یک وقتی دعای کمیل را به زبان روسی ترجمه کرده بودیم. [در مسکو] من به کلیسایی رفتم دیدم در این کلیسا دعای کمیل را میفروشند. یعنی جزء کتاب مذهبی آنهاست. به کشیشی که آنجا بود گفتم این کتاب چیست؟ گفت یک گفتوگوی بین خدا و انسان است. گفتم: شما خواندید؟ گفت: بله، کتاب خوبی است و زیاد هم میخرند. من برای اینکه تشویقش کنم صد نسخه از او خریدم و به او دادم که ارزانتر بفروشد.
همانجا یک آذری به من گفت وقتی دعای کمیل ما را مسیحیها اینقدر خوششان میآید، اگر ما دعای عرفه را برایشان ترجمه کنیم چه اتفاقی میافتد؟ همانجا به ذهنم رسید که دعای عرفه را هم ترجمه کنیم. رفتیم یک مترجم پیدا کردیم و دو برابر معمول به او پول دادیم و به او گفتیم در ترجمه خیلی دقت کن و بحمدالله دعای عرفه هم ترجمه شد. به ذهنم رسید مجموعه منتخب ادعیه شیعه را نیز ترجمه کنیم.
باور کنید الان مسیحیها بیشتر از مسلمانها از این ادعیه استفاده میکنند. آنچه که ما داریم و قابل عرضه برای جهان است، فوقالعاده ارزشمند است.
🔸خاطرهای از دکتر ابراهیم ترکمان، رئیس سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی
📝خبرنامه آینده روشن، شماره نوزدهم، خرداد ۱۳۹۳،
🌺🍃
💠 @rahyafte_com 💠
کانال انگلیسی انجمن را به دوستان انگلیسی زبانتان معرفی کنید 👆🏻👆🏻
.
.
💠 پاسخ: 👇👇👇
#معمای_قرآنی
🔷 حضرت ابراهیم سلام الله علیه پیامبر بزرگواریست که خداوند به او فرمان داد که کعبه را بنا نهد و عموم مردم را بسوی کعبه و حج بیت الله الحرام دعوت نماید
🔸رجوع شود به آیات ۲۶ تا ۳۴ سوره مبارکه حج
🌐 @rahyafte_com
📷 yon.ir/yHxEs
💎 #جلال_آل_احمد_و_حس_و_حال_سفر_حج
📌دیشب سرم را که گذاشتم زمین٬ رفتم تا چهار صبح؛ که ورود یک دسته جدید #حجاج خانه را شلوغ کرد و چراغها را زدند و همه سرپا و بعد تطهیری و بعد مسجدالنبی. بزرگترین غبن این سالهای #بینمازی از دست دادن صبحها بوده؛ با بویش٬ با لطافت سرمایش٬ با رفت و آمد چالاک مردم. پیش از آفتاب که برمیخیزی انگار پیش از خلقت برخاستهای. و هر روز شاهد مجدد این تحول روزانه بودن٬ از تاریکی به روشنایی. از خواب به بیداری. و از سکون به حرکت.
📌و امروز صبح چنان حال داشتم که به همه سلام میکردم. و هیچ احساسی از ریا برای نماز؛ یا ادا در #وضو گرفتن. دیروز و پریروز هنوز باورم نمیشد که این منم و دارم عین دیگران یک ادب دینی را بهجا میآورم. دعاها همه به خاطرم هست و #سورههای کوچک و بزرگ که در کودکی از بر کردهام. اما کلمات عربی بر ذهنم سنگینی میکند. و بر زبانم. و سخت هم٬ نمیشود بسرعت ازشان گذشت. آن وقتها عین وردی میخواندمشان و خلاص.
📌ولی امروز صبح دیدم عجب بار سنگینی می نهد بر پشت #وجدان. صبح وقتی می گفتم " السلام علیک ایها النبی" یک مرتبه تکان خوردم. ضریح پیش رو بود و مردم طواف می کردند و برای بوسیدن از سر و کول هم بالا می رفتند و #شرطه ها مدام جوش می زدند که از فعل حرام جلو بگیرند.... که یک مرتبه گریه ام گرفت و از مسجد گریختم.
🌈کتاب خسی در میقات. جلال آل احمد
🌐 @rahyafte_com