eitaa logo
رهروان شهدا
1.3هزار دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
177 ویدیو
5 فایل
خورشید اینجا .... عشق اینجا....گنج اینجاست... زیارتگاه کربلای پنج اینجاست.... این خاک گلگون تکیه ای از آسمان است....
مشاهده در ایتا
دانلود
با یه عده طـــلبه آمدند قم. همه شهــــید شدند الا محــــسن. خواب امام حسیــــــن'ع' رو دیده بود. آقــــــا بهش گفته بود: "کارهات رو بکن این بـــار دیگه بار آخــــره " یه ســـــربند داده بود به یکےاز رفقاش، گفته بود شهید که شدم ببندیدش به ســـــینه ام. آخه از آقا خواســـتم بےســــر شهید شم. با چند تا از فرماندهان رفته بود توی دیدگـــــاه. گلوله 120خورده بود وسطـــــــشون جنـــــازه اش که اومد،ســـــر نداشت. سربند رو بستیم به سیـــنه اش.. روی سربند نوشته بود ؛ "أنا زائر الحســــــین ع" شهید محسن درودی @rahro313
صبح ها وقتے برای نـــماز بلند مےشد سر و صـــدا نمےکرد. وقتےکہ مےفهمیدم نماز صبحش را خوانده تعجب مےکردم! یک بار پرسیــدم ؛ کے نماز صبح را خواندی کہ من متوجہ نشدم؟! او هم با خنــــده گفت ؛ خـــــدا دوست نداره من سر و صدا کنم و اینهمه آدمو از خواب بیــــدار کنم. من کنجکاو شدم بفهمم چطور بی سر و صدا برای نماز بیدار میشه! یک شـــب زود تر بیدار شدم تا بفهمم چطوری اینکارو انجام میده. بیدار شد و رفت وضــــــو بگیرہ حتے یک لامپ هم روشـــن نکرد، قبل از این که شیر آب را باز کند یک دستمال زیر شیر آب گذاشــــت تا صدای آب بقیه را بیدار نکند ! بعد با آرامـــــش و سکــــوت رفت یه گوشه . تو همون تاریــــکے شروع به خواندن نماز کرد ؛الله اکــــــبر... شهید اسماعیل سریشی @rahro313
10.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
می آیم به سوی تو قدم قدم می آیم در آسمانیِ حرم دلتنگم....به اسم تو قسم....❤️✨ @rahro313
زائری بارانی ام آقا بدادم میرسی؟ بی پناهم، خسته ام، تنها بدادم میرسی ؟ گر چه آهو نیستم اما پر از دلتنگی ام ضامن چشمان آهوها به دادم میرسی ؟ از کبوترها که میپرسم نشانم میدهند گنبد و گلدسته هایت را به دادم میرسی ؟ من دخیل التماس را به چشمت بسته ام هشتمین دردانه زهرا به دادم میرسی ؟  میلاد با سعادت حضرت علی بن موسی الرضا« علیه السلام »خدمت شما بزرگواران تبریک عرض می کنیم.🌹✨ @rahro313
خدایا تو شاهدی که چیزی جز این بدن خاکی به من ارزانی داشته ندارم که در راه تو اهدا کنم . این بدن باید در راه تو پاره پاره شود . تا دینم و اسلامم و رهبرم و خطم که خط حسین است پایدار و استوار بماند خدایا با چه صورتی در روز محشر حاضر شوم در صورتی که مولایم حسین بدنش پاره پاره شد و من با اندکی جراحتی ادعای پیروی از او را بکنم . فرازی از وصیت نامه شهیدوالامقام @rahro313
هر شهیدے راڪہ دوستش دارے، ڪوچہ دلت را بہ نامش ڪن یقین بدان در ڪوچہ پس ڪوچہ هاے پر پیچ و خم دنیا تنهایت نمے گذارد... بگذار در این وانفساے دنیا فرمانده دلت "دوست شهیدت" باشد... :))🥀 @rahro313
برنامه ریزی برای شهادت !❤️ 🔻لیسانس مدیریت داشت، دانش آموخته دانشگاه امام حسین بود و بر زبان عربی تسلط داشت. 🔻بسیار اهل مطالعه بود. 6 سال در واحد  فعالیت کرد و دو کارگاه تخریب زد یکی در تهران و دیگری در سوریه.. 😊 🔻بچه ها تو منطقه بهش میگفتن ! چون ایشون در نبود امکانات آهن یا آلومینیوم رو از منطقه جمع می کرد و با همین ابزار آلات ترکیباتی درست می کرد و  های کنار جاده ای میساخت.✅ 🔻بعد از اربعین شهادت رسول وقتی در کارگاه تخریبش را باز کردند تابلویی دیدند که روی آن  کرده بود و نقشه هایی کشیده بود.. در کنار آن هم یک شعر نوشته بود: کز سنگ ناله خیزد، روز وداع یاران ..💔 🌹 @rahro313
تلنگر🚫 بخشی از وصیت شهید مدافع حرم محسن رعد👇 وصیت من به دخترانی ست که عکش هایشان را در شبکه های مجازی میگذارند این است؛ این کار شما باعث میشود امام زمان خون گریه کند❗💔 @rahro313
باید به این بلوغ برسیم که نباید دیده شویم ! آن کس که باید ببیند ، می بیند ...!❤️ 🌸 🌿@rahro313‌
🏴یا حسین ارباب دلم باش 🏴: ⚘﷽⚘ شهید روز ۱۱ ماه محرم جهادے و تلاشـگر بود و ازهیچ خدمتےدریغ نمی کرد. از اردوهاے بی شمار جهادے اوگرفته تا تدارک جلسات شهدا با اخلاص بود و جزء نخبگان و استعدادهاے برتر حوزه ، ولی به قول طلبه ها هیچ وجهه علمی برای خود نتراشیده بود. عادت داشت مستمرخون بدهد به نیت قربت الی الله عاقبت هم خون دادوهم جان داد به نیت قربت الی الله عجب رسم غریبی است حکایت فرزندان حضرت زهرا(س) @rahro313
ما نمُردیم که آشفتـــگی آغاز شود باز هم پای حرامی به حـــرم باز شود 💠 سال ٩٢ بود، بهمون خبر دادند، بچه های مقاومت، عملیاتی وسیعی تو منطقه زینبیه، اطراف منطقه حجیره، کردند و تروریستها رو سه کیلومتری از اطراف حرم مطهر خانم زینب ( س )، دور کردن. صبح زود رفتیم اونجا و رو هم دیدیم ، خیلی از عملیاتی که منجر به تامینِ امنیت حرم خانوم شده بود، خوشحال بود . 🌷 پرچم سیاهی تو دستش بود و می گفت : خودم از بالای اون ساختمون پایینش اوردم . به اون ساختمون نگاه کردم دیدم پرچم سرخ رو جاش به اهتزاز در اورده 🌷رسیدیم خیابون جلوی حرم که دو سال احدالناسی جرات رد شدن ازش رو نداشت و تک تیراندازها حسابش رو می رسیدند و حالا با تلاش محمود رضا و دوستاش، امن شده بود . رفتیم وسط خیابون، رو به حرم وایستادیم، دیدم محمود رضا داره اروم گریه می کنه و سلام می ده ؛ السلام علیکی یا سیدتنا زینب … @rahro313