eitaa logo
رمان های نویسنده:زینب زارعی حبیب آبادی
10.4هزار دنبال‌کننده
274 عکس
841 ویدیو
3 فایل
۱.دختر باران کد ثبت وزارت ارشاد:#137745 ۲.با عشق: ثبت وزارت ارشاد:#178569 ویراستاررمان :L.shojaei ادمین فروش: @saye_khorshid تعرفه تبلیغات: @dokhtaretutfarangi گــــــزارش کــــانال حـــــــرام شـــــــرعی 🔥🔥🔥🔥🔥
مشاهده در ایتا
دانلود
به نام خداوند دل‌های پاک که نامش بود در دلت تابناک به نام کسی که تو را آفرید سرآغاز عشقست و نور و امید 🍃بِسْـمِ ٱللهِ ٱلْرَّحْمٰـنِ الْرَّحیـمْ🍃 ⚘الهــــی⚘ 🌸 بــــه امیــــــد 🌸 ⚘تــــــــــــــــو⚘ ‎‎•┈┈•••✾•🌺🌸🌼•✾•••┈┈• 🤲🏻 مْ https://eitaa.com/raingirli https://eitaa.com/raingirli https://eitaa.com/raingirli
ما که در سایه خورشید معذب بودیم چشممان کور، سزاوار همین شب بودیم... https://eitaa.com/raingirli https://eitaa.com/raingirli https://eitaa.com/raingirli
رمان های نویسنده:زینب زارعی حبیب آبادی
ابراز لطف یکی از شما بزرگواران نسبت به بنده‌. ممنون که به یاد بنده هستید
❤️✨بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ 💛✨با توکل به اسم اعظمت یاالله ❤️✨خدایا بزرگ و توانا تویی 💛✨رحیم و رئوف و یکتا تویی ❤️✨پر از مهری و بخشش و مغفرت 💛✨که ما قطره هستیم و دریا تویی ❤️✨الهی به امید لطف و کرم تو 💛✨روزمان را شروع می کنیم الهی به امید تو . . . . ‎‎•┈┈•••✾•🌺🌸🌼•✾•••┈┈• 🤲🏻 مْ https://eitaa.com/raingirli https://eitaa.com/raingirli https://eitaa.com/raingirli
بخوان دعای فرج را دعا اثر دارد🍃🌷 دعا کبوترعشق استُ بال پر دارد🍃🌷 شب تان مهدوی🍃🌹 ✨الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِ‌لوَلــیِّڪَ‌اَلْفــَرَجْ‌✨ 🌸اللهم لیَّن قَلبی لِولیِ اَمرِک 🌸 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌹 https://eitaa.com/raingirli https://eitaa.com/raingirli https://eitaa.com/raingirli
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
میدونی موفق شدن یعنی چی؟ یعنی شکست بخوری ولی ناامید نشی یعنی سردرگم بشی ولی منحرف نشی یعنی گریه کنی، داد بزنی، غربزنی، اما جا نزنی __________________________________________________________ https://eitaa.com/raingirli https://eitaa.com/raingirli https://eitaa.com/raingirli
🌹دختر باران🌹 _ عزیزم من آدمم ،آدم نه بشکه دویست بیست لیتری،تکون می خورم شکمم قلوت قلوت صدای آب میده. -اشکال نداره به جاش این چند روز دور و برت حسابی شلوغ هست. با خوشحالی جواب دادم:جدا؟! - اگر بدونم تو با مهمونی اومدن و مهمونی رفتن آروم می گیری هر روز مهمون دعوت می کنم. _ اونکه مهمون بازی دوست دارم ولی بازی کردن یه کیف دیگه داره. -مریم با این قلبت دیگه باید مراعات کنی دیدی که دکتر هم گفت. با خودم گفتم: آره حتما فکر کن یک درصد بشینم من حرکت نکنم می میرم چه فرقی داره قلبم وایسه یا حرکت نکنم. _ عمر دست خداست حالا با حرکت یا بی حرکت. -فعلا اون آبمیوه رو