eitaa logo
🌹رهروان مهدویت🌹
500 دنبال‌کننده
24.9هزار عکس
19.4هزار ویدیو
129 فایل
اللهم عجل لولیک الفرج
مشاهده در ایتا
دانلود
✍ ستون، محلّ اعتماد است! محل تکیه! محلّ "اگر همه نبودند، او هست" " همه اگر رفتند، او می‌ماند" ستون یعنی همان قسمتی که مطمئنّی فرو نمی‌ریزد، و در بحران‌ها، می‌توانی زیر سایه‌ی اَمنش، آرام بایستی و نظاره کنی! عباس شدن ...مسیرِ "ستون شدن" است برای امام! جایی که دیگر هیچ زاویه‌ی تیزی در وجودت، نمانده باشد که در هیاهویِ بحران‌ها، تو را فرو بکشند! هیچ زاویه‌ای با ریشه‌ی "من" .... | طرح: استدیو "انسان تمام" | ویژه‌ی شهادت حضرت علیه‌السلام @Ostad_Shojae
💐سلام بر تو ای عشق اهورایی! 💐سلام بر تو ای آقای قامت های بلند عرش، امامزاده بوسه و تبسم، ماه من، ماه مهربان من، عزیز من! پیشانی ات خنده های خورشید است و لب هایت تولید زیبایی.از چشم ها نمی گویم که پیچیده در حریر و اطلسی معنای دقیق عاشق است. ، اسمش عباس است برای دشمنان خونی این قبیله مهر؛ عباس برای من پدر همه کرامت هاست، فضل دایم  💐سلام بر عباس، ای غیرت مجسم… ای قامتِ فتوت… سلام ای چشم‌هایی که آب را شرمنده نجابت خود خواهی کرد… 💐 سلام ای دست‌هایی که رودخانه‌های زمین، به جستجویشان سر گردانند… 💐سلام ای پیشانی بلندی که آیینه‌ی آسمان است… 💐السلام علیک یا 💐 بر همه عاشقانش مبارک باد
، یادگاران روزهای عشق و حماسه ان خاطرات مجسّم سال هایی که درهای آسمان به روی عاشقان باز بود و فرشتگان در آسمانِ زمین گرم گلچینی بودند آلبوم تماشایی خاطرات سرخی است که از دلاورمردی های گونه های وطن به جا مانده است
12.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
وَ اللهِ اِنْ قَطَعْتُموا يَميني اِنّي اُحامي اَبَداً عَنْ ديني 🔴 منظور حضرت علیه السلام از این رجز 💠حجت الاسلام و المسلمین 💠محمود ما از تو به غیر تو نداریم تمنا حلوا به کسی ده که محبت نچشیده صد بار اگر علقمه را فتح کنم هر بار دوباره تشنه برمیگردم کس پیش تو دم ز زور بازو نزند کو آنکه مقابل او زانو نزند لب تشنه ز گذشتی آری دریا به رودخانه رو نزند صد بار اگر علقمه را فتح کنم هر بار دوباره تشنه برمیگردم
که با قصد جنگ وارد شده بود، از بن زیاد امان نامه‌ای برای خواهرزادگان خود و از جمله حضرت (ع) گرفته بود. شمر نزدیک خیام امام (ع) آمد و عباس، ، و (فرزندان امام علی(ع) که مادرشان (س) بود) را طلبید. آنها بیرون آمدند و همگی گفتند: خدا تو را و امان تو را لعنت کند، ما امان داشته باشیم و پسر دختر پیامبر امان نداشته باشد؟! در این روز اعلان جنگ شد. ☀️ امام حسین(ع)فرمود: ای عباس! جانم فدای تو باد، بر اسب خود سوار شو و از آنان بپرس که چه قصدی دارند؟ 🔅حضرت عباس(ع) گفتند اینان میگویند: یا حکم امیر را بپذیرید یا آماده جنگ شوید. ☀️امام حسین(ع) به عباس فرمودند: اگر می‌توانی آنها را متقاعد کن که جنگ را تا فردا به تاخیر بیندازند و امشب را مهلت دهند تا ما با خدای خود راز و نیاز کنیم و به درگاهش نماز بگذاریم. خدای متعال می‌داند که من بخاطر او و را دوست دارم. 🔅حضرت عباس(ع) نزد سپاهیان دشمن بازگشت و از آنان مهلت خواست. فرستاده نزد عباس(ع) آمد و گفت: ما به شما تا فردا مهلت می‌دهیم. 📚 ارشاد، شیخ مفید، ج۲، ص ۹۱
🔸️تشرف به ضریح حضرت عباس(ع) صفی شد 🔹️با توجه به ازدحام زائران برای تشرف به حرم حضرت علیه‌السلام، نرده‌هایی در اطراف ضریح آن حضرت نصب و نزدیک شدن به ضریح سقای دشت همچون حرم امام علیه‌السلام صف بندی شد.
