✍به روایت از دوست شهید :
🌹از اونجایے ڪه ارزش خیلے زیادے براے #ڪارش قائل بود و در منطقهے بلوچستان به دنبال گمشدهش (#شهادت) میگشت، #ڪمتر مرخصے میگرفت.
🌹یادم هست ڪه این ایام دیگه دل تو دلش نبود ، همهے #پیگیرے ها و هماهنگے هارو انجام میداد. براے شرڪت در پیاده روی #اربعین سالار شهیدان حضرت #اباعبدالله(ع)
🌹از اونجایے ڪه خدمت به #پدرومادر اهمیـــت بسیار بالایے براش داشت، مرخصے هاش رو به صورتے تنظیم میڪرد .ڪه وقتِ برداشتِ #محصول (ڪشاورزے) باشه و به قول معروف یک تیر دو نشان بشه؛ هم دیدار و هم #ڪمک حال پدر و مادر باشه.
🌹این نحوهے تنظیم #مرخصے براے ایام اربعین حسینے طورے بود ڪه، اولاً به دیدار خانواده اومده باشه و #ثانیاً با دوستان هم محلهاے به #ڪربلا مشرف بشن ، ڪه حق رفاقت راهم ادا ڪرده باشه.
#شهید_حسن_عشوری🌷
🌹شادی روحش #صلوات🌹
6.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴 ما به مردم قول دادیم . . .
🌷 به یاد همه ی شهدایی که کربلا ندیدن ... ولی راه کربلا رو باز کردن ...
🌹هدیه به روح مطهر شهدا #صلوات
4_5931285424151463244.mp3
4.78M
✳️ #سلام_بر_ابراهیم 25
🌀 مطلع الفجر
📚#کتاب_صوتی
💌 #ڪــلامشهـــید
🌷شهـــید محمد هادی امینی
🌱من مشتاق اینم که رنگ خدا بگیرم و بتونم تجلی حداقل یک صفت الهی تو زمین باشم.
🌹شادی روحش صلوات 🌹
🌹🍃بخشیدن همسر
💠 از دستش خیلی ناراحت بودم. منتظر نشسته بودم تا برگردد. کلی حرف آماده کرده بودم، اما وقتی دیدمش زبانم بند آمد. مجید آمد و کنارم نشست و گفت: «میدونم ناراحتی. مسجد بودم. زیارت عاشورا خوندم و در سجدهی آخرش، از خدا خواستم به خاطر اینکه با خانمم بد حرف زدم منو ببخشه!»
#شهیدمجیدکاشفی🕊
📙فرهنگنامهشهدایسمنان، جلد۸، صفحه۱۰۶
🌹شادی روحش صلوات🌹
16.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷یاد آن یار سفرکرده بخیر ...
🥀دو اربعین است که حاج قاسم عزیز را به ظاهر میان خود نمی بینیم . بدین وسیله خواستم تجدید خاطره ای داشته باشیم .
🌹شادی روحش #صلوات 🌹
#خاطرات_شهید
✍به روایت مادربزرگوارشهید:
💠یک روز ظهر واردخانه شد، سلام کرد، خیلی خسته و گرفته بود، یک ساک دستش بود،آن روز ازصبح به مراسم تشییع شهدای گمنام رفته بود، آرام وبیصدا به اتاقش رفت.
💠صدا کرد:مادر، برایم چای میآوری؟ برایش چای ریختم وبردم.
وارد اتاقش شدم، روی تخت درازکشیده بود، من که رفتم بلند شدونشست.
💠پرسیدم: چه خبر؟در جواب من از داخل ساکش یک پرچم سه رنگ باآرم «الله» بیرون آورد.
پرچم خاکی و پاره بود.اول آن را به سرو صورتش کشیدوبعدبه من گفت: «این را یک جایی بگذارکه فراموش نکنی. هروقت من مُردم آن را روی جنازهام بکش»
💠خیلی ناراحت شدم، گفتم:«خدا نکند که تو قبل از من بری»
اجازه ندادحرفم را تمام کنم، خندید و گفت: «این پرچم روی تابوت یک شهید گمنام تبرک شده است»
💠وقتی من مُردم آن را روی جنازه من بکشید و اگر شدبا من دفنش کنیدتا خداوند به خاطر آبروی شهیدبه من رحم کندواز گناهانم بگذرد و شهدا مرا شفاعت کنند»
💠نمیدانست که پرچم روی تابوت خودش هم یک روزی تکه تکه برای شفاعت دست همه پخش میشود.
#شهید_حسن_قاسمی_دانا🌷
#ولادت : ۱۳۶۳/۶/۲ مشهد
#شهادت : ۱۳۹۳/۲/۱۹ حلب ، سوریه
🌹شادی روحش #صلوت🌹
🌷#کمپوت شهادت :
🔸در خاطرات یکی از شهدای هشت سال دفاع مقدس آمده است که تا لحظه آخر زندگی خود دست از شوخی و مزاح بر نمی داشته است و حتی در لحظاتی قبل از شهادت هم شوخ طبع بوده است.
.
.
داشتم تو جبهه مصاحبه می گرفتم کنارم ایستاده بود که یه هو یه خمپاره اومد و بومممممم ...
نگاه کردم دیدم ترکش بهش خورده و افتاده زمین دوربینو برداشتم و رفتم سراغش . بهش گفتم تو این لحظات آخر زندگی اگه حرفی صحبتی داری بگو…
در حالی که داشت اشهد و شهادتینش رو زیر لب زمزمه می کرد گفت : من از امت شهید پرور ایران یه خواهش دارم .اونم اینکه وقتی کمپوت می فرستید جبهه خواهشا پوستشو اون کاغذ روشو نکَنید!
بهش گفتم : بابا این چه جمله ایه قراره از تلویزیون پخش شه ها یه جمله بهتر بگو برادر…
با همون لهجه اصفهونیش گفت: اخوی آخه نمی دونی تا حالا سه دفعه به من رب گوجه افتاده…!
🌹شادی روح مطهر شهدای هشت سال جنگ تحمیلی #صلوات 🌹