فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مرحوم ایت الله مصباح انتقاد کردن از افراد تضعیف نظام نیست
🌐 @rahyafte_com
#عکس_نوشت |شابیز خواننده ی #تازه_مسلمان آمریکایی:
✅من افتخار می کنم که یک فرد مسلمان هستم.
rahyafteha.ir/27137/
#رهیافته
🌐 @rahyafte_com
دعای امام سجاد علیه السلام در نماز شب
🌙 #نماز_شب
🌐 @rahyafte_com
🔺این که چگونه اسلام شما را انسان بهتری برای جامعه می کند، بسیار برایم خوش آیند بود....
آرلین پترو یا رحیما تازه مسلمان و مبلغ مریلندی
🌐 @rahyafte_com
«آرلین پترو» معروف به «رحیما»، از فعال ترین زنان #تازه_مسلمان در ایالت مریلند ومبلغ اسلام است. مهم ترین ویژگی اخلاقی شان مهربانی است؛ همین امر موجب لقب «آرلین» شده است و همه او را با نام «رحیما» می شناسند.
🔹 چه نکاتی در اسلام برای تان جاذبه داشت؟
نکات زیادی بود؛ این که چگونه اسلام شما را انسان بهتری برای جامعه می کند، بسیار برایم خوش آیند بود. این که می توانید به دیگران کمک کنید، دنبال صلح و عدالت در دنیا باشید، برای رضایت خداوند کار انجام دهید، این ها به آدم اطمینان می دهد که در مسیر درست قرار گرفته است. اسلام و مسیحیت بیش تر با هم تشابه دارند تا تفاوت. ما همان پیامبرها و همان باورهای اخلاقی را داریم. تنها تفاوت مان این است که مسیحی ها می گویند عیسی جزئی از ابدیت پدر، پسر، روح القدس است و این همان قسمتی است که من نتوانستم آن را بپذیرم. بسیار خوش حال شدم دینی پیداکردم که شباهت های فراوانی با دینی که با آن بزرگ شدم دارد...
🔻شرح کامل این مصاحبه در سایت #رهیافته
rahyafteha.ir/17146/
🌐 @rahyafte_com
🍃ای سبز بهار! سردی دی تا کی؟
خاموش بماند نفس نی تا کی
معلوم نمی کنی که تا کی باید
بی تاب بپرسم از تو تاکی… تا کی؟
❣ #اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🌐 @rahyafte_com
💌حضرت زهرا سلام الله علیها می فرمایند:
امام مانند کعبه است. این مردم هستند که باید بسویش بروند و او نزد کسی نخواهد رفت...
والله اگر حق (خلافت) را به اهلش واگذار کرده بودند و از اهلبیت علیهم السلام پیروی می کردند
دیگر حتی دو نفر در مورد خدا (و دین) با یکدیگر اختلاف نظر پیدا نمی کردند
و این (خوشبختی و سعادت) را نسل به نسل به ارث می بردند تا زمانی که قائم ما قیام کند.
همان کسی که نهمین فرزند از نسل حسین علیه السلام است.
📚کفایة الاثر، ص197.
#حدیث_روز
🌐 @rahyafte_com
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#شگفتی_های_آفرینش 🐋🐠🐟
🐳 هر بار که وال دهانش را برای صید ماهی باز میکند بیش از یکتن ماهی شکار میکند!!
🌊 الله اکبر 🧡
🌐 @rahyafte_com
4_Farrokh_Encroachment_Persian.pdf
1.4M
مقاله انتقادی داخلی به افراط گرایی در تبشیر مسیحیت
کشیش فرد فرخ دکتری بین فرهنگی و مدیر موسسه تبشیری ایران از جریان های تندروی مسیحی پرده برداشت که به جای تبشیر مسیحیت قصد استحاله کل اسلام را دارند. در این مقاله این تجاوز به حدود اسلامی بررسی خواهد شد.
مسیحیان تندرو با مدل های افراطی قصد استحاله اسلام را دراند تا در صد سال اینده اسلام منقرض شود
این جریان ها با نام دین اهداف سیاسی دارند تا اسلام را با نفوذ به صورت آرام نابود کنند
#میسیولوژی
#استحاله_اسلام
🌐 @rahyafte_com
چه خونبها به از این کشتگان کوی تو را
که بنگرند به محشر، دوباره روی تو را
تمام، گمشدگان ره توئیم و کنیم
به هر طریق که باشیم، جستجوی تو را
دم مسیح که گویند روح پرور بود
یقینم آنکه به لب داشت گفتگوی تو را
ز غصه، چون پر کاهی شود ز قصهٔ من
اگر به کوه دهم شرح، آرزوی تو را
سبو کشان محبّت کشند دوش به دوش
اگر گناه دو عالم بود سبوی تو را
#شاطر_عباس_صبوحی
🌷 #جمعه_ها_بیاد_شهید_ادواردو_آنیلی
🌐 @rahyafte_com
#عکس_نوشت | سوزان اوبری بانوی #تازه_مسلمان آمریکایی:
✅ در آمریکا تبلیغات بسیاری علیه مسلمانان ایجاد می شود....