و دنبال دست هایش می گشت تا به پای مادر‌ برخیزد... فرا رسیدن تاسوعای حسینی رو محضر امام زمان (عج) تسلیت‌عرض‌می‌کنیم 🏴🏴🏴
🚩 یعنی: ولیّ زمانت را تنها نگذاری، حتی اگر امان نامه ات بدهند... تاسوعا یعنی شجاعت، یعنی مقاومت 🏴 یا اباالفضل العباس... به دشمنان حسین (علیه السلام) دست ندادی.. و خدا دستانت را خرید.. یا (علیه السلام) دستان ما را هم بگیر.. صلّی اللهُ علیکَ یا ساقیَ العَطاشَی فرا رسیدن تاسوعای حسینی تسلیت را عرض می نماییم 🏴
⭕️ به بچه هاتون یاد بدهید: حسین از بی یاری سر بریده شد، نه از بی آبی.. عباس از معرفت و مرام بی دست شد، نه به خاطر مشک آب.. اونجا که امام حسین(علیه‌السلام) فریاد زد: "هل من ناصر ینصرنی"؛ 🔅یار میخواست نه آب..!! به بچه هاتون از آزادگی بگویید نه از لبهای تشنه.. خیلی ها لب تشنه از دنیا رفتن اما حسین نشدن. حسین یعنی مردانگی آزادگی غیرت شجاعت و شهامت.. یعنی جوانمردی، معرفت، حیا، غیرت.. عباس یعنی پشت برادر حتی بدون دست... حسین یعنی آزادگی حتی لحظه ای که گلوی نوزادت دریده شد... 🔸به بچه هاتون راه اصلی کربلا را نشان بدهید
📣📣📣📣📣 🔴 وداع جانسوز امام سجاد (ع)با امام حسین (ع) 🔴 امام حسین(علیه‌السلام) لحظات آخر چه پیام مهمی برای فرستاد؟ در روايتى آمده است:هنگامى كه امام (ع) تنها شد به خيمه هاى برادرانش سر كشيد، آنجا را خالى ديد. آنگاه به خيمه هاى فرزندان عقيل نگاهى انداخت، كسى را در آنجا نيز نديد؛ سپس به خيمه هاى يارانش نگريست كسى را نديد، امام در آن حال ذكر «لاَ حَوْلَ وَ لاَ قُوَّةَ إِلاَّ بِاللهِ الْعَلِىِّ الْعَظِيمِ» را فراوان بر زبان جارى مى ساخت. آنگاه به خيمه هاى زنان روانه شد و به خيمه فرزندش امام (عليه السلام) رفت. او را ديد كه بر روى پوست خشنى خوابيده و عمّه اش (س) از او پرستارى مى كند. چون حضرت (عليه السلام) نگاهش به پدر افتاد خواست از جا برخيزد، ولى از شدّت بيمارى نتوانست، پس به عمّه اش زينب گفت: «كمكم كن تا بنشينم چرا كه پسر پيامبر(صلى الله عليه وآله) آمده است» زينب(عليها السلام) وى را به سينه اش تكيه داد و امام حسين(عليه السلام) از حال فرزندش پرسيد: او حمد الهى را بجا آورد و گفت: «يا أبَتاهُ ما صَنَعْتَ الْيَوْمَ مَعَ هؤُلاءِ الْمُنافِقِينَ»؛ (پدر جان! امروز با اين گروه منافق چه كرده اى؟). امام(عليه السلام) در پاسخ فرمود: «يا وَلَدِي قَدِ اسْتَحْوَذَ عَلَيْهِمُ الشَّيْطانُ فَاَنْساهُمْ ذِكْرَ اللّهِ، وَ قَدْ شُبَّ الْقِتالُ بَيْنَنا وَ بَيْنَهُمْ، لَعَنَهُمُ اللّهُ حَتّى فاضَتِ الاَْرْضُ بِالدَّمِ مِنّا وَ مِنْهُمْ»؛ (فرزندم! شيطان بر آنان چيره شده و خدا را از يادشان برده است و جنگ بين ما و آنان چنان شعله ور شد كه زمين از خون ما و آنان رنگين شده است!). حضرت (عليه السلام) عرض كرد: «يا أبَتاهُ أَيْنَ عَمِّىَ الْعَبّاسُ»؛ (پدر جان! عمويم عبّاس كجاست؟). در اين هنگام اشك بر چشمان زينب حلقه زد و به برادرش نگريست كه چگونه پاسخ مى دهد ـ چرا كه امام(ع) خبر