eitaa logo
ره توشه نور ۳۴
107 دنبال‌کننده
7.2هزار عکس
7.4هزار ویدیو
43 فایل
کانال انتشار تولیدات فرهنگی تبلیغی و آموزشی http://eitaa.com/rahtooshenoor34 @Mahdii313313 ارتباط با ما
مشاهده در ایتا
دانلود
گلوله­‌های دشمن پشت سر هم می‌ریخت روی سرمان. مانده بودیم چه‌کار کنیم. جابری گفت: «متوسل بشین به حضرت فاطمه تا بارون بیاد». دست برداشتیم به دعا و سلام الله را واسطه کردیم. یک ربع نگذشته بود که باران بارید و آتش دشمن آرام شد. الله­یار داشت از خوشحالی گریه می‌کرد. گفت: «یادتون باشه از حضرت فاطمه دست برندارین. هر وقت گرفتار شدین را قسم بدین به جان مادرش، حتماً جواب می‌گیرید». شهید الله­یار جابری🕊🌹 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اعتراض حاج قاسم به خریدن میوه!!! 🔰 برشی از سخنرانی 🔸 دریافت نسخه با کیفیت 🔻 ۱۲ روز دیگر تا سالروز شهادت 💠 اندیشکده راهبردی سعداء 🆔 @soada_ir
چرا حاج قاسم می‌گفت از نوه‌هایم می‌ترسم؟! ✅ به راستی دل‌کندن از عزیزان برای رفتن به جهاد، چقدر سخت و طاقت فرساست! 🔻 ۱۰ روز دیگر تا سالروز شهادت 📚 منبع: کتاب «از ظهر عاشورا تا شام بغداد» اثر ، صفحه ۵۷ و ۵۸. 💠 اندیشکده راهبردی سعداء 🆔 @soada_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 رئیس کمیسیون جوانی جمعیت: قانون جوانی جمعیت باعث شد بعد از ۷ سال کاهش نرخ باروری متوقف شود 🔹این قانون باعث شد سال گذشته کاهش تولدها از ۱۷۰ هزار کاهش به ۱۷ هزار کاهش برسد و نزولی‌بودن نرخ باروری متوقف شود. 🔹تولد فرزند سوم ۹ درصد و تولد فرزند چهارم ۲۸ درصد و تولد فرزند پنجم ۵۱ درصد اضافه شده است. 🔹قانون جوانی جمعیت خوب است، دولت باید همت کند و آن را درست اجرا کند تا به نتایج بهتری برسیم.
🔰 «سرباز وظیفه پاسدار قاسم سلیمانی» شعار پنجمین سالگرد شهادت حاج قاسم 🔹 ستاد بزرگداشت پنجمین سالگرد شهادت حاج قاسم شعار «سرباز وظیفه پاسدار قاسم سلیمانی» را به عنوان شعار محوری مراسم امسال اعلام کرد
📸 همسر واعظی مشاور وزیر کشور شد 🔸با حکم اسکندر مومنی وزیر کشور، پروین داداندیش همسر محمود واعظی مسئول دفتر رئیس جمهور در دولت دوازدهم، به عنوان مشاور وزیر و مدیرکل بانوان وزارت کشور منصوب شد.
*«♦️داستانی خنده دار و آموزنده» 😄* همدردی مردم و مسئولان *رفیقم میگفت :* *۳۰ سال پیش خواستم برم شیراز رفتم ترمینال وسواراتوبوس شدم.🚌* *صندلی جلوم زن و شوهری بودند که یه بچه تُپل و شیرین ۳یا ۴ ساله داشتند.👶* *اتوبوس راه افتاد.۱۶ ساعت راه بود.* *طی راه ؛ بچه تپل و شیرین که صندلی جلو بود؛هی به سمت من نگاه میکرد و میخندید.😁* *چندبار باهاش دالی بازی کردم و بچه کلی خندید...😁* *دست بچه یه کاکائوکه نمیخوردش.* *تو دالی بازی ؛یهو یه گاز ازکاکائو بچه زدم .* *بچه کمی خندید..😁* *کمی بعد مادر بچه با خوشحالی به شوهرش گفت: ببین ؛ بالاخره کاکائو را خورد.☺️* *دیدم پدر و مادرش خوشحالند؛ گفتم بذار بیشتر خوشحال بشند.* *خلاصه ۳ تا کاکائو را کم کم از دست بچه؛یواشکی گاز زدم وبچه هم میخندید.😁* *مدتی بعد خسته شدم.* *چشمم را بستم و به صندلی تکیه دادم ، که یهو ای واییییی..😱* *مردم از دل پیچه.....دل و رودم اومد تو دهنم..سرگیجه داشتم.. داشتم میترکیدم.😱* *دویدم رفتم جلو و به راننده وضعیت اورژانسی خودم را گفتم.* *راننده با غرغر 😏* *تو یه کافه وایساد.* *عین سوپر من پریدم و رفتم دستشویی* *برگشتم واز راننده تشکر کردم و نشستم روی صندلی* *اتوبوس راه افتاد.* *هنوز ۱۰ دقیقه نگذشته بود که درددل شروع شد.* *طوری شده بود که صندلی جلوی خودم را گاز میگرفتم .از درد میخواستم داد بزنم‌.چه دل پیچه وحشتناکی..تموم بدنم را میکشیدند..مردم خدا....😭😱* *دویدم پیش راننده و با عز والتماس وضعیتم را گفتم.* *راننده اومد اعتراض کنه؛ حالت چهره مو دید،😰* *راننده زد بغل جاده و گفت:* *بدو داداش* *پریدم بیرون و دقایقی بعد برگشتم به اتوبوس.* *تشکر کردم..* *از درد داشتم میمردم.دهنم خشک بودو چشام سیاهی میرفت.* *رفتم روی صندلی نشستم.* *گفتم چرا اینجوری شدم.