eitaa logo
ره توشه معلمان
11.6هزار دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
6.4هزار ویدیو
5.7هزار فایل
🔰جهت تبادل و هرگونه انتقاد و پیشنهاد @Yazahra8054 سایر کانالهای ما @yavarannamaz @yavaraneQoran1
مشاهده در ایتا
دانلود
43.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌺🌸💎🌸🌺 🔹شعر سینه زنی بسیار زیبا امیر کرمانشاهی همراه با زیر نویس مناسب آخر جلسات
مسابقه پیام رسان😍 توی تخته یا کاغذ تعدادی از جملات رو می نویسم‌ مثلا : فاطمیه یا مهمان یا انتقام یا سیلی یا سفر موشکی حالا روش اجرا میگین باهم این موارد به جمله بساز یا هر کدوم جدا جدا جمله بسازید. ⏰⌛️نکته مربی می تونه متربی های یک کلاس 30نفره رو به پنج گروه تقسیم کنیم و به گروهی که جمله بهتری نوشته باشه برنده ست .💠
یکی از ویژگی های حضرت زهرا احترام به بزرگتر بود وقتی گفتم👇 🟢پدر: دست را روی قلب بگذاریم بعنوان ادب و احترام🌹 🟢مادر: بوسه به دست😘 🟢دوست: دست مثل سلام کردن جلو بیاد 🔴😈دشمن: مشت بزنیم.👊 🟢امام زمان: دست بیاد بالای سر❤️
1234.jpg
2.26M
مسابقه ی راز دایره⭕️ 🌟کاربرگ راز دایره ها ویژه ایام شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها🌟 👦🏻با سلام 🙇🏻‍♂️دانش آموزان عزیز، ❓سوالات راپاسخ داده. پاسخ هر سوال را به ترتیب در دایره ها قرار داده سپس با کنار هم قرار دادن حرف اول پاسخ ها،پیام را که حدیثی از پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم است را به دست آورید🍏 ✍🏽پاسخ سوالات ویژه مطالعه مربیان: ۱- عابده 2- زهرا 3- یاور 4- زینب 5- تقوا 6- ریحانه 7-یاس 8- نماز ۹-منصوره 10- راضیه 11- دوستی 12- محدثه 13- نور 14-زکیه 15-دردانه 16-مطهره 17- نیایش 18- ام ابیها 19-سیده النساء 20- تربیت
🔸داستان گردنبند حضرت زهرا سلام الله علیها 🌱روزی پیامبر در مسجد نشسته بودند. عرب بادیه نشینی وارد شد و گفت: ای رسول خدا! من گرسنه ام، لباس مناسبی ندارم، پولی هم ندارم و مقروض هستم. کمکم کنید. 🌱پیامبر به بلال فرمودند: که این مرد را به خانه فاطمه ببر و به دخترم بگو که پدرت او را فرستاده است. بلال آمد و داستان را برای حضرت زهرا تعریف کرد. حضرت گردنبند خود را که هدیه بود باز کردند و به بلال دادند و فرمودند: که این گردنبند را به پدرم بده تا مشکل را حل کنند. بلال بازگشت و امانتی را تحویل پیامبر داد. رسول خدا فرمودند: هر کس این گردنبند را بخرد، بهشت را برای او تضمین می کنم. 🌱عمار یاسر آن را خرید و مرد فقیر را به خانه خود برد. به او لباس و غذا داد و دو برابر میزان قرض به او پول داد. سپس عمار غلام خود را صدا زد و گفت: این گردنبند را به خانه فاطمه زهرا می بری و می گویی که هدیه است تو را نیز به فاطمه بخشیدم. غلام گردنبند را به حضرت داد و گفت: عمار مرا نیز به شما بخشیده است. حضرت نیز غلام را در راه رضای خدا آزاد کردند. 🌱غلام گفت: چه گردنبند با برکتی! گرسنه ای را سیر کرد، بی لباسی را پوشاند و غلامی را آزاد کرد. منبع: کتاب قصّه مدینه نوشته حجت الاسلام علی نظری منفرد 🆔 لینک کانال https://eitaa.com/joinchat/85983330C7210d6f841