#رهیافته
🌐 @rahyafte_com
🕊🍁🌼
🍁🌼✧✦•﷽ ✧✦•
🌼
♦ارادت ویژه یک مرجع تقلید به مقام شامخ حضرت زهرا(س)
✳مرحوم میرزا با جمعی از فضلا و طلاب و مومنین در روز سوم جمادی الثانی، یعنی روز شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها در فصل گرما که هوا بسیار #سوزاننده بود، با پای برهنه به سوی حرم حضرت معصومه (سلام الله عیها) حرکت می کردند این در حالی بود که حتی یک گام بر روی #آسفالت و با پای برهنه قدم زدن مشکل بود، به طوری که من خود با آن که جوان بودم طاقت نداشتم قدمی بردارم.
✳روزی به مرحوم والد رو کردم و گفتم آقا گرما شدید است و شما اگر اذیت می شوید کفش بپوشید. ایشان همان طور که به سینه می زد و گریه می کرد، فرمودند: #فرزندم بگذار پاهایم بسوزد. برای مصیبت فاطمه زهرا (سلام الله عیها) هر کاری بکنم کم است. مگر این دخت رسول خدا (صلی الله علیه وآله) چه گناهی داشت که این همه #ظلم در حق مرتکب شدند. پسرم مگر مصیبت حضرت کم بود؟ ما هر کاری در مصیبت بی بی دو عالم کنیم کم کرده ایم».
✳ایشان همچنین می افزاید: «مرحوم میرزا از شدت #سوزش پایشان سرخ شده بود. وقتی به خانه برگشتیم، کف پای ایشان بر اثر شدت گرمای سوزان آسیب دیده بود و لکن ایشان اشک می ریخت و می فرمود: این برای #مصیبت حضرت فاطمه زهرا (سلام الله عیها) کم است. گریه بر مصائب اهل بیت(علیهم السلام) کلید نجات هر انسانی است. علمای بزرگ هرگاه یادی از #مصائب اهل بیت(علیهم السلام) می شود همانند کودکی در فراق مادر زار زار گریه می کنند».
🍃حضرت آیت الله میرزا جواد تبریزی(ره)
🌼
🍁🌼💠 @rahyafte_com
🕊🍁🌼
خدا می داند که صاحبان مقامات معنوی در اوقات خلوت و مناجات چه حالی دارند....
🌺حضرت آیت الله بهجت(ره)
🌐 @rahyafte_com
🔸آزاده، نوجوان رهیافته تاجیکستانی و از ارامنه ارتدوکس است که مانند بسیاری دیگر از رهیافتگان به واسطه اینترنت و فضای مجازی با اسلام آشنا شده است؛ آشناییای که وی را تا شناخت کامل و گفتن شهادتین پیش برد و باعث تشرف به دین مبین اسلام گردیده است...
🔷چطور شد که به اسلام گرایش پیدا کردید؟
قبل از این در کشوری اسلامی زندگی میکردم و کم و بیش با عقاید مسلمانان آشنا بودم، اما میدیدم در فضای مجازی هر روز تعدادی مسلمان میشوند حتی از خداناباوران و دانشمندان #آتئیست یا مسیحیان. برایم عجیب بود که چرا دانشمندان غربی باسواد بین این ادیان مختلف، اسلام را انتخاب میکنند برای همین درباره اسلام در سایتهای اسلامی مثل سایت #رهیافته به تحقیق و مطالعه پرداختم. چیزی که توجهم را بیشتر جلب کرد بحث اختیار در پذیرش عقیده در اسلام بود؛ همینها زمینه گرایشم به اسلام را ایجاد کرد.
🔷به نظر شما اگر والدینتان متوجه تغییر دین شما شوند چه واکنشی نشان میدهند؟
پدرم به امام حسین (ع) علاقه خاصی دارد. چند بار هم به کربلا رفته است...
🔶از زمانی که مسلمان شدید چه تغییری در شما ایجاد شده است؟ از اینکه بعد از مسلمان شدن تنها هستید نمیترسید؟ الهامبخشترین شخصیت در مسلمان شدن شما چه کسی بود؟
🔻شرح کامل این مصاحبه در سایت #رهیافته
rahyafteha.ir/56505/
🌐 @rahyafte_com
🌹کاری زیبا از یکی از مخاطبانهنرمند کانال رهیافتگان برای تهیه این اثر از کارگاه ایشون به صفحه شون برید
https://www.instagram.com/p/CKE4gHNFCug/?igshid=1o2fu1gzdwdon
🌐 @rahyafte_com
قضیه ای واقعی
عباسقلی خان فرد ثروتمند و در عین حال خیّری بود که در مشهد بازار معروفی داشت. مسجد- مدرسه- آب انبار- پل و دارالایتام و اقدامات خیریه دیگری هم از این دست داشته است.
