رضا که آب سردی انگار رویش ریخته بودند ،خواسته اش را گفت . دکتر دستور داد تا برایش انجام دهند .رضا رو کرد به دکتر چمران و گفت :یک عمر به هر کسی بدی کردم به من بدی کرد .چرا شما به من چیزی نمیگویی یا مرا نمیزنی؟تا به حال کسی با من اینطور برخورد نکرده بود .
شهید چمران گفت:اشتباه فکر می کنی!یکی آن بالاست ،هر چه به او بدی کردی ،نه تنها بدی نکرد ،بلکه با خوبی به تو جواب داد ؛پس تو هم کسی را داشتی که به او بدی کردی ولی او خوبی کرده.
آقا رضا جاخورد. زیر و رو شد . رفت توی سنگر نشست . زار زار گریه می کرد. عجب!یکی بوده هر چی بدی کردم به من خوبی کرده؟
اذان شد .آقا رضا اولین نماز عمرش بود .وضو گرفت . سر نماز ،موقع قنوت🤲🤲 صدای گریه اش بلند بود .وسط نماز ،نوای رضا در دل سوت خمپاره گم شد .یکی روی زمین افتاد .آقا رضا را خدا برای خودش جدا کرد .فقط چند لحظه بعد از توبه.یک توبه واقعی . یک نماز واقعی.
@rahro313