eitaa logo
مرضیه‌ رمضان‌قاسم (ضیافت قلم)
626 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.1هزار ویدیو
111 فایل
🌻بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم سلام ارشد تفسیر و کلام، مداح، سخنران مبلغ‌ پاسخگوی‌شبهات،داستانک‌ دلنوشته و یادداشت‌نویس تلاشم در جهش‌تولید جهت‌فرمانبرداری از امر رهبرم منتظرامام زمانم هس تم پل‌ارتباطی‌جهت‌ارتقاءکانال⬇ @M_Rghasem110
مشاهده در ایتا
دانلود
ای کاش میشد گندمی باشم یا نان گرمی زیر دندانت یا پسته ای، یا مغز بادامی یا سیب سرخی بین دستانت ای کاش جای قطره های اشک آبی گوارا بر لبت بودم ای کاش جای داغ در سینه شمع فروزان شبت بودم ای کاش میشد مادری باشم با روی باز و یک جهان آغوش یا کاش میشد یک پدر باشم با کیسه هایی از غذا بر دوش ای کاش میشد مرهمی باشم بر زخم های تازه ی روحت ای کاش میشد خنده ای باشم بر روی لب ها جای اندوهت ای کاش میشد قوتی باشم تا استخوانت را برویانم یا کاش در رگهات میجوشید با هر نفس یک جرعه از جانم ای کاش میشد درد را بوسید یا گشنگی را لحظه ای خواباند یا تشنه بودن را فراری داد ای کاش میشد رنج را ترساند من کیستم؟ من کاش و ای کاشم من حسرتم من آه هرروزم من شعله ای کوچک در این دنیام هر روز با داغ تو میسوزم یک روز آخر با همین آهم تیشه بر این بنیاد خواهم زد من بر سر دنیای ساکت ها این رنج را فریاد خواهم زد: چشمان غزه اشک آلود است دستان غزه سست و بی جان است لبهای غزه خشک و بی رنگ است همسایه ی غزه مسلمان است! شعر از ریحانه ابوترابی ╔   ☕️🖊๑‌ ╰┈➤Ⓜ️@ramezan_ghasem110
"شیرزنی در قامت مردانه" امروز به ناگاه بیاد اولین استاد حوزوی‌ام مرحومه حاجیه خانم زمانی (گلابی) (مصباح) افتادم که شیر زنی غیور در اجتماع ولی در خانه شیر بی‌یال و دم و اشکم بود؛ خانم زمانی عزیزم، در نوشته های قبلی معرف حضورتان هستند، همان استادم که قبلا نوشته بودم: همسرشان را سَرورم خطاب می‌‌کردند و برایم تداعی‌گر سریال اسطوره‌ای سلطان و شبان بود. مُبلّغ توانایی که همیشه توصیه ایشان به پامنبری‌هایشان این بود: "هوای مشت عباسهاتونو داشته باشین" من هم چون یکی باید هوای خودم را داشته باشد، صورت مساله را بطور کامل پاک کردم‌؛ اما ایشان نفس خویش را در برابر همسر کشته بود، دور از جان خانم‌های جمع، ایشان مثل برخی زنان امروزی نبودند که پسته خانم در اجتماع و مرد عنکبوتی در منزل هستند؛ بماند من این حرف‌ها را نزده بین عزیزانم متهم به پسر دوستی هستم، حالا اگر این جملات را بخوانند که دیگر جرمم ثابت و حکم جلبم صادر می‌گردد، هرچند دختر و پسر هر دو برایم شیرین هستند؛ اما حرف حق را باید زد ولو عزتت خدشه دار شود، بنابراین حالا هم برای اینکه از عدالت خارج نشوم و بتوانید در اوقات نماز به اینجانب اقتدا کنید، باید عرض کنم مردانی هم داریم که ابوالقاسم کمر باریک‌، در کوچه روشن و در خانه تاریک‌؛ خدا به دادشان برسد در عالم قبر و قیامت‌؛ حالا که حرف به اینجا رسید اجازه دهید با هم سری به دوران راهنمایی‌ام بزنیم. یک روز سر کلاس درس، دوستم رشادی که دختر شاد