به او خبر داده بودند در حوزه علمیهای که با پول او ساخته شده، طلبهای شراب میخورد!
ناگهان همهمهای در مدرسه پیچید. طلاب صدا میزدند حاج عباسقلی است که به مدرسه وارد شده.
در این وقت روز چه کار دارد؟ از بازار به مدرسه آمده است!
عباسقلی خان یکسره به حجرهی من آمد و بقیه همراهان هم دنبالش.
داخل حجره همه نشستند. ناگهان عباسقلی خان به تنهایی از جایش بلند شد و کتابخانه کوچک من را نشانه رفت. رو به من کرد و گفت: لطفاً بفرمایید نام این کتاب قطور چیست؟ گفتم: شاهنامه فردوسی.
دلم در سینه بدجوری میزد. سنگی سنگین گویی به تار مویی آویخته شده است. بدنم میلرزید.
اگر پشت آن کتاب را نگاه کند، چه خاکی باید بر سرم بریزم؟ عباسقلی خان دستش را آرام به سوی کتابهای دیگر دراز کرد…
ببخشید، نام این کتاب چیست؟
بحارالانوار. عجب…! این یکی چطور؟ گلستان سعدی. چه خوب…! این یکی چیست؟ مکاسب و این یکی؟! …
لحظاتی بعد، آن چه نباید بشود، به وقوع پیوست. عباسقلی خان، آن چه را که نباید ببیند، با چشمان خودش دید.
کتاب حجیمی را نشان داد و با دستش آن را لمس کرد. سپس با چشمانی از حدقه درآمده به پشت کتاب اشاره کرد و با لحنی خاص گفت:
این چه نوع کتابی است، اسمش چیست؟ معلوم بود. عباسقلی خان پی برده بود و آن شیشه لعنتی پنهان شده در پشت همان کتاب را هدف قرار داده بود.
برای چند لحظه تمام خانه به دور سرم چرخید، چشمهایم سیاهی رفت، زانوهایم سست شد، آبرو و حیثیتم در معرض گردباد قرار گرفته بود. چرا این کار را کردم؟! چرا توی مدرسه؟! خدایا! کمکم کن، نفهمیدم، اشتباه کردم…
خوشبختانه همراهان عباسقلی خان هنوز روی زمین نشسته بودند و نمیدیدند، اما با خود او که آن را در اینجا دیده بود چه باید کرد؟
بالاخره نگفتی اسم این کتاب چیست؟
چرا آقا; الآن میگم. داشتم آب میشدم. خدایا! دستم به دامنت. در همین حال ناگهان فکری به مغزم خطور کرد و ناخودآگاه بر زبان راندم: یا ستارالعیوب، و گفتم: نام این کتاب، «ستارالعیوب» است آقا!
فاصله سؤال آمرانه عباسقلی خان و جواب التماسآمیز من چند لحظه بیشتر نبود.
شاید اصلاً انتظار این پاسخ را نداشت. دلم بدجوری شکسته بود و خدای شکسته دلان و متنبه شدگان این پاسخ را بر زبانم نهاده بود. حالا دیگر نوبت عباسقلی خان بود. احساس کردم در یک لحظه لرزید و خشک شد. طوری که انگار برق گرفته باشدش.
شاید انتظار این پاسخ را نداشت. چشمهایش را بر هم نهاد. چند قطره اشک از لابهلای پلکهایش چکید.
ایستاد و سکوت کرد. ساکت و صامت و یکباره کتاب ستارالعیوب (!) را سر جایش گذاشت و از حجره بیرون رفت. همراهانش نیز در پی او بیرون رفتند، حتی آنها هم از این موضوع سر درنیاوردند، و عباسقلی خان هم هیچگاه به روی خودش هم نیاورد که چه دیده است...
اما آن محصلِ آن مدرسه، هماندم عادت را به عبادت مبدل کرد. سر بر خاک نهاد و اشک ریخت.
سالیانی چند از آن داستان شگفت گذشت، محصل آن روز، بعدها معلم و مدرس شد و روزی در زمره بزرگان علم، قصه زندگیاش را برای شاگردانش تعریف کرد. «زندگی من معجزه ستارالعیوب است»...
ستارالعیوب یکی از نامهای احیاگر و معجزه آفرین خدا است و من آزادشده و تربیتیافته همان یک لحظه رازپوشی و جوانمردی عباسقلی خان هستم که باعث تغییر و تحول سازندهام شد.
«اخلاق پیامبر و اخلاق ما»؛ نوشته استاد جلال رفیع
🌐 @rahyafte_com
👌🏻👌🏻ماجرای جالب شیعه شدن پروفسور تیجانی و کتابی که میلیونها نفر را شیعه کرد
💠 @rahyafte_com