#سبک_زندگی
#کودک_و_نوجوان
#یک_حدیث_یک_قصه
😳😳حواسم نبود
هوشنگ در حال رانندگی بود که چراغ راهنمایی قرمز شد، اما او که حواسش به بدهی اش رفته بود به راه خود ادامه داد و به یک دوچرخه زد. وقتی پلیس آمد هوشنگ مسئولیت تصادف را به عهده گرفت و به پلیس گفت: من مقصر هستم من موقعی از چهارراه رد شدم که چراغ قرمز بود باید سر چهار راه ترمز می کردم اما حواسم نبود و همچنان به راه خودم ادامه دادم.
🌷با تقواترین مردم کسی است که حق را بگوید چه به سودش باشد چه به زیانش.
پیامبر(ص)
🆔 https://eitaa.com/rahrovanss
#سبک_زندگی
#کودک_و_نوجوان
#یک_حدیث_یک_قصه
😊😊دست کم نگیرید
مهدی به آراستگی مو و لباسش خیلی اهمیت
می دهد. هیچ وقت با موی درهم و برهم و لباس ژولیده و سر و روی کثیف از خانه بیرون نمی رود. لباس های او لباس های گرانی نیستند اما همیشه تمیز و اتو کشیده اند.
مهدی اتاقش را هم همیشه تمیز و آراسته نگه
می دارد. هیچ وقت نمی بینی که کاغذ باطله ای افتاده باشد یا استکان چایی اش روی میزش مانده باشد یا کیف و کتابش سرجای شان نباشند. مهدی زیایی ظاهر خودش و اتاقش را دست کم نمی گیرد. همه مهدی را به خاطر نظم و تمیزی او دوست دارند.
📚منبع: حدیث زندگی/نشرجمال
🆔 https://eitaa.com/rahrovanss