و سرزنده‌ای بود، حال عجیبی داشت به او گفتم رشادی چرا رِغمگین شدی؟! خنده‌ی نخوچی زد و گفت اگه توئم شنیده بودی اونی که من دیروز شنیدم مزه نمی‌پروندی، کنجکاو که بودم با این حرفش دیگر شاخک‌های فضولی ملاجم را سُک دادند، فوری پرسیدم مگه چی شنیدی، ر‌شادی گفت: آیات قیامت را و شروع کرد به بیان آن من که داشتم از ترس سکته می‌کردم آب دهانم را قورت دادم و گفتم یا حضرت عباس پس دیگه حساب مون با کرام الکاتبینِ. رشادی گفت نه اگه آدم خوبا باشیم به قول ننه جونم مرغ بهشتیم؛ بعد هم گفت اگه می‌خوای بیشتر از قیامت بدونی صبح‌های چهارشنبه ساعت ۹ بیا خونه‌ی خانم گلابی. منم دلم لک زده بود که بروم تا از حال و احوال قیامت بیشتر دستگیرم شود؛ اما مگر این ترس لامصب ول کنم بود و این ترس تا دوران پس از دیپلم با من بود تا اینکه یک روز زنگ منزل به صدا در آمد، در را که باز کردم خاله سکینه را دیدم و در پوستم نمی‌گنجیدم، خاله سکینه خدا بیامرز از آن آدم‌های بیش فعال روزگار بود، مگر این بشر یک‌جا بند می‌شد، انگار فقط آفریده شده بود کارآفرینی کند و بعد از اتمام هر کار یک ربع استراحت کند و کار بعدی را سربیندازد. القصه، خاله گفت: مرضی خاله با آجیم عا آجید آماده بشیندا بییند خونه خانم پزنده روضه‌س، خاله این جمله را گفت و غیب شد، ما هم شال و کلاه کردیم و رفتیم روضه، در حیاط نعلین قهوه‌ای حاج آقا را دیدیم، اما خبری از حاج آقا نبود و سخنران یک خانم چهارشانه، صورت کشیده و با قدی رشید بود؛ روزهای آخر ماه شعبان بود، پایان مجلس حاج خانم دختران جوان و نوجوان را برای شرکت در جلسات قرآن ماه مبارک رمضان به بیت الحسن دعوت کرد، من هم دویدم رفتم از ایشان شماره گرفتم، ناگهان در کمال تعجب دیدم حاج خانم کفش‌های حاج آقایی را پا کرد و رفت. روز اول ماه مبارک رمضان فرارسید، دعوت حاج خانم را لبیک گفتم و سر ساعت ۸ صبح قدم در بیت الحسن گذاشتم، سر درِ وردی بیت الحسن، "بسم الله الرحمن الرحیم" نوشته بود و آیه "رب ادخلنی مدخل صدق..." حاج خانم گفتند: بچه‌ها بلند "بسم الله الرحمن الرحیم" بخوانید که تا آخر ثابت قدم بمانید، هنگام شروع ختم قرآن حاج خانم با صدای بم و مردانه‌شان گفتند سید نداریم یکی دست بلند کرد، حاج خانم گفتند سادات مقدم هستند شما اول بفرمائید. از آنجایی که صفحات اول هر جزء برایم راحت‌تر بود و از بس آن را خوانده بودم، تصور می‌کردم زیباتر از خود آقا شهریار پرهیزکار می‌توانم تلاوت کنم، یک لحظه آرزو کردم ای کاش سید بودم؛ ختم قرآن که به اتمام رسید، حاج خانم آدرس منزل‌شان را دادند و گفتند فامیل خودم زمانی هست اما بیشتر به فامیل همسرم مرا می‌شناسن که گلابی هست، تا اسم گلابی را شنیدم سرم گیج رفت و با خود گفتم "گر می برندت واصلی گر می‌روی بی حاصلی" البته این شعر را آن روز بلد نبودم و الان نوشتم که تنم به تن شعرا خورده، هرچند معنایش هنوز در فهمم نمی‌گنجد. روز عید فطر به خانه‌ی خانم گلابی رفتم، در بدو ورود یکی از خانم‌ها خوشحالی‌کنان نزدم آمد و گفت امروز من اولین نفر بودم که آمدم جلسه قرآن و خانم گلابی کفن کردن میت را بوسیله من آموزش دادند، من را می‌گویی، با شنیدن حرف تجهیز و قیامت بیاد رشادی افتادم، به هوش آمدم و مستی دنیا از سرم پرید... 