eitaa logo
محمد حسین رجبی دوانی
6.1هزار دنبال‌کننده
118 عکس
60 ویدیو
3 فایل
تنها کانال رسمی استاد دکتر محمدحسین #رجبی_دوانی
مشاهده در ایتا
دانلود
📜 استاد دکتر محمدحسین 🚦آیا مادر امام سجاد علیه‌السلام ایرانی بودند؟ 📍در مورد مادر مکرمه امام سجاد علیه‌السلام نقل‌های متعددی وجود دارد و بسیاری از آن‌ها هم مبهم است و متاسفانه اطلاعات دقیق و روشنی درباره این بانوی عظیم الشأن نداریم. چون کسی که مادر امام می‌شود باید از لیاقت و قابلیت بسیار بالایی برخوردار باشد که چنین مقامی پیدا کند و بتواند علاوه بر همسر امام پیشین بودن، مادر امام بعدی هم باشد. 📍بیشتر این نقل ها دلالت بر این دارد که مادر امام سجاد علیه‌السلام ایرانی هستند. اگر چه نقلی هم داریم که گفته شده است که آن بانوی بزرگوار عرب بوده و اسامی عربی برای ایشان ذکر شده است ولی نقل های معروف و مشهور دلالت بر آن دارد که این بانو ایرانی هستند. 📍اما آن نقلی که می گوید ایشان دختر یزدگرد سوم آخرین پادشاه ساسانی بوده است دارای اشکالات و ابهاماتی است که مرحوم دکتر سید جعفر شهیدی در کتاب زندگانی امام سجاد علیه السلام با ادله‌ای که اقامه می کند، این نقل را رد می کند. اما ما نقل مناسب‌تری را داریم مبنی بر این که در زمان خلافت امیرالمومنین علیه‌السلام و هنگام حضور آن وجود مقدس در کوفه، بعد از شورشی که در خراسان صورت گرفت و حاکم حضرت این شورش را سرکوب کرد، شماری به اسارت درآمدند و آن‌ها را به کوفه نزد امیرالمومنین علیه‌السلام فرستادند. 📍در بین اینها دو خواهر از یک خانواده نجیب و سرشناس ایرانی بود، آن دو بانو به امیرالمومنین علیه‌السلام عرض کردند که خود شما ما را تزویج کنید. حضرت فرمودند از من سنی گذشته است، اما اگر مایل باشید یکی از شما را به عقد فرزندم حسین علیه السلام در می آورم که همین گونه هم شد و شهربانو که شاهزنان نام داشت به عقد امام حسین علیه السلام درآمد و عنوان شاهزنان از ایشان برداشته شد. چرا که بانوی بانوان دو عالم فقط حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها است. 📍خواهر ایشان هم به نقلی به همسری محمد بن ابی بکر درآمد و نقل دیگری هم داریم که حضرت آنرا به نرسا بزرگ ایرانی های کوفه تزویج فرمود. 📍ازدواج بر مبنای این نقل قطعا در کوفه واقع شده است و امام سجاد علیه‌السلام هم متولد کوفه هستند. چون ولادت آن حضرت را ۳۶ یا ۳۸ هجری ذکر کردند و این سال‌ها زمانی است که خاندان امیرالمومنین علیه‌السلام در کوفه حضور دارند. 🔸اما نکته ای که باید توجه داشت این است که هنگام ولادت امام سجاد علیه‌السلام مادر بزرگوار آن حضرت از دنیا می رود و امام سجاد در واقع مادر خود را ندید و یک کنیز آن حضرت را شیر داد و بزرگ کرد. لذا داستان هایی که ساخته شده است مبنی بر اینکه شهربانو در قیام امام حسین علیه السلام حضور داشت و می خواستند او را دستگیر کنند، اما بر ذوالجناح نشست و به سوی ایران گریخت و در کوهی نزدیک ری که الان به کوه بی بی شهربانو معروف است ورود پیدا کرد و کوه بسته شد، از اساس بی پایه و غیر قابل پذیرش است. 📲 @rajabidavani
الله اکبر الله اکبر الله اکبر
دکتر محمد حسین رجبی دوانی1_924984620.mp3
زمان: حجم: 1.11M