بخور، فقط خدا آخر و عاقبت من و تو رو ختم بخیر کنه دختره ی سرتق فکر کنم چهل سالت هم بشه تغییر نمی کنی. محمدجواد با ریموت در پارکینگ رو باز کرد و ماشین رو داخل پارکینگ پارک کرد. در ماشین رو باز کردم پام به زمین نرسیده بود که محمدجواد گفت: بگذار بیام کمکت. لبخندی از سر رضایت زدم اعتقادی به اینکه دیگران نباید ترحم کنند نداشتم چون این ترحم نبود محبت و عشقی بود که بدون چشم داشت همسرم به من هدیه می کرد. 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 کانال زاپاس و فهرست رمان ها https://eitaa.com/joinchat/2839872205Cd866759bbd عزیزان پیام بدید راحت باشید من خودم پاسخ شما عزیزان رو می‌دم.😁 این آیدی پیوی مشترک هست سر فرصت پاسخ شما عزیزان رو میدم، فقط ناسزا نگید😂😂😂 زینب زارعی هستم، نویسنده @YAMahdiadrekni1235 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 هرگونه کپی برداریو فوروارد و گزارش کانال حرام شرعی است.🔥 رمان دارای کد ثبت در وزارت ارشاد است کپی پیگرد قانونی دارد کد ثبت وزارت ارشاد: با عرض پوزش پنجشنبه ها و روزهای تعطیل پارت گذاری انجام نمیشه خواندن رمان بدون عضویت در کانال درست نیست 😔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدایا دراین لحظات زیبا سلامتےآقا امام زمان(عج)وظهور ایشان را مقدربفرما خوشبختےجوونها عاقبت بخیرےبنده هات سلامتےهمه مریض ها وحاجت روایےحاجت مندان را ازتو خواستاریم بی فرزندان را فرزند عنایت بفرما ..🤲🤲🤲 https://eitaa.com/raingirli https://eitaa.com/raingirli https://eitaa.com/raingirli
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.‌ جای خالی‌ات پُر نمی‌شود.. ❤️ لعنت الله علیه هرکسی که تو رو از ما گرفت و جات یه آدم ِ .... استغفرالله ربی و اتوب الیه
با عشق نویسنده:زینب زارعی حبیب آبادی ژانر: روانشناسی،عاشقانه،طنز،درام،اجتماعی 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 🌷🌷 🌷🌷 🌷 🌷 حاج عماد ماشین را روشن کرد و راه افتاد _تو هنوز بلد نیستی عین آدم اسم ناموست رو صدا کنی چطور می تونم بهت اعتماد کنم و اجازه بدم دختر دوستم صیغه تو بشه؟ نیکان به صندلی تکیه داد. - این یه روش ابراز محبته حاج عماد با تأسف سر تکان داد _ یعنی من الان تو رو سگ آبی صدا کنم مشکل نداره؟! زیور ریز شروع به خندیدن کرد، نیکان با تعجب به مرد نگاه کرد که هیچ رگه ای از شوخی در لحن و چشمانش نبود. سرش را پایین انداخت و گفت: حاجی شما هم؟! _ من چی؟ - تو خجالت نمی کشی به زنت میگی گردو؟! نیکان خوب حواست رو جمع کن قرار باشه من رو جلوی کامران یا خانوادش سرافکنده کنی من می دونم و تو فهمیدی یا نه؟! پوزخندی بر لب نیکان نشست با کنایه گفت: چشم حاجی حواسم به آبروت هست خیلی وقته که هوای آبروت رو دارم. مرد زیر لب لا اله الا اللهی گفت. زیور برای اینکه هر دو را آرام کند گفت: عزیز دلم حاجی بخاطر خودت میگه تو عصای دست حاجی هستی. نیکان سعی می کرد صدایش بلند نشود گفت: حاجی اول فکر بچه