بسوخت #حافظ و آن یار دلنواز نگفت:
که «مرهمی بفرستم
که خاطرش خَستم…»
☁️🍂
گفتم که به یاد یار خواهی آمد
یا خون شده در کنار خواهی آمد
نی زان اثری، نه زین نشان نظری
ای دل! تو کجا به کار خواهی آمد؟
☁️🍂
{ #حزین_لاهیجی }
🍂
با چشمِ تر
به یاد تو رفتیم زین جهان
چون طفل خردسال
که گریان به خواب شد...
{ #سلیم_تهرانی }
تو کمان کشیده و در کمین
که زنی به تیرم و من غمین
همهٔ غمام بُوَد از همین
که خدا نکرده خطا کنی...
🍂
{ #هاتف_اصفهانی }
🍂
در دلم بود که بی دوست نباشم هرگز
چه توان کرد؟
که سعیِ من و دل باطل بود...
{ #حافظ }
ز عقل ِمصلحت بین
بیشتر مغزم پریشان شد
مگر عشق از سرم بیرون برد
سودای عالم را...
🍂
{ #صائب_تبریزی }
باید بروم!
دلتنگ که شدی
گلدانِ کوچک پشت پنجره را ببوس!
من،
یک روز که خیلی دلتنگت بودم
دلم را همانجا
خاک کردم...
{ #معصومه_صابر }
📓تمام زندگی را زیر و رو کردم، نیستم!
🍂
گفتی ز جهان چه غصه داری آخر؟
آن غصه که در جهان نگنجد دارم...
{ #خاقانی }
هدایت شده از یک فنجان آرامش
سخت است یک نفس ز خیالت جدا شدن
آخر،هوایِ خوبِ توام همچو زندگی ست...
🌱
#معصومه_صابر
🍂
در تمام عمر میسوزم برای دیگران
آتشم، آتش نمیآید به کار خویشتن
{ #سلیم_تهرانی }
Motamadi (yalda).mp3
3.43M
تو چلهی هر سال من
یه جای خالیه که پر نمیشه
حافظ نگو تو فال من
جدایی افتاده برا همیشه
شبای چله صدام میلرزه دلم میگیره
شبای چله خاطرههاشو ازم میگیره
دلم دوباره نبودنش رو بهونه کرده
یه عمر میگن اونی که رفته برنمیگرده برنمیگرده...
♥️🍂
{ #بهمن_محمدزاده/با صدای #محمد_معتمدی }