گفتنی ها را نهادم در حریری از سکوت
کآنچه می دانم نمی آید به فهم ِ واژه ها🌱
{ #معصومه_صابر }
گاهی میان مردم
در ازدحام شهر
غیر از تو
هر چه هست فراموش میکنم🌱
{ #فریدون_مشیری }
▪️
قهوه می ریزم برایت نیستی آنسویِ میز
هِی شِکر می ریزم و
تلخ است جایِ خالی ات
{ #معصومه_صابر }
آنها که خواندهام همه از یاد من برفت
الّا حدیث دوست که تکرار میکنم...⚘️
{ #سعدی }
ز خود جداشدگان پرس درد تنهایی
که هر که
دور
ز مردم
فتاده
تنها نیست...⚘️
{ #صائب_تبریزی }
چراغ آن خانه می خواهد
که مهرِ تو چراغش نیست
مرا نور ِ نگاهت هست و
هر ساعت سحرگاهم...⚘️
{ #معصومه_صابر }
حرفهای ما هنوز ناتمام...
تا نگاه میکنی وقت رفتن است!
باز هم همان حکایت همیشگی،
پیش از آنکه با خبر شوی
لحظهی عزیمت تو ناگزیر میشود!
آی ...
ای دریغ و حسرت همیشگی
ناگهان چقدر زود دیر میشود!🌱
{ #قیصرامینپور }
بر مهلت زمانهی دون اعتماد نیست
چون صبح
در خوشی بسر آور
دمی که هست...⚘️
{ #صائبتبریزی }
ذوق وصال میگزد از دور پشتِ دست
گرم است بسکه صحبتِ من با خیالِ تو⚘️
{ #صائب_تبريزی }
دهانی نبود بر صورت آدمی
از آغاز خلقت
که نام تو را نگفته باشد!
بگذار بخندند به من
به این سادگیِ بی حد
به این لبخندهای بی هوا...
گنجشک ها
جز نام تو
چه دارند بگویند
اینهمه با ذوق؟
{ #معصومه_صابر }
📚کاش خوابی خوش باشم
کاش مگذاری
که دوری خو کند با جان ِ من
بی شباهت نیست با غم ،
آنکه دلتنگ است و دور...⚘️
{ #معصومه_صابر }
1026448051.mp3
5.98M
🎶آهنگ بی کلام🎻
━━━━━━━━━━━━━━━━━━━
«سلاماً على من كانوا سنداً للجميع وعند وحدتهم لم یجدوا كتفا!»⚘️
«سلام بر آنان که برای همه تکیهگاه بودند، امّا وقت تنهایی، شانهای برای تکیهکردن نیافتند!»
پناه غربتِ غمناکِ دستهایی باش
که دردناکترین، ساقههای تنهایی است⚘️
{ #حسین_منزوی }
سعدیا
دی رفت و فردا
همچنان موجود نیست
در میان این و آن
فرصت شمار امروز را...⚘️
{ سعدی }
چنین دلدادگی کارِ
من و این عمرِ کوته نیست!
هزاران سال
پیش از بودنم
دل بسته ات بودم⚘️
{ معصومه صابر }
تنهایم و کاشکی تنی داشتمی
یا زور بُدی که بال بفراشتمی
ای دوست! به جای تو اگر من بُدمی
تنهات چنین روز بنگذاشتمی...
{ کمالالدین اسماعیل / قرن هفت }