شهادت را به وى نداده بود زيرا كه مى ترسيد بيمارى وى شدّت پيدا كند! ـ امام(عليه السلام) پاسخ داد: «يا بُنَىَّ إِنَّ عَمَّكَ قَدْ قُتِلَ، وَ قَطَعُوا يَدَيْهِ عَلى شاطِىءِ الْفُراتِ»؛ (پسر جان! عمويت كشته شد و دستانش كنار فرات از پيكر جدا شد!). على بن الحسين(ع) آن چنان گريست كه بى هوش شد. چون به هوش آمد از ديگر عموهايش پرسيد و امام پاسخ مى داد: «همه شهيد شدند». آنگاه پرسيد: «وَ أَيْنَ أَخي عَلِيٌّ، وَ حَبيبُ بْنُ مَظاهِرَ، وَ مُسْلِمُ بْنُ عَوْسَجَةَ، وَ زُهَيْرُ بْنُ الْقَيْنِ»؛ (برادرم على اكبر، حبيب بن مظاهر، مسلم بن عوسجه و زهير بن قين كجايند؟). امام(ع) پاسخ داد: «يا بُنَىَّ إِعْلَمْ أَنَّهُ لَيْسَ في الْخِيامِ رَجُلٌ إِلاّ أَنَا وَ أَنْتَ، وَ أَمّا هؤُلاءِ الَّذِينَ تَسْأَلُ عَنْهُمْ فَكُلُّهُمْ صَرْعى عَلى وَجْهِ الثَّرى»؛ (فرزندم! همين قدر بدان كه در اين خيمه ها مردى جز من و تو نمانده است، همه آنان به خاك افتاده و شهيد شده اند). پس على بن الحسين(ع) سخت گريست. آنگاه به عمّه اش زينب(س) گفت: «يا عَمَّتاهُ عَلَىَّ بِالسَّيْفِ وَ الْعَصا»؛ (عمّه جان! شمشير و عصايم را حاضر كن). پدرش فرمود: «وَ ما تَصْنَعُ بِهِما»؛ (مى خواهى چه كنى؟). عرض كرد: «أمَّا الْعَصا فَأَتَوَكَّأُ عَلَيْها، وَ أَمَّا السَّيْفُ فَأَذُبُّ بِهِ بَيْنَ يَدَىْ إِبْنِ رَسُولِ اللهِ(ص) فَإِنَّهُ لاَ خَيْرَ فِي الْحَياةِ بَعْدَهُ»؛ (بر عصا تكيه كنم و با شمشيرم از فرزند رسول خدا(ص) دفاع نمايم، چرا كه زندگانى پس از او ارزش ندارد). امام حسين(ع) او را باز داشت و به سينه چسباند و فرمود:(فرزندم! تو پاك ترين ذريّه و برترين عترت منى و تو جانشين من بر اين بانوان و كودكانى. آنان غريب و بى كس اند كه تنهايى و يتيمى و سرزنش دشمنان و سختى هاى دوران آنان را فرا گرفته است. هر گاه كه ناله سر دادند آنان را آرام كن، و چون هراسان شدند مونسشان باش و با سخنان نرم و نيكو، خاطرشان را تسلّى بخش. چرا كه كسى از مردانشان جز تو نمانده است تا مونسشان باشد و غم هايشان را به وى باز گويند. بگذار آنان تو را ببويند و تو آنان را ببويى و آنان بر تو گريه كنند و تو بر آنان آنگاه امام(ع) دست فرزندش را گرفت و با صداى رسا فرمود: اى زينب! اى ! اى ! اى ! و اى ! سخنم را بشنويد و بدانيد كه اين فرزندم من بر شماست و او است كه پيروى از او واجب است سپس به فرزندش فرمود: «يا وَلَدي بَلِّغْ شيعَتي عَنِّيَ السَّلامَ فَقُلْ لَهُمْ: إِنَّ أَبي ماتَ غَريباً فَانْدُبُوهُ وَ مَضى شَهيداً فَابْكُوهُ»؛ فرزندم! سلامم را به شيعيانم برسان و به آنان بگو: پدرم به رسید پس بر او بريزيد. 📚معالى السبطين، ج 2، ص 20 - 21.
5.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
قسم بر عطر و بوی آن گل یاس دلم دارد هوای دو حرم را یکی شش گوشه مولا و یکی هم تربت پاک تو السّلام عَلیَ الحُسَین (ع) وعَلی عَلِِِّیِ ابن الحُسَین (ع) وعَلی اوْلادِ الحُسَین (ع) و عَلی اَصحابِ الحُسَین (ع)