خودت باش گناه نکنه، فکرش رو بکن خسرو نیاد و اینا عقد رو عقب بندازن منه ندید بدید چه غلطی کنم. حاج عماد سعی کرد لبخند نزند اما مگر می شد به حال این پسر نخندید؟! _ تزکیه نفس کن 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 لينك كانال زاپاس https://eitaa.com/joinchat/2839872205Cf36e7b9fc1 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 روزی یک یا دو پارت هرگونه کپی برداری و گزارش کانال حرام شرعی است.🔥 با عرض پوزش پنجشنبه ها و روزهای تعطیل پارت گذاری انجام نمیشه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یلدا مگر چیزی جز به انتظار طلوع خورشید نشستن است. دریغ که تاریکی یلدای ما با خورشید بی فروغ فردا روشن نمی شود و ما همچنان به انتظار نشسته ایم و نمی دانستیم که باید به انتظار می ایستادیم... https://eitaa.com/raingirli https://eitaa.com/raingirli https://eitaa.com/raingirli
با عشق نویسنده:زینب زارعی حبیب آبادی ژانر: روانشناسی،عاشقانه،طنز،درام،اجتماعی 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 🌷🌷 🌷🌷 🌷 🌷 حاج عماد ماشین را روشن کرد و راه افتاد _تو هنوز بلد نیستی عین آدم اسم ناموست رو صدا کنی چطور می تونم بهت اعتماد کنم و اجازه بدم دختر دوستم صیغه تو بشه؟ نیکان به صندلی تکیه داد. - این یه روش ابراز محبته حاج عماد با تأسف سر تکان داد _ یعنی من الان تو رو سگ آبی صدا کنم مشکل نداره؟! زیور ریز شروع به خندیدن کرد، نیکان با تعجب به مرد نگاه کرد که هیچ رگه ای از شوخی در لحن و چشمانش نبود. سرش را پایین انداخت و گفت: حاجی شما هم؟! _ من چی؟ - تو خجالت نمی کشی به زنت میگی گردو؟! نیکان خوب حواست رو جمع کن قرار باشه من رو جلوی کامران یا خانوادش سرافکنده کنی من می دونم و تو فهمیدی یا نه؟! پوزخندی بر لب نیکان نشست با کنایه گفت: چشم حاجی حواسم به آبروت هست خیلی وقته که هوای آبروت رو دارم. مرد زیر لب لا اله الا اللهی گفت. زیور برای اینکه هر دو را آرام کند گفت: عزیز دلم حاجی بخاطر خودت میگه تو عصای دست حاجی هستی. نیکان سعی می کرد صدایش بلند نشود گفت: حاجی اول فکر بچه خودت باش گناه نکنه، فکرش رو بکن خسرو نیاد و اینا عقد رو عقب بندازن منه ندید بدید چه غلطی کنم. حاج عماد سعی کرد لبخند نزند اما مگر می شد به حال این پسر نخندید؟! _ تزکیه نفس کن 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 لينك كانال زاپاس https://eitaa.com/joinchat/2839872205Cf36e7b9fc1 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 روزی یک یا دو پارت هرگونه کپی برداری و گزارش کانال حرام شرعی است.🔥 با عرض پوزش پنجشنبه ها و روزهای تعطیل پارت گذاری انجام نمیشه