📻 🚦حفاظت شدید امام عسکری از دوازدهمین حجت حق 🎙 استاد محمدحسین ویژه میلاد باسعادت حضرت علیه‌السلام 📲 @rajabidavani
دکتر محمد حسین رجبی دوانی4_5800757279217158290.mp3
زمان: حجم: 703.6K
📻 🚦پس از ولادت امام علیه‌السلام چه شد... 🎙 استاد محمدحسین ویژه میلاد باسعادت حضرت علیه‌السلام 📲 @rajabidavani
هدایت شده از javedan.ir
| بسم الله الکافی، بسم الله الشافی با توجه به پیگیری های مکرر مردم عزیز نسبت به وضعیت عمومی حضرت آیت الله جاودان (حفظه الله) به اطلاع می رساند با توجه به نامساعد شدن اوضاع جسمانی درحال حاضر "معظم له" در بخش مراقب های ویژه بیمارستان بستری می باشند، لذا از همه مومنین و مومنات تقاضامندیم، جهت شفای عاجل و کامل همه بیماران علی الخصوص حضرت استاد حمد شفا باتوجه، صدقه و توسل مرحمت بفرمایند. @javedan_ir
📜 استاد محمدحسین سالروز وفات سلام الله علیها 🚦مادرم کجاست؟! 📍سالروز ارتحال بانوی بزرگ اسلام حضرت خدیجه کبری علیهاالسلام را به همه مسلمانان به خصوص مخاطبان عزیز این کانال تسلیت عرض می کنم. 📍هنگام وفات علیهاالسلام حضرت سلام‌الله‌علیها پنج ساله بودند و به سبب عمق مصیبتی که بر پیغمبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم وارد شده بود، آن حضرت رحلت مادر را از حضرت زهرا علیها‌السلام پنهان میکردند. 📍در حدیثی از امام صادق علیه السلام نقل است که می فرمایند وقتی حضرت خدیجه علیها السلام از دنیا رفتند پیغمبر اکرم این مسئله را از حضرت زهرا علیهاالسلام پنهان فرموده بودند و فاطمه علیهاالسلام به آن حضرت پناه میبرد و دور پدر بزگوار خود میگشت و عرضه می‌داشت که یا رسول‌الله! مادرم کجاست؟ 📍پیغمبر که خود به شدت مصیبت زده بودند برای اینکه حضرت زهرا علیهاالسلام دچار غم و اندوه نشود، به او جوابی نمیداد و چون حضرت زهرا از پدر پاسخی نمی گرفت به سراغ دیگران می رفت و از آن‌ها می پرسید و در آن موقعیت هم پیغمبر نمی‌دانستند چه به فاطمه بگویند تا او به سختی و ناراحتی نیفتد. 📍تا اینکه جبرئیل نازل شد و به پیامبر عرضه داشت که خداوند به فاطمه سلام میرساند. ای پیامبر! به او بگو مادرت در بهشت است. 🔸رسول خدا هم با ابلاغ سلام خداوند و پیام حضرت حق به وجود نازنین حضرت زهرا علیها‌السلام، هم خبر ارتحال مادر را دادند و هم بشارت جایگای والای حضرت خدیجه علیها‌السلام در نزد خداوند... 📲 @rajabidavani
📜 استاد محمدحسین 🚦غربت علیه السلام میان یارانشان 📍امام مجتبی علیه السلام میدانستند که لشگرشان ناهمگون است. همین لشگر در صفین که تقریبا یک دست بودند با یک حیله و فریبی که معاویه به کار برد بهم ریختند. 📍لذا امام مجتبی علیه السلام خواستند اینها در کوفه را تصفیه کنند. لذا حضرت سخنانی را ایراد کردند و فرمودند آنهایی که انگیزه های مادی و غیر الهی دارند کنار بروند و فقط عده‌ای که واقعا پای کار هستند بمانند. 📍در این سخنان حضرت فرمودند من تا حالا کینه کسی را به دل نگرفتم و میدانم که آرامش بهتر از ناآرامی است. اینجا بعضی ها سخنان حضرت را بر این حمل کردند که حضرت قصد بر این دارد که با معاویه کنار بیاید، در حالی که قضیه این نبود. 📍لذا نگذاشتند اصلا صحبت امام تمام بشود و یک نفر که از ظاهر سخنش برمیاید که از خوارج باشد، داد زد -نعوذبالله- حسن کافر شده همانگونه که پیش از این پدرش کافر شده بود. با حرف این فرد لشگر بهم ریخت و امام نتوانست ادامه بدهد. حضرت از منبر پایین آمدند و داخل خیمه رفتند. 