#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
تازه مےخواسٺ دلم سرخوش مبعث گردد
وقتی که میرفتند دنیا گریه میکرد
شهر مدینه مثل #زهرا گریه میکرد
وقتی که میرفتند پشت پای آنها
چشمان #جبرائیل حتی گریه میکرد
پائین پای ناقه مریم گریه میکرد
دورِ سر #گهواره، عیسی گریه میکرد
بوسید #اکبر دستهای مادرش را
در زیر چادر، امّ لیلا گریه میکرد
بر روی دامن مادری در گوش طفلش
آهسته تا میگفت #لالا گریه میکرد
در زیر پای #محمل مستوره ی عشق
منزل به منزل ریگ صحرا گریه میکرد
وقتی که میرفتند عالم #سینه میزد
وقتی که میرفتند دنیا گریه میکرد
#زينب گرفت دست دو فرزند نازنين
ميسود رويِ خويش به پاي امام دين
گفت اي فداي #اكبر ِ تو جانِ صد چو آن
گفت اي نثار #اصغر ِ تو جانِ صد چو اين
"عون" و "محمد" آمده از بَهر ِ عونِ تو
فرماي تا رَوَند به ميدان اهل كين
فرمود: كودكند و ندارند حرب را...
...طاقت علي الخصوص كه با لشگري چنين
طفلان ز بيم جان نسپردن به راهِ شاه
گه سر بر آسمان و گهي چشم بر زمين
گشت التماس ِ مادرشان عاقبت قبول
پوشيدشان سلاح و نشانيدشان به زين
اين يك، پي ِ قتال دوانيد از يسار
و آن يك، پي ِ جدال بر انگيخت از يمين
بر اين يكي ز حيدر كرّار مرحبا
بر آن دگر ز جعفر طيّار آفرين
گشتند كشته هر دو برادر به زير تيغ
شه را نماند جز علي اصغر كسي معين
#چهارممحرم
#جوانان_حضرت_زینب_علیهم_السلام
#سروش_اصفهانی