🖊به قلم: مرضیه رمضان‌قاسم ╔   ☕️🖊๑‌ ╰┈➤Ⓜ️@ramezan_ghasem110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⁉️ چرا حضرت زهرا و امام زمان علیهما‌السلام بر مصائب امام حسین گریه می‌کنند؟ مگر حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها در عالم برزخ در کنار امام‌حسین نیستند و امام زمان نیز توانایی ندارند در معیت آل الله باشند پس گریه‌ برای چه؟ 🖊پاسخ مرضیه رمضان‌قاسم در رابطه‌‌ای که انسان با عزیزانش دارد، دلدادگی خود نسبت به حزن و اندوهی که بر آنها وارد می‌شود را از طریق اشک نشان می‌دهد؛ در رابطه با اشک حضرت صدیقه‌ی طاهره سلام‌الله علیها و امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف بر مصائب امام حسین علیه‌السلام گرچه این مصیبت در مقام مُلکي و دنيايي بر آن حضرت وارد شده است و هم‌اکنون همه‌ی اهلبیت در عالم ملکوت، در بهشت برزخی، در کنار یکدیگر هستند و امام زمان نیز توانایی دارند در معیت آل الله باشند و از حضور هم بهره ببرند؛ اما در عالم برزخ گریه معنا دارد و آنجایی که گریه معنا ندارد در بهشت برین در آخرت است؛ اما در عالم برزخ هنوز جنبه‌های دنیایی وجود دارد و دلیلی نداریم بر اینکه در عالم برزخ بودن و کنار هم بودن را محو کننده‌ی مصیبت بدانیم؛ بلکه گریه در آنجا نیز هنوز به قوت خود باقی‌ست و این امر باعث نمی‌شود که حضرات معصومین از یادآوری مصائب‌ اهل‌بیت بالاخص مصیبت اباعبدالله الحسین اندوهگین نشوند، خصوصا اینکه روایت داریم حضرت صدیقه‌‌ی طاهره سلام‌الله‌علیها شب‌های جمعه به زیارت امام حسین علیه‌السلام می‌روند و بر مصائبی که بر آن حضرت وارد شده است اشک می‌ریزند؛ بنابراین طبیعی‌ست که یادآوری آن مصائب باعث ایجاد حزن در آن حضرات شود؛ ولو از آن حادثه سال‌ها گذشته‌ باشد؛ زیرا اگر اینچنین نباشد که اهل‌‌بیت مَلَک بودند نه انسان؛ به عنوان مثال اگر مقابل چشم مادری، فرزندش آسیب ببیند ناراحت می‌شود، همچنین اگر مادر در صحنه‌ی آسیب حضور نداشته باشد و فقط خبر آن اتفاق، به گوشش برسد باز هم ناراحت می‌شود؛ ولو از آن حادثه سال‌ها گذشته باشد و اکنون مادر و فرزند صحیح و سالم در کنار هم نشسته باشند. دوستی تعریف می‌کردند چند سال قبل برای فرزند خواهرشان، حادثه‌ی دلخراشی رخ داده و هنوز که هنوز است و سالیان طولانی از آن جریان می‌گذرد و بچه از آن حادثه جان سالم به در برده و بزرگ شده است؛ من که خاله‌ی او هستم و در صحنه‌ حادثه حضور نداشتم وقتی بیاد آن دوران می‌افتم، بی‌اختیار گریه می‌کنم، چه رسد به اینکه مصیبتی رخ داده باشد، مادر نیز در صحنه حاضر باشد و سختی آن را درک کرده و بدن خونین فرزند را دیده باشد، وقتی بیاد آن حادثه می‌افتد، احساساتش به غلیان می‌آید و ناله و زاری می‌کند؛ پس این امری بسیار طبیعی‌ست چرا که این گریه‌، گریه‌ی رحمت و شفقت می‌باشد که برخاسته از عواطف درونی انسان است و اگر نباشد نشان از بیماری روحی روانی