📍اما بعضی از لشگریان داخل خیمه حضرت ریختند و هرآنچه داخل خیمه بود غارت کردند، عبا را از دوش و سجاده را از زیر پای امام کشیدند. حضرت سوار اسب شدند که حرکت کنند و وارد مدائن شوند که یک ملعونی حمله کرد و روی اسب با خنجر چنان به ران امام زد که به استخوان رسید. 📍چند نفر به یاری امام آمدند و آن ملعون را کشتند. حضرت به شدت مجروح شدند. امام را به خانه سعد بن مسعود ثقفی عموی مختار که حاکم مدائن بود بردند و آنجا بستری کردند. 📍جاسوسان معاویه خبر دادند که لشگر امام از هم پاشیده است، معاویه نامه ای برای امام فرستاد. حتی منابع تاریخی نوشته‌اند که معاویه نامه‌های برخی از فرماندهان لشگر امام را که خطاب به او نوشته بودند که اگر تو بخواهی حسن را زنده یا مرده تحویل تو می‌دهیم را به نامه حضرت ضمیمه کرد و عنوان کرده بود با این وضع فرماندهان لشگرت میخواهی با من بجنگی؟ صلاح تو اینست که کناره گیری کنی و با من صلح کنی و من هرشرطی که تو بگذاری میپذیرم. 📍 معاویه این نامه را برای امام فرستاد. در اینجا امام حسن علیه السلام بسیار هوشمندانه عمل کردند. چون معاویه هرگز فکر نمیکرد که امام حسن علیه السلام پیشنهاد او را بپذیرد و تصور معاویه این بود که امام رد میکند و حضرت حاضر نیست حکومت را به او واگذار کند و در نتیجه قبل از اینکه معاویه بخواهد او را بکشد همین خائنینی که در لشگر حضرت هستند امام را از بین خواهند برند و به قول معروف توپ هم در زمین امام حسن علیه السلام است. حتی اگر جنگی هم در میگرفت چون امام حسین علیه السلام پا به پای برادر است هر دو برای این میروند و امامت همانجا نابود میشود. 📍 اما امام مجتبی علیه السلام وقتی این نامه را دریافت کردند این نبود که فوری صلح را بپذیرند. حضرت آمدند در بین لشگری که از هم متلاشی شده و با همان حالت جراحت فرمودند مردم من بلدم خودم به تنهایی خدا را چگونه عبادت کنم که از من راضی باشد. اگر ایستاده‌ام به خاطر شماست. معاویه دارد به چیزی دعوت میکند که نه خیر دنیا در آن هست و نه آخرت. اگر پیشنهاد او را بپذیریم میبینم آب و نانی که خدا برای شما مقدر کرده، بچه‌هایتان میروند درب خانه اینها درخواست می‌کنند و آنها دریغ میکنند. 📍 اگر رضای خدا و مرگ با عزت را ترجیح میدهید پیشنهاد او را نادیده بگیرید و به جنگ او بروید که جز شمشیر بین ما و او نباید باشد. اما اگر دنیا و باقی ماندن در دنیا را ترجیح میدید پیشنهاد او را بپذیریم. 🔸اینجا بود که از جای جای لشگر به صراحت فریاد بلند شد: دنیا و باقی ماندن در دنیا... یعنی ما تو را نیمخواهیم معاویه را میخواهیم. اینجاست که امام صلح را میپذیرند . 📲 @rajabidavani
