eitaa logo
کانال اطلاع‌رسانی سایت ره توشه
402 دنبال‌کننده
18.2هزار عکس
22.8هزار ویدیو
1.1هزار فایل
ارتباط با مدیر کانال: @arhedayati
مشاهده در ایتا
دانلود
" بهشت هر کس از این نقطه آغاز میشود" ✍شهید مطهری یکی از ثمرات استثنایی عبودیت را ، رسیدن به مقام ربوبیت ( تسلّط ) می داند. 🔹در یک کلام میگوید حقیقت عبودیت چیزی جز ربوبیت نیست . چیزی جز رسیدن به مقام تسلّط نیست. 👈 و این تسلط اگر ادامه پیدا کند به انسان قدرت تصرّف می دهد . تصرف در عالم درون و بیرون. (توضیحات بیشتر در کتاب آزادی بندگی) ✅من گمان میکنم بهشت هر کس از همین نقطه آغاز میشود. تسلط. تسلط بر جوارح . زبان دست گوش چشم و ما چه قدر برای آرامش در زندگی به "تسلّط" بر اینها محتاجیم. ✅در تعامل با دیگران ✅در تربیت فرزند ✅در رابطه با همسر و اصلا ✅در رابطه ی با خودمان چقدر محتاج این " تسلط" هستیم. ✅تسلط بر رفتارمان ✅تسلط بر گفتارمان ✅تسلط بر حالاتمان ❗️چه جاها که باید سخن میگفتیم دریغ کردیم ، ❗️چه جاها که باید سکوت میکردیم حرف زدیم . ❗️چه چیزها که نباید می گفتیم و باید چشم پوشی میکردیم فریاد زدیم. 👌همه ی اینها ناشی از "عدم تسلط" است . انسانِ مسلّط کنترلش دست خودش هست، دست حوادث نیست .انسان مسلط در رویارویی با حوادث همیشه دستِ پُر است . تعادل روحی دارد . نه گرفتار افراط است نه گرفتار تفریط . ✅عبودیت خدا یک چنین انسانی می سازد . بهشت از همین نقطه آغاز میشود . تسلّط. @maharatha313
✨﷽✨ داستان واقعی اثر رضایت پدر در عذاب قبر فرزند! ✍آیت‌الله آقا سیّد جمال‌الدّین گلپایگانی عارف بزرگی بودند. ایشان می‌فرمودند: در تخت‌ فولاد اصفهان - که معروف به وادی‌السّلام ثانی است، حالات عجیبي دارد و بزرگان و عرفای عظیم‌ الشّأنی در آن‌جا دفن هستند - جوانی را آوردند. من در حال سیر بودم، گفتند: آقا! خواهش می‌کنیم شما تلقین بخوانید. ايشان فرمودند: آن جوان ظاهر مذهبي داشت و خیلی از مؤمنین و متدّینین براي تشييع جنازه او آمده‌ بودند. وقتی تلقین می‌خواندم، متوجّه شدم که وقتی گفتم: «أفَهِمتَ»، گفت: «لا»، متعجّب شدم! بعد دیدم که دو سه بچّه شیطان دور بدن او در قبر می‌چرخند و می‌رقصند! از اطرافيان پرسیدم: او چطور بود؟ گفتند: مؤمن. گفتم: پدر و مادرش هم هستند. گفتند: بله، ديدم مادر او خودش را می‌زد و پدرش هم گریه می‌کرد. پدر را کنار کشيدم و گفتم: قضیه این است. گفت: من یک نارضایتی از او داشتم. گفتم چه؟ گفت: چون او در چنين زماني (زمان طاغوت) متدیّن بود، به مسجد و پای منبر می‌رفت و مطالعه داشت، احساس غرور او را گرفته بود و تا من یک چیزی می‌گفتم، به من می‌گفت: تو که بی‌سواد هستی! با گفتن این مطلب چند مرتبه به شدّت دلم شکست! ايشان مي‌فرمودند: به پدر آن جوان گفتم: از او راضی شو! او گفت: راضي هستم، گفتم: نه! به لسان جاری کنید که از او راضی هستید - معلوم است که گفتن، تأثير عجیبي دارد. پدر و مادر‌ها هم توجّه کنند، به بچّه‌هایشان بگویند که ما از شما راضی هستیم، خدا این‌گونه می‌خواهد وقتي می‌خواستند لحد را بچینند، ایشان فرمودند: نچینید! مجدّد خود آقا پاي خود را برهنه کردند و به درون قبر رفتند تا تلقین بخوانند. ايشان مي‌فرمايند: اين بار وقتی گفتم «أفَهِمتَ»، دیدم لب‌هایش به خنده باز شد و دیگر از آن‌ بچّه شيطان‌ها هم خبری نبود. بعد لحد را چیدند. من هنوز داخل قبر را می‌دیدم، دیدم وجود مقدّس اسدالله‌الغالب، علی‌بن‌ابی‌طالب فرمودند: ملکان الهی! دیگر از این‌جا به بعد با من است ... 💢لذا او جواني خوب، متدّین و اهل نماز بود كه در آن زمان فسق و فجور، گناهي نکرده بود امّا فقط با یک حرف خود (تو كه بی‌سواد هستی) به پدرش اعلان كرد كه من فضل دارم، دل پدر را شکاند و تمام شد! شوخی نگیریم. والله! اين مسئله اين‌قدر حسّاس، ظریف و مهم است. 📚گزیده‌ای از کتاب دو گوهر بهشتی آیت الله قرهی 🌹 ┄┅┅❅💠❅┅┅┄   @rahekhoda 🇮🇷