و قساوت قلب دارد؛ بنابراین حادثه‌‌ی عاشورا که به تعبیر زیارت عاشورا در روز عاشورا «اعظم مصيبة» براي امام حسين (علیه السلام) رخ داده است که بر آسمانیان و زمينیان عظیم است؛ طبیعی‌ست که یادآوری آن باعث ایجاد حزن گردد؛ امام زمان نیز با یادآوری مصائب امام حسین علیه‌السلام و سایر اهل‌بیت علیه‌السلام اشک می‌ریزند، حتی امام حسین علیه‌السلام نیز با وجود اینکه می‌دانستند حضرت علی اکبر پس از شهادت از دست جدشان رسول خدا سیراب می‌شوند؛ اما با این وجود بعد از شهادت جوان رشیدشان برای بدن‌ ارباََ اربای او اشک ریختند؛ زیرا عاطفه‌ی امامان معصوم بیشتر از سایر انسان‌هاست و باید هم اینطور باشد؛ بعلاوه اینکه مصیبت امام حسین چنان جانسوز است که حتی انبیاء پیشین از جمله حضرت آدم قبل از ولادت ایشان بر مصائب آن حضرت گریه کردند؛ همچنین عزاداران سیدالشهدا وقتی با خواندن یا شنیدن سیل انبوه اندوه کربلا، موجی از عواطف را در وجودشان به تلاطم درمی‌آید و اشک‌شان جاری می‌شود؛ البته علاوه بر اشک رحمت و شفقت انواع دیگری از اشک وجود دارد بالاخص برای حضرت اباعبدالله که در پست بعدی تقدیم میگردد 🔰
⁉️مگر الان امام‌حسین در بهشت برزخی نیستند پس چرا برای ایشان گریه کنیم؟ 🖊پاسخ مرضیه رمضان‌قاسم گریه بر امام حسین علیه بخاطر بهشتی بودن یا نبودن ایشان نیست؛ بلکه همان گونه که اشک انواع دارد، اشک بر اباعبدالله الحسین نیز اقسام گوناگون دارد: ۱)اشک رحمت و شفقت این اشک، برخاسته از عواطف درونی انسان است، عزاداران سیدالشهدا با خواندن یا شنیدن مصائب آن حضرت سیل انبوه اندوه کربلا و موجی از عواطف در وجودشان به تلاطم درمی‌آید و اشک‌شان جاری می‌شود‌؛ که اگر اینچنین نباشد نشان از بیماری روحی و قساوت قلب دارد؛ چرا که هر انسان سلیم النفسی فطرتا ظلم ستیز است و از دیدن و یا شنیدن ظلمی که به مخلوقات الهی شده است متأثر می‌گردد، خصوصا اگر آن مخلوق امام معصوم و حجت خدا باشد، فرقی نمی‌کند هم‌اکنون آن مظلوم کجا باشد در دنیا یا در بهشت برزخی؛ حادثه‌‌ی عاشورا که به تعبیر زیارت عاشورا «اعظم مصيبة» است که بر آسمانیان و زمينیان عظیم است؛ طبیعی‌ست که یادآوری آن باعث ایجاد حزن گردد. انبیاء پیشین از جمله حضرت آدم قبل از ولادت ایشان بر مصائب آن حضرت گریه کردند. حتی امام حسین علیه‌السلام نیز با وجود اینکه می‌دانستند حضرت «علی اکبر» پس از شهادت از دست جدشان سیراب می‌شوند؛ اما با این وجود بعد از شهادت جوان رشیدشان برای بدن‌ ارباََ اربای او اشک ریختند؛ زیرا عاطفه‌ی امامان معصوم، بیشتر از سایر انسان‌هاست و باید اینگونه باشد. ۲)اشک سیاسی این اشک بر امام حسین، نماد مبارزه با ظلم و دفاع از مظلوم است. هر چند معصوم هر عصر در بالاترین مرتبه‌ی انسانی قرار دارد اما به‌ واسطه‌ی شهادت به بالاترین درجه‌ی کمال نائل می گردد؛ اما دلیل گریه‌ی ما از این جهت است که مردم حضرات آل الله علیهم صلوات الله اجمعین را نشناختند و آنها را در دنیا مورد هتک حرمت، ظلم و آزار قرار دادند؛ حرکت آل الله قصه و حادثه‌ نیست که تاریخ مصرف و انقضا داشته باشد