#وصیت_نامه #شهید_محسن_حججی
شهادت «محسن حججی» کربلایی در دلهای اهل دل برپا کرده است تا آنجا که وقتی سری به صفحات اینستاگرام و یا شبکههای ارتباطی میزنیم بیشتر از هر اسم دیگری نام شهید حججی و تصویر او را میبینیم.
شهید محسن حججی که پس از دو روز اسارت بهدست نیروهای تکفیری داعش به شهادت رسید، حرفهای ناگفته خود را در وصیتنامهاش نوشته و این وصیتنامه هماکنون به دست تمام ملت ایران رسیده است. در ادامه، متن این وصیتنامه را میخوانید:
حالا که دستهایم بسته است مینویسم نه با قلم که با نگاه و نه با جوهر که با خون، رو به دوربین ایستادهام و ایستادهام رو به همه شما، رو به رفقا، رو به خانوادهام، رو به رهبر عزیزم و رو به حرم. حرامزادهای خنجر به دست است و دوست دارد که من بترسم و حالا که اینجا در این خیمهگاهم هیچ ترسی در من نیست. تصویرم را ببرید پیشکش رهبر عزیز و امامم سید علی خامنهای و فرماندهام حاج قاسم و به رهبرم بگویید که «اگر در بین مردمان زمان خودت و کلامت غریبید ما اینجا برای اجرای فرمان شما آمدهایم و آماده تا سرمان برود و سر شما سلامت باشد».
آسمان اینجا شبیه هیچجا نیست حتی آسمان روستای دورک و وزوه که در اردوی جهادی دیدهام یا آسمان بیابانهای سالهای خدمتم، اینجا بوی دود و خون میآید. کمکم انگار لحظه دیدار است ولی این لحظههای آخر که حرامیان دورهام کردهاند میخواهم قصه بگویم و قصه که میگویم کمی دلم هوایی علی کوچولویم میشود ولی خدا وعده داده که جای شهید را برای خانوادهاش پر میکند، اما حتماً قصهام را برای علی وقتی بزرگ شد بخوانید.
قصه کودکیام که با پدرم در روضههای مولا اباعبدالله الحسین(ع) شرکت میکردم، قصه لرزش شانههای پدر و من که نمیدانستم برای چیست. پدرم با اینکه کارگری ساده بود همیشه از خاطرات حضورش در دفاع مقدس میگفت و توصیه میکرد:
«پسرم، دفاع مقدس و رشادت و مجاهدت برای اسلام و دین هیچوقت تمامشدنی نیست و تا دنیا هست مبارزه بین حق و باطل هم خواهد بود انشاءالله روزی هم نوبت تو خواهد شد».
دوران کودکی و مادری که کلید رفتنم به قتلگاه در دستان اوست و او بود که اجازه داد. مادرم همیشه میگفت «تو را محسن نام گذاشتم بهیاد محسن سقطشده خانم حضرت زهرا(س)». مادر جان، اولین باری که به سوریه اعزام شدم دریچههای بزرگی بهرویم باز شد اما نمیدانم اشکال کارم چه بود که خداوند مرا نخرید.
بازگشتم و چهل هفته به جمکران رفتم و از خداوند طلب باز شدن مسیر پروازم را کردم. تا اینکه یک روز فهمیدم مشکل رضایت مادر است. تصمیم گرفتم و آمدم به دست و پای تو افتادم و التماست کردم و گفتم مگر خودت مرا وقف و نذر خانم فاطمه زهرا(س) نکردی و نامم را محسن نگذاشتی، مادرجان، حرم خانم زینب(س) در خطر است اجازه بده بروم. مادرم.... نکند لحظهای شک کنی به رضایتت که من شفاعتکنندهات خواهم بود و اگر در دنیا عصای دستت نشدم در عقبی نزد حضرت زهرا(س) سرم را بهدست بگیر و سرفراز باش چون اموهب.
مادر، یادت هست سالهای کودکی و مدرسه، پس از دبستان و مقاطع تحصیلی و بالاتر، همیشه احساس میکردم گمشدهای دارم و اینقدر به مادرمان حضرت زهرا(س) متوسل شدم تا در سال 1385 و اوج جوانی مسیری را برایم روشن کردند و آن مسیر آشنایی با شهید کاظمی و حضور در مؤسسهای تربیتیفرهنگی به همین نام بود.
همان سالها بود که مسیر زندگیام را پیدا کردم و حاج احمد کاظمی شد الگوی زندگی و یار لحظه لحظه زندگی من، خیلی زود حاج احمد دستم را گرفت و با شرکت در اردوهای جهادی، هیئت، کار فرهنگی و مطالعه و کتابخوانی رشد کردم. انگار حاج احمد دستم را گرفت و ره صدساله را بهسرعت پیمودم. سربازی و خدمت در مناطقی دورافتاده را انتخاب کردم و تو مادر، ببخش که آن روزها مثل همیشه چقدر نگرانم بودی.