* *غذای فاسد که نخورده بودم.* *دیدم دست بچه باز کاکائو هست.* *از پدر بچه پرسیدم :* *بچتون کاکائو خیلی میخوره؟* *پدرش گفت: نه ؛* *کاکائو براش بده.* *اومدم بپرسم* *پس چرا کاکائو بهش میدی؟* *که مادرش گفت:* *حقیقت بچمون یبوست داره. روی کاکائو ،ملین زدم تا شاید افاقه کنه؛* *تا حالام دو یا ۳ تا هم خورده ؛ ولی بی فایده بوده.* *من بدبخت خواستم ادامه بدم که یهو درد مجددا اومد.میخواستم دادبزنم و کف اتوبوس غلت بزنم .😱😱* *رفتم پیش راننده؛* *راننده با خشونت گفت : خجالت بکش ؛ وسط بیابونه؛ ماشین که شخصی نیست.* *برو بشین.😡* *مونده بودم بین درد و خجالت.یه فکری کردم.* *برگشتم پیش پدر و مادر بچه و گفتم : منم یبوست دارم .* *میشه به من هم کاکائو بدید..* *۳ تا کاکائو ملین گرفتم و رفتم پیش راننده عصبی و با ترس* *و خنده گفتم: 😅* *عزیز چرا داد میزنی ؛ نوکرتم؛ فداتم ؛ دنیا ارزش نداره؛ شما ناراحت نشو؛ جون همه ما دست شماست.* *معذرت میخوام.* *بیا و دهنت را شیرین کن‌..* *راننده هم که سیبیل کلفت و لوطی بود؛ گفت :* *ایول ؛ دمت گرم ؛ بامرامی ؛ آخر مردای عالمی* *خلاصه ؛ ۳ تا کاکائو را کردم تو دهنش و رفتم سر جام نشستم و از درد عین مار به خودم پیچیدم.😰* *۱۰ دقیقه نشده بود که راننده صدام کردو گفت:* *داداش ؛ جون بچت چی به خورد من دادی؟؟ترکیدم.* *داستان کاکائو و بچه را براش گفتم.راننده زد بغل جاده و گفت بریم پایین.* *خلاصه تا شیراز هر نیم ساعت میزد کنار و میگفت: بریم رفیق..* *مسافرهاهم اعتراض که میکردند؛ راننده میگفت: پلیس راه گفته که یه گروه تروریست و نامرد؛ تو جاده میخ ریختند؛ تند تند باید لاستیکها را کنترل کنم که نریم ته دره...* *ملت هم ساکت بودند و دعا به جون راننده میکردند.😌😃* *این را عرض کردم که بدانید برای انجام هر کاری؛ مسئولش باید همدرد باشه؛ تا حس کنه طرف چی میکشه. مسئول باید مثل آحاد جامعه ماهی بیشتر از ۱۲ الی۱۴ میلیون حقوق نداشته باشد* *آن وقت با خانه مستاجری، هزینه های سرسام آور زندگی... می فهمید درد مشترک یعنی چی* *ای کاش از این شکلاتها داشتیم و به هر مسئولی ۳ تا فقط ۳ تا میدادیم تابگه داداش وایسادم که باهم بریم* 😞🤭🤪،،😅🤣👆
🔴 : ناصر... ناصر... ناصر پاشو دلار شد ۷۸۰۰۰ ناصر بیدارشو!!! 🔹 مسعود: ناصر خوابه! بیدارم بود میگفت قیمت دلار ربطی به ما نداره! ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
🔸ژاله علو درگذشت 🔹ژاله علو، بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون، گوینده و بازیگر هنرهای نمایشیِ رادیو امروز در ۹۷ سالگی درگذشت. 🔹«روز واقعه»، «پری»، «امیرکبیر»، «شیخ بهایی»، «گرگ‌ها»، «روزی روزگاری»، «خاله لیلا» و «مختارنامه» ازجمله آثار هنریِ علو بوده است. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
برادر شهید رئیسی: فیلم گریه‌کردن مادرم قدیمی است 🔸از چندروز پیش ویدیویی از گریه‌های مادر شهید ابراهیم رییسی در فضای مجازی منتشر شد. در این ویدیو مادر شهید رئیسی می‌گوید: بعد از شهادت پسرم کسی به من سر نمی‌زند و همه فراموشم کرده‌اند! 🔹حالا محمدحسن رییس الساداتی، برادر رئیس‌جمهور می‌گوید: «این فیلم مربوط به روزهای اول شهادت آیت‌الله رئیسی است که مادرم بی‌تابی می‌کرد و هنوز خیلی از مردم و مسئولان از محل زندگی او اطلاعی نداشتند. 🔹اکنون مادرم در خانه استراحت می‌کند اما گاهی حال نامساعدی دارد. بیماری قلبی و دیابت، او را رنج می‌دهد اما علی‌رغم بیماری و سن بالا پذیرای مهمانانی است که پس از شهادت برادرم به خانه می‌آیند. مثلا در روزها و هفته‌های گذشته استاندار خراسان رضوی، شهردار مشهد، مدیران بنیاد شهید به خانهٔ مادر آمدند. 🔹هر مهمانی که به خانهٔ او می‌آید، تاکید می‌کنیم که تصویربرداری از مادر نداشته باشند. همین سبب شده از یک دوره‌ای پس از شهادت برادرم تصویری از او منتشر نشود». 🌏 @NewsJavan
6.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🟢 جایی که ولی خدا دعوتت کرد، لحظه ای درنگ نکن! 🌹امام_زمان 🌹استاد_عالی http://eitaa.com/rahtooshenoor34