بلکه یک جریان است که باید تا قیام قیامت از آن الگو گرفت و تداوم بخش مسیر حسینی بود، به عنوان مثال به این فرمایش امام حسین تاسی کنیم که خطاب به یزید که فرمودند:«مثلی لا یبایع مثله»،«کسی مثل من با مثل یزید بیعت نمی کند» و این جمله می‌تواند پاسخ متقن و صریحی باشد برای آن دسته افرادی که امام حسن را بخاطر صلح سرزنش کردند یعنی امام حسین می‌فرمایند: اگر هرکدام از خاندان پیامبر اکرم با فرد فاسق و فاسدی چون یزید مواجه بودند آنها نیز ذلت را نمی پذیرفتند و با او بیعت نمی کردند. ۳)اشک فراق گریه ما به جهت محرومیت از وجود امام است؛ انسان‌های خبیث با اسیر و شهید کردن امامان، جامعه‌ بشری را از وجود مبارک و نورانی چراغ‌های پرفروغ محروم کردند، یکی از فلسفه‌های غیبت امام عصر وجود همین انسان‌های شرور و جنایت‌کار است که قصد جان امام کرده‌اند. ۴)اشک تولی و تبری این اشک بنابر دستورالعمل قرآنی برای اظهار محبت به امام است که می‌فرماید: قل لا اسئلک علیه اجرا الا الموده فی القربی همچنین روایات فراوانی توصیه بر جاری نمودن اشک بر امام حسین و سایر حضرات معصومین دارند. ۵)اشک شوقِ پیوند و اتصال کسی که اشک بر اباعبدالله می ریزد، باید خدا را شکر کند که محبت اهل بیت در دل اوست؛ این اشک هم‌سنخ شدن، پیوند و تقرب به امام است. آری قطرات اشک، مرواریدی در صدف دریای حسینی‌ست. ۶)اشک حماسی جهادگران در جبهه‌های نبرد حق علیه باطل و جهادگران عرصه تبیین اعتقادات اشک حماسی بر امام حسین جاری می کنند. همچنین تک تک ما با اشک خود به سیدالشهدا عرضه می‌داریم اگر نبودیم کربلا که با خون خود شما را یاری کنیم هم اکنون با تاسی به امام سجاد و امام عصر با یادآوری مصائب شما و سایر اهل‌بیت اشک می‌ریزیم و با اشک چشم خود درخت اسلام را آبیاری می‌کنیم تا نهضت حسینی را زنده بداریم. ۷)اشک مُطهِّر(پاک کننده) بنا بر روایات متعدد اشک بر اباعبدالله الحسین کفاره‌ی گناهان است. نظیر روایات در وسائل الشیعه ج ۸، ص۱۰ که می‌فرماید بر کسی چون حسین باید گریه‌کنندگان بگریند زیرا گریستن بر او گناهان بزرگ را می‌زداید. لازم به ذکر است اینگونه روایات موجب جرات بر گناه نمی‌شود، نظیر آیات و روایات باب توبه که امیدبخش است نه اینکه موجب تجری گردد؛ چرا که زمینه‌ی تزکیه نفس را فراهم میکنند و خود نوعی توسل بر امام حسین است برای توبه نظیر حر بن یزید ریاحی. 🔰نتیجه اینکه به ۷ نوع از انواع اشک اشاره شد؛ اما یک نوع دیگر اشک نیز وجود دارد که اشک ضعف است؛ بنا بر آنچه گذشت، اشک بر معصومین اشک ضعف نمی‌باشد؛ دشمن با ایجاد شبهات قصد دارد اشک مقدس بر معصومین را وارونه، نامقدس و از سر عجز و ناتوانی جلوه دهد تا جریان و حماسه‌ حسینی را مخدوش کند. ╔   ☕️🖊 ╰┈➤https://eitaa.com/joinchat/2786918448C6bafa932ef
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
19.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گاهی اوقات مشایه و سفر اربعین اینجاست و کربلا در دل‌ها. 🖊مرضیه رمضان‌قاسم ╔   ☕️🖊๑‌ ╰┈➤Ⓜ️@ramezan_ghasem110