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹دختر باران🌹 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 جلوی در ایستاد دستش رو طرفم گرفت. _نوچ،این فایده نداره بشین زانو بزن سوارت بشم ببرم خونه. در حالی که می خندید گفت: نگاه کارم به کجا کشیده گاهی با خودم میگم واقعا تو همون دختری هستی که من رو می دید لکنت می گرفت؟! دستم رو توی دستش گذاشتم از ماشین پیاده شدم. _ خود خودمم، فقط اون موقع گولت زدم دلت خوش باشه که ازت می ترسم بله رو که گفتی خود اصلیم رو بهت نشون دادم. بینیم رو کشید. -دکتر گفت خونه رفتید بی حال شد نگران نشید طبیعی هست حالا نمیدونم این حالی هم که داری طبیعی هست؟! _ ولم کن بابا دو روز زندگی رو توی تخت بیفتم؟! قرار نیست دوباره متولد بشم و از این زندگی لذت ببرم. محمدجواد در رو باز کرد و یا الله گفت.صدای علی بلند شد. *داداش الله یارت بیا تو تعارف نکن منزل خودته. خودش هم بلند شروع به خندیدن کرد.همون طور که وارد پذیرایی می شدم گفتم: خود گویم و خود خندم عجب مرد هنرمندم. 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 کانال زاپاس و فهرست رمان ها https://eitaa.com/joinchat/2839872205Cd866759bbd عزیزان پیام بدید راحت باشید من خودم پاسخ شما عزیزان رو می‌دم.😁 این آیدی پیوی مشترک هست سر فرصت پاسخ شما عزیزان رو میدم، فقط ناسزا نگید😂😂😂 زینب زارعی هستم، نویسنده @YAMahdiadrekni1235 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 هرگونه کپی برداریو فوروارد و گزارش کانال حرام شرعی است.🔥 رمان دارای کد ثبت در وزارت ارشاد است کپی پیگرد قانونی دارد کد ثبت وزارت ارشاد: با عرض پوزش پنجشنبه ها و روزهای تعطیل پارت گذاری انجام نمیشه خواندن رمان بدون عضویت در کانال درست نیست 😔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍁آخرین ایستگاه 🍂پاییز نزدیک است 🍁چند قدم آن‌طرف‌تر 🍂رو به سوی زمستان 🍁اندوهت را به برگها بسپار 🍂که صدای آمدن یلدا 🍁آرام آرام به گوش می‌رسد 🍂پیشاپیش یلدا مبارک 🍁 صبحتون طلایی ‌‌‌‌‌ ‎‎•┈┈•••✾•🌺🌸🌼•✾•••┈┈• 🤲🏻 مْ https://eitaa.com/raingirli https://eitaa.com/raingirli https://eitaa.com/raingirli
🔰🔰به یلدا بگویید.. ♦️ما طولانی‌ترین شب عمر را تجربه کرده‌ایم... 🪧 .‌
https://DigiPostal.ir/yaldaaa ☝️☝️☝️☝️☝️ کارت پستال شب یلدا تقدیم به شما مهربانان یلداتون پر برکت و پر از نگاه آقا صاحب الزمان العجل الله دعای فرج بخوانیم تا یلدای ظهور صبح شود.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌸 بــِســْم اللــّهِ الـرَّحـْمـَن الـرَّحـيم🍃🌸 تا ابد یارب زتو من لطف ها دارم امید از تو گر امّید بُرَّم از ڪجا دارم امید یا رب العالمین امروز شنبه 🌧01 دی 1403 هجری شمسی 🌧19 جمادی الثانی 1446 هجری قمری 🌧21 دسامبر 2024 میلادی ____🍃🌸🍃____ https://eitaa.com/raingirli https://eitaa.com/raingirli https://eitaa.com/raingirli
بخوان دعای فرج را دعا اثر دارد🍃🌷 دعا کبوترعشق استُ بال پر دارد🍃🌷 شب تان مهدوی🍃🌹 ✨الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِ‌لوَلــیِّڪَ‌اَلْفــَرَجْ‌✨ 🌸اللهم لیَّن قَلبی لِولیِ اَمرِک 🌸 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌹 https://eitaa.com/raingirli https://eitaa.com/raingirli https://eitaa.com/raingirli
