#پارت1200 🌹دختر باران🌹
_خوابم میاد.
-باشه می خوای منم برم؟
دلم می خواست داد بکشم تو کجا بری؟ بمون همدم خوشی ها و ناخوشی هام.تو خود نفس و زندگی هستی بهترین دلیل زندگی.
_بمون.
گوشی تلفن رو از روی شکمم برداشت و گفت: مریم به قول خودت شدی میز عسلی ،هرچی دم دستم هست گذاشتم روت.
این مرد محمدجواد روزهای اول نیست محمدجواد اون روزها کم می خندید و نهایت خندیدنش یک پوزخند یا لبخند خالی بود حالا نه تنها بلند می خنده بلکه دنبال خندوندن من هست.
دلم نمی خواد حرفش رو بی جواب بگذارم اما انگار کوهی روی سرم ریخته.محمدجواد کنارم دراز کشید و گفت:نترس خودت هم بگی تنهام بگذار من جایی نمیرم جایی که جا کلیدی نباشه من هم نیستم....
صداش برام مثل لالایی بود بین حرف هاش توی عالم بی خبری خواب رفتم و چه زیباست این عالم بی خبری از دنیا مخصوصا که نه کابوسی هست و نه دل مشغولی.
نمی دونم چند ساعت خوابیده بودم که با پچ پچ صدای شیوا از خواب بیدار شدم.
*شیما مریم مرده ببینن بلند نمی شه تازه الان میاد می خورت من فرار می کنم ولی تو رو می خوره چون مثل من تند نمیدویی.
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
کانال زاپاس و فهرست رمان ها
https://eitaa.com/joinchat/2839872205Cd866759bbd
عزیزان پیام بدید راحت باشید من خودم پاسخ شما عزیزان رو میدم.😁
این آیدی پیوی مشترک هست سر فرصت پاسخ شما عزیزان رو میدم، فقط ناسزا نگید😂😂😂
زینب زارعی هستم، نویسنده
@YAMahdiadrekni1235
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
هرگونه کپی برداریو فوروارد و گزارش کانال حرام شرعی است.🔥
رمان دارای کد ثبت در وزارت ارشاد است کپی پیگرد قانونی دارد
کد ثبت وزارت ارشاد:#137745
با عرض پوزش پنجشنبه ها و روزهای تعطیل پارت گذاری انجام نمیشه
خواندن رمان بدون عضویت در کانال درست نیست 😔