صائب ، گرفتهایم کناری ز مردمان
آسوده از کشاکش اهل ِزمانهایم...
{ #صائب_تبريزی }
@rainandpoem ⚘️
بر مهلت زمانه دون اعتماد نیست
چون صبح
در خوشی بسر آور
دمی که هست...
{ #صائب_تبریزی }
@rainandpoem ⚘️
ز خود جداشدگان پرس درد تنهایی
که هر که
دور
ز مردم
فتاده
تنها نیست...⚘️
{ #صائب_تبریزی }
ذوق وصال میگزد از دور پشتِ دست
گرم است بسکه صحبتِ من با خیالِ تو⚘️
{ #صائب_تبريزی }
کجاست گوشهی آسودهای
که چون نعلین
خیالِ پوچِ دو عالم برونِ در مانَد؟
{ #صائب_تبریزی }
ز عقل ِمصلحت بین
بیشتر مغزم پریشان شد
مگر عشق از سرم بیرون برد
سودای عالم را...
🍂
{ #صائب_تبریزی }
هدایت شده از یک فنجان آرامش
هر کسی چیزی ز اسباب جهان برداشته است
من همین دل را ز اسباب جهان برداشتم...
🌱
#صائب_تبریزی
منم که پاک بود با فلک حساب مرا
وگرنه هرکه تو بینی ستاره ای دارد...
ز داغ من دل اهل حساب پرخون است
وگرنه ریگ بیابان شماره ای دارد
🍂
#صائب_تبریزی
پیوسته است
سلسلهی موجها به هم
خود را شکسته،
هر که دلِ ما شکسته است
🍂
#صائب_تبریزی
زِ چشم
آنکس که دور اُفتاد گردد از فراموشان
من از خواری
به پیشِ چشم
از دلها
فراموشم...
🍂
#صائب_تبريزی
هیچ همدردی نمی یابم سزای خویشتن
می نهم چون بیدِ مجنون
سر به پای خویشتن...
🍂
#صائب_تبریزی
در وصل ازو توقع مکتوب میکنم
بیطاقتی مرا به دیار دگر کشید ...
☁️
#صائب_تبريزی