📜 استاد محمدحسین ایام شهادت مولی الموحدین علیه‌السلام 🚦ای پسر ملجم! در کار خود شتاب کن 📍باعرض تسلیت فرارسیدن سالروز ضربت خوردن مولی‌الموحدین امیرالمومنین علی علیه‌السلام و شهادت جانگداز آن وجود مقدس به همه شیعیان جهان، درباره واقعه سحرگاه ۱۹ رمضان باید عرض کرد... 📍در ماه رمضان سال آخر عمر شریف آن وجود مقدس سال ۴۰ ام هجری، امیرالمومنین سلام‌الله‌علیه در کوفه هرشب مهمان یکی از عزیزان و فرزندان خود بودند، گویی که آن حضرت میدانند آخرین ما رمضان و روزهای عمر شریفشان هست، لذا میخواستند با فرزندان خود بیشتر دیدار داشته باشند. 📍آن شب یعنی شب ۱۹ رمضان امیرالمومنین سلام الله علیه در خانه دخترخود ام‌کلثوم بودند و طبق نقل ام‌کلثوم، امیرمومنان علیه‌السلام برای نماز به مسجد نرفتند و نماز مغرب را در خانه اقامه فرمود و ام‌کلثوم برای آن وجود مقدس افطاری فراهم کرده بود حضرت بعد از تناول افطار تا هنگام سحر خواب در چشمان نداشت و مرتب از داخل خانه به حیاط می‌آمد و به آسمان نظر می افکند و می‌فرمود: این همان شبی است که خدا و رسولش به من وعده دادند. میگوید به آن حضرت عرض کردم چه چیز موجب شده که امشب خواب از شما گرفته شود. فرمود: اگر امشب را به صبح برسانم کشته خواهم شد. 📍هنگامی که سپیده سر زد امیرالمومنین علیه‌السلام کمربند خود را محکم بست و بیرون آمد در حالیکه این شعر را میخواند: کمرت رابرای مرگ محکم ببند زیرا مرگ به دیدارت خواهد آمد و آنگاه که برتو وارد شد از مرگ جزع و بی تابی نکن... 📍حضرت هنگامی که به صحن خانه آمد مرغابی‌های خانه پیش حضرت آمدند و پرمیزدند و ناله و فریاد می‌کردند برخی از اهل خانه خواستند آنها را برانند اما امیرالمومنین علیه السلام فرمود آنها را واگذارید زیرا که نوحه‌گران هستد. 📍اما از سویی دیگر سحرگاه ۱۹ رمضان در مسجد جامع کوفه بود که ناگهان شنید اشعث بن قیس به عبدالرحمان بن ملجم مرادی میگوید ای پسر ملجم در کار خود شتاب کن که اگر صبح برسد رسوا خواهی شد. حجربن‌عدی متوجه توطئه آنها شد و به اشعث گفت: ای اعور یعنی ای یک چشم، میخواهی امیرالمومنین علیه‌السلام را به قتل برسانی؟ سپس با شتاب به سمت خانه امیرالمومنین علیه‌السلام آمد تا آن حضرت را از توطئه آگاه کند... 📍اما آن وجود مقدس خانه دختر خود ام کلثوم بود و ازراه دیگری به مسجد حرکت کرده بود. حجر وقتی از یافتن حضرت نا‌امید شد به سوی مسجد بازگشت اما دیگر دیر شده بود. 📍امیرمومنان علیه‌السلام وارد مسجد شد در حالی که قندیل‌های مسجد خاموش بود. آن حضرت در تاریکی چند رکعت نماز خواند و مدتی مشغول تعقیبات شد، سپس بر بام مسجد آمد و بانگ اذان سر داد و پس از اذان درحالی که خدا را تقدیس می‌کرد و صلوات می‌فرستاد به محراب رفت و به نماز ایستاد. 📍 همراه با (یکی از هم‌فکران خود در خوارج) در صف اول نماز جماعت قرار گرفتند و همفکر دیگر آنها به نام با فاصله‌ای از آنها ایستاد این سه خبیث لعنهم‌الله قرار گذاشته بودند یکی اقدام به قتل حضرت کند و در صورت عدم موفقیت دیگری وارد عمل شود. امیرالمومنین علیه‌السلام داشتند در رکعت اول به سجده دوم میرفتند که ابتدا با فریاد لاحکم‌الالله شمشیر کشید و به سوی آن حضرت حمله برد. اما شمشیر او به سقف مسجد گیرکرد و موفق نشد. 📍بلافاصله ابن ملجم با شمشیری کشیده به فرق مطهر امیرالمومنین ضربت زد و ضربه او درست همان جایی فرود آمد که سالها پیش در جنگ خندق ضربه‌ای وارد کرده بود. ضربه ابن ملجم لعنه الله فرق مطهر امیرمومنان سلام‌الله‌علیه را تا جایگاه سجده شکافت. امیرالمومنین علیه‌السلام فرمود: بسم الله و بالله وعلی ملة رسول الله، فزت و رب الکعبه. 