eitaa logo
رهیافتگان (تازه مسلمانان) وابسته به انجمن شهید انیلی
3.7هزار دنبال‌کننده
21.1هزار عکس
4.6هزار ویدیو
97 فایل
وابسته به انجمن شهید ادواردو انیلی مدیر انجمن: @rahyaftegan ارتباط ایتا: @Solmaz_n 🌸🌺🌸🌺
مشاهده در ایتا
دانلود
✳️درس تواضع و فروتنی به شاگرد 📍علامه جعفری اوایل انقلاب یک سخنرانی در فنی دانشگاه تهران داشت، آن زمان در دانشگاه‌ها وضعیت نامناسبی بود؛ برای همین من و دوستانم همراه پدر به دانشگاه رفته بودیم تا خدای نکرده اتفاقی برای ایشان نیفتد. آن روز علامه چهار ساعت سخنرانی کردند و بسیار خسته شدند. موقع رفتن بسیاری از اطراف ایشان را گرفتند و شروع کردند به سؤال پرسیدن. yon.ir/5F2yc 📍در پایان همه رفتند و تنها من ماندم و دوستم، علامه و یک جوان دیگر که میخواست از سؤال کند اما لحنش تند و تحکم‌آمیز بود؛ به طوری که پدر را تو خطاب می‌کرد و می‌گفت فلان حرفت غلط است وقتی آن جوان سؤال کرد علامه به شدت خسته شده بودند؛ اما در سالن را هم بسته بودند و جایی نبود که پدر بر روی آن بنشیند و استراحت کند به همین دلیل را بر روی زمین پهن کرد تا بتواند بنشیند و نشسته پاسخ آن جوان را بدهد. 📍علامه جعفری بر روی عبا نشست و به آن جوان عصبانی گفت : بیا بنشین جوان تا را بدهم ، چند بار گفت و آن جوان جوابی نداد. بعد با حالتی خجالت‌زده به پدر نگاه کرد و گفت من جواب همه سؤالاتم را گرفتم ، بعدها این جوان که برای به خارج از کشور رفته بود با پدر تماس گرفت و گفت آن تازیانه‌ای که با اخلاقتان آن روز به من زدید همچنان دارد مرا در زندگی با خود ‌می‌برد. 📍علامه معتقد بودند که علم بدون اخلاق و تعهد در واقع هیچ و پوچ خواهد بود. این و تواضع نیز بود که در درون افرادی چون آن دانشجو انقلابی ایجاد می‌کرد. 🌈به نقل از فرزند ایشان 📌گرامی باد یاد و خاطره ی فیلسوف و اسلام شناس معاصر (ره) 🌐 @rahyafte_com
رهیافتگان (تازه مسلمانان) وابسته به انجمن شهید انیلی
✳️درس تواضع و فروتنی به شاگرد 📍علامه جعفری اوایل انقلاب یک سخنرانی در فنی دانشگاه تهران داشت، آن زمان در دانشگاه‌ها وضعیت نامناسبی بود؛ برای همین من و دوستانم همراه پدر به دانشگاه رفته بودیم تا خدای نکرده اتفاقی برای ایشان نیفتد. آن روز علامه چهار ساعت سخنرانی کردند و بسیار خسته شدند. موقع رفتن بسیاری از اطراف ایشان را گرفتند و شروع کردند به سؤال پرسیدن. yon.ir/5F2yc 📍در پایان همه رفتند و تنها من ماندم و دوستم، علامه و یک جوان دیگر که می‎خواست از سؤال کند اما لحنش تند و تحکم‌آمیز بود؛ به طوری که پدر را تو خطاب می‌کرد و می‌گفت فلان حرفت غلط است وقتی آن جوان سؤال کرد علامه به شدت خسته شده بودند؛ اما در سالن را هم بسته بودند و جایی نبود که پدر بر روی آن بنشیند و استراحت کند به همین دلیل را بر روی زمین پهن کرد تا بتواند بنشیند و نشسته پاسخ آن جوان را بدهد. 📍علامه جعفری بر روی عبا نشست و به آن جوان عصبانی گفت : بیا بنشین جوان تا را بدهم ، چند بار گفت و آن جوان جوابی نداد. بعد با حالتی خجالت‌زده به پدر نگاه کرد و گفت من جواب همه سؤالاتم را گرفتم ، بعدها این جوان که برای به خارج از کشور رفته بود با پدر تماس گرفت و گفت آن تازیانه‌ای که با اخلاقتان آن روز به من زدید همچنان دارد مرا در زندگی با خود ‌می‌برد. 📍علامه معتقد بودند که علم بدون اخلاق و تعهد در واقع هیچ و پوچ خواهد بود. این و تواضع نیز بود که در درون افرادی چون آن دانشجو انقلابی ایجاد می‌کرد. 🌈به نقل از فرزند ایشان 📌گرامی باد یاد و خاطره ی فیلسوف و اسلام شناس معاصر (ره) 🌐 @rahyafte_com