🌹دختر باران🌹 علی با خنده جواب داد: تو که هنوز زبونت کار می کنه؟! _ من بمیرمم زبونم کار می کنه. *خدا رو شکر که زنده ای. مانی با قدم های کوچک طرفم اومد خواستم بغلش کنم اما محمدجواد زودتر از من بغلش کرد و گفت: بدو بیا ببینم وروجک مامان لیلا بهت شکلات داده؟! مانی با خنده دست بین ریش های محمدجواد برد و با حالت بامزه ای گفت:عمو پیشی داله. سرم گیج می رفت روی مبل نشستم بابا طرفم اومد و گفت: دخترم پاشو توی تخت دراز بکش. به تختی که گوشه ی پذیرایی گذاشته شده بود نگاه کردم وسط این سر و صدا خوابیدن با حالی که من داشتم هنر بود.مامان فاطمه و لیلا از آشپزخونه بیرون اومدن. ضعف شدیدی توی تمام بدنم احساس کردم مامان فاطمه و لیلا متوجه حال بدم شدند مامان فاطمه توی صورتش زد و گفت: محمدجواد بگیرش تا نیفتاده مامان لیلا هم با ترس دستش رو طرفم گرفت و گفت: خاک بر سرم صادق مریم بگیر. چشم هام بسته شد صداهای اطراف رو می شنیدم اما انگار به زبان و بدنم چند وزنه ی هزار کیلویی بسته بودند. مامان فاطمه در حالی که گریه می کرد گفت: محمدجواد این بچه چرا این طوری شد؟! بچه داشت می خندید. 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 کانال زاپاس و فهرست رمان ها https://eitaa.com/joinchat/2839872205Cd866759bbd عزیزان پیام بدید راحت باشید من خودم پاسخ شما عزیزان رو می‌دم.😁 این آیدی پیوی مشترک هست سر فرصت پاسخ شما عزیزان رو میدم، فقط ناسزا نگید😂😂😂 زینب زارعی هستم، نویسنده @YAMahdiadrekni1235 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 هرگونه کپی برداریو فوروارد و گزارش کانال حرام شرعی است.🔥 رمان دارای کد ثبت در وزارت ارشاد است کپی پیگرد قانونی دارد کد ثبت وزارت ارشاد: با عرض پوزش پنجشنبه ها و روزهای تعطیل پارت گذاری انجام نمیشه خواندن رمان بدون عضویت در کانال درست نیست 😔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠✨ســــلام😊✋ ⚪️✨اولین روز زمستوووون بخیر 💠✨زمــســتــون جــان ⚪️✨ســـــلام...✋ 💠✨ما آمده ایم سه ماه مهمان ⚪️✨روزهای سردت شویم 💠✨لباس گرم پوشیده ایم 🧥 ⚪️✨تا از سردی دستانت یخ نزنیم🖐 💠✨وجود گرممان را آورده ایم ⚪️✨تا از سردی روزهایت 💠✨دلمان گرم بماند ⚪️✨آمــــده ایــم🚶‍♂ 💠✨با دفتر مشقمان۶ ⚪️✨تـــــا☝ 💠✨ســفــیــدی دلــت... ⚪️✨امیدواری چشمانت... 💠✨تحمل و صبوری روزهای سختت... ⚪️✨و جوانه زدن در بهار را 💠✨سرمشق کنی برایمان... 💠✨زمــســتــان تــون زیــبــا ⚪️✨دلـــــتــــون گـــــرم https://eitaa.com/raingirli https://eitaa.com/raingirli https://eitaa.com/raingirli
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.‌ مریم رزاقی آذر پرفسور وطن‌پرست که بخاطر آوردن نام خلیج فارس در کنفرانس بین‌المللی امارات از دبی دیپورت شد .
.‌ همین قدر نابلد‌ در روابط دیپلماتیک 😡 دست به سینه آخه 🤬 خدایا ، دیگه بسه،تموم کن، به خدا فهمیدیم چه اشتباهی کردیم😭