📍مردم به سوی محراب دویدند و آن حضرت را دیدند که در محراب افتاده و فرق مبارکش شکافته شده و خاک از کف محراب برمیگیرد و بر جای زخم و جراحت میریزد و این آیه شریفه را تلاوت می فرماید : (منها خلقناکم و فیها نعیدکم ومنها نخرجکم تارة اخری) یعنی شما را از خاک آفریدیم و به خاک باز می‌گردانیم و از خاک بار دیگر شما را بیرون می‌آوریم. سپس فرمود امر خدا فرا رسید و گفته پیغمبر صلی الله علیه وآله وسلم تحقق یافت. 🔹مردم دیدند که خون مبارک حضرت بر صورت و محاسن شریفش جاریست و محاسن به خون خضاب شده و در آن حال می‌فرماید: هذه ما وعدنا الله و الرسول این همان وعده ایست که خدا و پیغمبرش به من دادند... 📲 @rajabidavani
📜 استاد محمدحسین 🚦من زندگی تو را میخواهم ولی تو مرگ مرا طلب میکنی! 📍 از تیره از قبیله بزرگ کنده از قبایل یمنی است که در کوفه مستقر شده بودند. بخش بزرگی از قبیله کنده در زمان خلیفه دوم از یمن به کوفه آمدند و در این شهر ساکن شده بودند. از سابقه وپیش از آنکه امیرمومنان علیه‌السلام با او روبرو شود چیزی درتاریخ ذکر نشده است. 📍اما هنگامی که امیرالمومنین سلام الله علیه به خلافت رسیدند و پس از مقابله با پیمان‌شکنان و فتنه به کوفه آمدند، مردم برای زیارت آن حضرت و بیعت وجود با آن وجود مقدس درشهر کوفه به سویش شتافتند. هنگامی که ابن ملجم برای بیعت نزد علیه‌السلام آمد، حضرت نگاهی به او انداختند و فرمودند من زندگی او را اراده می‌کنم و او مرگ مرا می‌خواهد. 📍هنگامی که این را شنید تعجب کرد و گفت یا امیرالمومنین! چنین نیست و دوباره با حضرت بیعت کرد، وقتی که از حضرت دور می‌شد حضرت به این مسئله دوباره اشاره کرد و او را قاتل خود اعلام فرمود. 📍از بزرگان قبیله روایت می‌کند که گفته است شنیدم امیرالمومنین علیه السلام بر فراز منبر در حالی که دست بر محاسنش میگذاشت می‌فرمود: چه چیز مانع می‌شود شقی‌ترین این امت این‌ها را (یعنی محاسن مرا) از خون بالای سرم خضاب کند؟ 📍همچنین طبق نقل‌های تاریخی در زمان رسالت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم روزی امیرمومنان علیه‌السلام و در نخلستان قبیله بودند که رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم به سراغ آنها رفتند. وقتی رسیدند، امیرالمومنین و بر روی خاک به خواب رفته بودند، رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم آنها را از خواب بیدار کرد و به امیرالمومنین علیه‌السلام که خاک آلود شده بود فرمود: ای ابوتراب! تورا چه میشود آیا نمیخواهید شما را از شقی‌ترین انسان‌ها باخبر کنم؟ 📍عرض کردند بلی یا رسول الله! پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: شقی ترین افراد یکی سرخ روی قوم است که شتر پیغمبر را کشت و دیگری کسی است که ای علی تو را ضربت میزند و محاسنت را به خون سرت آغشته می سازد. بنابراین ابن ملجم در لِسان رسول خدا بعنوان شقی ترین افراد به سبب شهادت امیرالمومنین علیه السلام نام برده شده است. 🔸اما این نکته که سوال شده است که باتقوا ترین فرد در یمن بوده که خدمت امیرالمومنین علیه السلام فرستاده شده؟ 📍خیر چنین چیزی در منابع معتبر تاریخی نقل نشده است. 📲 @rajabidavani