و ازدواج که آرزوی شما بود، با دختری که بهواسطه شهدا با او آشنا شدم و خدا را شاکرم که حاج احمد از دختران پاکدامنش نصیبم کرده است، همنام حضرت زهرا(س) و از خانوادهای که بهشرط اینکه بهدلیل نداشتن فرزند پسر برایشان فرزند خوب و باایمانی باشم دختر مؤمن و پاکدامنشان را با مهریهای ساده بهعقدم درآوردند و من هم تنها خواستهام از ایشان مهیاکردن زندگی برای رسیدن به سعادت و شهادت بود و با کمکِ هم، زندگی مهدوی(عج) را تشکیل دادیم، خانوادهای که در روزهای نبودنم و جهادم همسر و فرزندم را در سایه محبتشان گرفتند و من دلم قرص بود که همسر و فرزندم جز غم دوری و دلتنگی غمی نداشته باشند، همین جا بود که احساس کردم یکی از راههای رسیدن به خداوند متعال و قرار گرفتن در مسیر اسلام و انقلاب عضویت در سپاه است و همین جا بود که باز حاج احمد کمکم کرد و لیاقت پوشیدن لباس سبز پاسداری را نصیبم کرد.
#ادامه 👇
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#راه_ما_روشن_است
╔═🔹☀️🔹══╗
🆔 @rahroshaan
╚═══🔹☀️🔹╝
۱۸ مرداد ۱۴۰۰
و همسرم و همسرم...، میدانم و میبینم دست حضرت زینب(س) که قلب آشوبت را آرام میکند، همسرم شفاعتی که همسر وهب از مولا اباعبدالله شرط اجازه میدان رفتن وهب گذاشت طلب تو. خاطرات مشترکمان دلبستگی نمیآورد برایم، بلکه مطمئنم میکند که محکمتر به قتلگاه قدم بگذارم چون تو استوارتر از همیشه علی عزیزمان را بزرگ خواهی کرد و منتظر باش که در ظهور حضرت حجت بهاقتدای پدر سربازی کند.
حالا انگار سبکتر از همیشهام و خنجر روی بازویم نیست و شاید بوی خون است که میآید، بوی مجلس هیئت مؤسسه و شبهای قدر و یاد حاج حسین بهخیر که گفت مؤسسه خون میخواهد و این قطرهها که بر خنجر میغلطد ارزانی حاج احمدی که مسیر شیبالخضیب شدنم را هموار کرد.
خدّالتریب شدنم را از مسجد فاطمه الزهرای(ع) دورک شروع کردم و به خاک آلودم تمام جسمم را تا برای مردمی که عاشق مولایند مسجد بسازیم. روی زمینی نیستم که میبینید، ملائک صف به صفند کاش همه چیز واقعی بود درد پهلویم کاش ساکت نمیشد و حالا منتظر روضه قتلگاهم، حتماً سخت است برایتان خواندن ولی برای من نور سید و سالار شهیدان دشت را روشن کرده است.
اینجا رضاً برضاک را میخواهم زمزمه کنم. انگار پوست دستم را بین دو انگشت فشردند و من مولای بیسر را میبینم که همدوش زینب آمدهاند و بوی یاس و خون در آمیخته هستم. حرامیان در شعلههای شرارت میسوزند و من بدن بیپیکرم را میگذارم برای گمنامی برای خاک زمین.
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#راه_ما_روشن_است
╔═🔹☀️🔹══╗
🆔 @rahroshaan
╚═══🔹☀️🔹╝
۱۸ مرداد ۱۴۰۰
۱۸ مرداد ۱۴۰۰
۱۸ مرداد ۱۴۰۰
۱۸ مرداد ۱۴۰۰
۱۸ مرداد ۱۴۰۰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اِنَّ الْحُسین مِصباحُ الْهُدی وَ سَفینَهُ الْنِّجاة
⬛ فرا رسیدن ماه محرم و ایام سوگواری سید و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام را بر عاشقان حضرت تسلیت و تعزیت عرض می نماییم
#ادمین_راه_روشن
#استوی_موشن
#راه_ما_روشن_است
╔═🔹☀️🔹══╗
🆔 @rahroshaan
╚═══🔹☀️🔹╝
۱۸ مرداد ۱۴۰۰
🏴
زبانـحـال #حضرت_مسلـم
¤تـرسـم ایـن اسـت کــہ
پیش همه عریان بشوی
¤کـاش مـیشـد کـہ نیایی
و پــشـیــمـان بـشـوی
¤ترسـم این است لـباس
تــو بـہ غـــارت برود
¤تــرسم ایـن اسـت کــہ
زینــب به اسارت برود
کوفه راشرم و حیا نیست ...
جای تو طشت طلا نیست ...
#مسلم_بن_عقیل (ع)
#محرم
╔═🔹☀️🔹══╗
🆔 @rahroshaan
╚═══🔹☀️🔹╝
۱۸ مرداد ۱۴۰۰
۱۸ مرداد ۱۴۰۰
20.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 #محرم و صفر است که اسلام را زنده نگه داشتهاست
💢 امام خمینی: «#عزاداری به همان قوّت خودش باید باقی بماند و گویندگان پس از اینکه مسائل روز را گفتند، روضه را همان طور که سابق میخواندند و مرثیه را همان طور که سابق میخواندند، بخوانند و مردم را مهیا کنند برای فداکاری.»
🏴 به مناسبت آغاز ماه محرمالحرام 1443
✅ @Sahifeh_noor
۱۸ مرداد ۱۴۰۰
۱۸ مرداد ۱۴۰۰