🌷غروب غفلت🌷 #قسمت_21 "بی پناهم ،پناهم ده" بعد از خداحافظی با کاترین دوباره از اول تمام حرفهایش رو خوندم. خیلی روی حرفهایش فکر کردم . همش احساس می کنم عمرم رفته و هیچ کار درستی انجام ندادم. 😞 حتی خودم رو هم نمی شناسم من کیم؟😔 اومدم توی این دنیا چه کار کنم؟ باید چه کار کنم که درست زندگی کنم؟! تمام کارهایی که به نظرم درست بود نتیجه اشتباه و عاقبت بدی داشت. پس باید چه کار کنم؟😕 تصمیم گرفتم به حرف کاترین گوش کنم. وضو گرفتم و توی سجاده نشستم . خیلی وقت بود که نماز نخونده بودم. یادمه اون قدیم ها برای اینکه نمره خوب بگیرم نماز می خوندم و برای نماز صبح ساعت کوک می کردم. دو رکعت نماز خوندم و بعد از نماز کلی با خدا حرف زدم . حرف می زدم و گریه می کردم . 😭😭😭😭😭😭😭😭 همه چیز رو گفتم . حرفهایی که توی دلم سنگینی می کرد رو بالاخره به یکی گفتم. واقعا عقده های دلم خالی شد. یا رب توعلاج درد مایی بر درد درون ما شفایی ما خسته دل و فسرده حالیم از بار گنه شکسته بالیم غرقیم همه به بحر عصیان هستیم گدای لطف و احسان با اینکه ز کبر خود نمائیم در اصل فنای در فنائیم هستی و خودیتی نداریم از خویش منیتی نداریم بر درگه تو ذلیل و خواریم سرمایه بجز گنه نداریم ای غوث و غیاث بی پناهان بخشنده جمله گناهان یا رب تو ببین اسیر نفسیم عمریست همه هوا پرستیم از باده کبر جمله مستیم آلوده هر گناه و پستیم بگشای دری زتوبه ای یار مارا تو زمعصیت نگهدار ما گر چه به عهد بی وفائیم لکن به در تو ما گدائیم بر سائل خود عنایتی کن از غم زدگان حمایتی کن ای مایه آبروی مسکین ثابت قدمم نمای در دین 🌺🌺🌺🌺🌺 ادامه دارد........... 🌐 @rahyafte_com