📜 استاد محمدحسین ایام شهادت مولی الموحدین علیه‌السلام 🚦پس از ضربت چه شد... 📍در مطالب پیشین اشاره شد که امیرالمومنین سلام‌الله‌علیه توسط لعنه الله در محراب عبادت هنگامی که در رکعت اول به سجده دوم می رفتند، ضربت خورد. آن حضرت سر مبارک خود را با عمامه خویش بست و به طور نشسته نماز را ادامه داد و علیه‌السلام به دستور پدر نماز جماعت را با مردم اقامه فرمود اما علیه‌السلام در هنگام اقامه نماز با این که نشسته بود در اثر درد و رنج ضربتی که به سر مطهرش وارد شده بود، به سمت راست و چپ متمایل می‌شد و همین که سلام نماز را داد بر زمین افتاد. 📍امام مجتبی علیه السلام سر مقدس پدر را در آغوش گرفت و جای جراحت را محکم بست. سپس حضرت را از محراب به میان مسجد آوردند و مردم هم گرد آن وجود مقدس جمع شدند با این که امام مجتبی علیه‌السلام جای ضربه را محکم بسته بود اما از آن خون می‌ریخت و رنگ رخسار علیه‌السلام از زردی به سفیدی مایل گردیده بود. 📍آن حضرت به آسمان نظر می افکند و تسبیح و تقدیس الهی را می‌گفت و می‌فرمود: الهی اسئلک مراقفه الانبیاء و الاوصیاء و الی درجات جنة المأوا... سپس بی‌هوش شد و در همان حال امام مجتبی علیه‌السلام گریه می‌کرد. امیرالمومنین علیه‌السلام از قطرات اشک فرزند که بر گونه مبارکش ریخت به هوش آمد، چشم گشود و فرمود: ای فرزند! چرا گریه و بی تابی میکنید؟ بدان که تو پس از من به زهر و برادرت حسین به تیغ ستم شهید خواهید شد و هر دو به جد و پدر و مادر خویش ملحق خواهید شد. 📍پس از این امیرمومنان علیه‌السلام به منزل آوردند و طبیبی برای معاینه و معالجه به خانه حضرت آمد. او حضرت را به این ترتیب معاینه کرد که شُش گوسفندی تازه ذبح شده را خواست و آن را در جای ضربتی که بر سر مطهر وارد شده بود فرو کرد و در آن دمید و بیرون آورد و دید که ذرات مغز مطهر امیرالمومنین به این شش چسپیده و آثار زهر در آن نمایان است. 📍وقتی طبیب چنین دید شهادت حضرت را قطعی دانست و اعلام کرد که هر وصیتی را که دارید انجام دهید. لذا امیرالمومنین علیه‌السلام وصیت معروف خود را نسبت به علیه‌السلام بیان داشتند. 📍در روز بیستم ماه رمضان حال امیرالمومنین علیه‌السلام به وخامت گذاشت و همان موقع حضرت فرزندان خود را فراخواند و آخرین نصیحت ها و سفارشات خود را فرمود و امامان بعد از خود را معرفی کرد و سپس بی‌هوش شد. چون به هوش آمد فرمود هم‌اینک پیغمبر خدا، عمویم و برادرم نزد من آمدند و گفتند زود بشتاب که ما مشتاق و منتظر تو هستیم. 📍آنگاه دیده‌های مبارک خود را گردانید و به اهل بیت خود نظر کرد و فرمود همه شما را خدا می سپارم، خدا همه را به راه حق و مستقیم بدارد و از شر دشمنان حفظ فرماید. خداوند خلیفه من بر شماست و خدا برای خلافت و نصرت کافی است. سپس فرمود: سلام بر شما باد ای فرشتگان خدا... لمثل هذا فلیعمل العاملون، ان الله مع الذین اتقوا و الذین هم محسنون. 🔹آنگاه پیشانی مبارک علیه‌السلام عرق کرد، چشم‌های خود را برهم گذاشت، دست و پای مبارک خویش را به سوی قبله کشید و فرمود: أشهد أن لااله الا الله وحده لاشریک له، و اشهد أن محمدا عبده و رسوله... این را فرمود و روح مقدسشان به ملکوت پرواز کرد... 📲 @rajabidavani
دکتر محمد حسین رجبی دوانی4_6006081334718498173.mp3
زمان: حجم: 1.01M
📻 🚦ای حسن! گریه نکن... تو و برادرت به زودی به من و مادرت ملحق میشوید! 🎙استاد محمدحسین ایام شهادت 📲 @rajabidavani