⭕“سیسیلیا هدستورم”، بانوی #تازه_مسلمان سوئدی و کارشناس ارشد زبانشناسی انگلیسی که کودکی خود را در آمریکا سپری کرده است، نحوه تشرف خود به دین مبین اسلام و مذهب تشیع را بیان می کند
🔶پیش از آشنایی با اسلام، من مانند بیشتر مردم سوئد، به یک روح متعالی البته نه خداوند، اعتقاد داشتم. اما بعد از ملاقات با فردی مسلمان در پاییز سال ۱۹۹۷ ـ که بعدها به همسری ایشان در آمدم ـ و نیز مشاهده کردن #نماز خواندن او، که برای اولین بار بود، نماز خواندن یک مسلمان را میدیدم، علت این عمل او را جویا شدم...
🔷بسیار شگفتزده شدم هنگامیکه در مورد جایگاه زنان در #قرآن که حدود ۱۴۰۰ سال پیش نازل شده است، مطالعه کردم، فهمیدم که چرا شیعیان برای امام حسین(علیه السلام) که بیش از ۱۰۰۰ سال پیش شهید شده است، سوگواری میکنند. اکنون با ایمان راسخ به این نکته که این زندگی کوتاه در حقیقت یک آزمون ورودی است، زندگی میکنم که اگر از آن سربلند بیرون آیید؛ جاودانگی، پاداشی است که به شما داده خواهد شد.
🔶پس از تفکر در مورد همه مطالبی که در مورد اسلام یاد گرفته بودم، تصمیم گرفتم که مسلمان شوم و زمانی را که برای اولین بار نماز خواندم به خوبی به خاطر دارم. زمانی بود که همسرم برای ملاقات با خانواده به ایران آمده بود...
🔹شرح کامل این مطلب در سایت #رهیافته
rahyafteha.ir/7737/
🌐 @rahyafte_com
💯پس از اولین روضه
شعر #تازه_مسلمان آمریکایی دربارۀ امامحسین(ع)
* ترجمۀ #احمد_عبدالهزاده_مهنه
تازهمسلمان آمریکایی خاطرۀ اولین حضور خود را در مجلس عزای امامحسین(ع)، در قالب قطعه شعری بازگو کرده است.
بهگزارش پایگاه خبریتحلیلی قدسآنلاین، #رابرت_دیوید_کولیج، استادیار پیشین دانشگاه نیویورک، در وبگاه خود شعری با عنوان «پس از اولین مجلس روضۀ عمرم» منتشر کرده است.
این شعر را باهم میخوانیم.
یا حسین!
امشب بسیار شرمگینم
شرمگینتر از همیشه در دوران پس از مسلمانشدنم
زیرا گمان نمیکنم میتوانستم آنقدر قوی باشم که در کنارت بایستم
در دشت کربلا.
با خود فکر میکردم:
چرا حسین دارد چنین میکند؟!
با خود فکر میکردم:
خانوادهام به من نیاز دارند و هیچ راهی نیست که او پیروز شود!
با خود فکر میکردم:
ما که نماز و روزه و حج و قرآن را داریم!
با خود فکر میکردم:
همراهی با حسین واجب که نیست!
با خود فکر میکردم:
من تازه مسلمان شدهام و ازم توقع ندارند چندان فداکاری به خرج دهم!
با خود فکر میکردم:
همۀ ما مسلمانیم و من نباید از یک طرف ماجرا جانبداری کنم!
اما تو، نوۀ محبوبِ آن «محبوب خالق همۀ موجودات»!
تو مانند من نیستی
تو پای حقیقت میایستی
و از دل میدان
میبینی همۀ مسیرهایی را که انسانها به بیراهه میروند
چنانکه اگر سازش کرده بودی، ضعف نشان داده بودی، یا [به بیعت] تن داده بودی
همۀ ما روحمان را از دست داده بودیم و قبلهای برای دلهایمان نداشتیم
چراغ هدایتی نداشتیم تا بهکمکش در تاریکی ببینیم
و با ظلم و فروپاشی بر جای میماندیم
جایی که زمانی چراغی فروزنده در دست بود
و اگر من بعد از تو زنده میماندم
حتی شاید آنقدر قوی نبودم که پیش چشم همه بر ارتحالت عزاداری کنم
از ترس اینکه اهل دمشق تماشایم کنند
و من میایستادم و با خودم میگفتم:
ما که همه مسلمانیم!
شاید با خود فکر میکردم:
من که نماز میخوانم، روزه میگیرم، قرآن میخوانم و با خانوادهام خوشاخلاقم، و انشاءالله همینها کافی است!
و حتی شاید سالها بعد
برای شرکت در راهپیماییِ حمایت از تو ثبتنام میکردم تا خودم را از این احساس شرم درونی خلاص کنم:
شرمِ تنهاگذاشتن تو و خاندانت در آفتاب سوزان
بدون کلمهای اعتراضآمیز
یا خطی نوحه
اما چه ارزشی داشت
مبارزه با کفر و ظلمی که به درون شهرهای جهان میخزد
وقتیکه دلم زبالهدان قوای نفس، هوا، شیطان و دنیا شده بود؟!
اللهم صلّ علی محمد و آله و سلّم
یا ارحم الراحمین
یا ارحم الراحمین
پناهی جز رحمت تو ندارم
وقتیکه نفاق درونم را نشانم میدهی
🌐 @rahyafte_com