امشب بیاد شهید خدمت رئیس جمهور مغتنم، رحمت الله علیه افتادم. خوشا بحالش که می‌توانست با افتخار خود را طلبه بنامد؛ کاش ما نیز بتوانیم خود را طلبه بنامیم و از امام عصر‌مان برای داشتن این عنوان مقدس و سربازی‌شان شرم نداشته باشیم. آرزوی قلبی بنده از بدو ورود به حوزه تاکنون این بوده و هست که برای مولایم کبوتر طوقی باشم؛ خدا کند کبوتر دانه خور و نان خور اضافی برای آن حضرت نباشم. ✍مرضیه رمضان‌قاسم 🥀 ╰┈➤Ⓜ️@ramezan_ghasem110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚫️ذکر مصیبت روز شهادت رقیه خاتون سلام الله علیها 《اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا سَيِّدَتَنَا رُقَيَّةَ(س)، عَلَيْكِ التَّحِيَّةُ وَاَلسَّلامُ وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَكاتُهُ》 در مقاتل آمده است که دو دختر از دختران امام حسین(ع) بعد از شهادت ایشان، هنگامی که پدرشان را مشاهده کردند، ابتدا نشناختند و از حضرت زینب کبری(س) خواستند تا ایشان را معرفی کند! 1⃣حضرت سکینه(سلام الله علیها) : در روز عاشورا، هنگام شهادت امام حسین(ع)، زنان حرم شيون كنان از خیمه خارج شدند. در این هنگام، سکینه(س) خود راهی قتلگاه پدر شد و وقتی نگاهش به بدن مطهر امام حسین(ع) افتاد، عرضه داشت : 📋《عَمَّتِي! هَذَا نَعشُ مَن؟》 🔳عمه جان! این نعش کیست که به زمین افتاده است؟ زینب کبری(س) فرمود : 📋《هَذَا نَعشُ أَبيِکَ اَلحُسَينِ(ع)》 🔳اين نعش پدر بزرگوارت حسين‌(ع) است. 📚معالی السبطین حائری مازندرانی، ج۲، ص۵۰ 📝شعر : مَبَریدم! که در این دشت مرا کاری هست گرچه گل نیست ولی صحنه گلزاری هست ساربانا! مزنید این همه آواز رحیل که در این دشت مرا قافله سالاری هست 《أَلسَّلامُ عَلَى الْبَدَنِ السَّلیبِ، أَلسَّلامُ عَلَى الرَّأْسِ الْمَرْفُوعِ》 2⃣حضرت رقیه(سلام الله علیها): در شام، از بچه های كوچك، شهادت پدرشان را مخفی می كردند و به آن ها می گفتند پدرتان به مسافرت رفته است. بر همین وضع بود تا یزید آن ها را به منزلی در نزدیکی خود منتقل نمود. امام حسین(ع) دختر کوچکی داشت که چهار سال بیشتر نداشت، شبی از خواب بیدار شد وگفت : 📋《أَین‏َ أبِی‏ الحُسَین‏ِ(ع)؟》 🔳پدرم حسین(ع) کجاست؟ 📋《فَإنِّی‏ رَأیَتُه‏ُ السَّاعَةَ فِی‏ المَنام‏ِ مُضطَرِبَاً شَدِیدَاً》 🔳من اکنون او را در خواب دیدم! وقتی زنان این‌ سخن را شنیدند گریستند و کودکان دیگر هم، صدا به شیون بلند کردند. هنگامی که یزید از این امر مطلع شد، دستور داد سر مبارک امام حسین(ع) نزد دخترش در خرابه ببرند. سپس سر مطهّر را آوردند و در دامن دخترش نهادند و رقیه(س) تا نگاهش به سر افتاد، گفت : 📋《عَمَّتِي! هَذَا رَاسُ مَن؟》 🔳این سر کیست؟! آنان گفتند : 📋《هَذَا رَأس‏ُ أَبيِکَ اَلحُسَينِ(ع)!》 🔳این سر پدرت حسین(ع) است! 📚کامل بهائی عمادالدین طبری، ج۲، ص۱۷۹ در نقلی دیگر آمده است که وقتی رقیه(س) سر بریده ی پدر را به دامان گرفت، شروع کرد به صحبت کردن و درد و دل کردن با سر مطهر! در حالی که می گفت : 📋《يَا أبَتَاهُ! مَنْ ذَا الَّذِي خَضَبَكَ بِدِمَائِكَ؟ يَا أبَتاهُ! مَنْ ذَا الَّذي قَطَعَ وَرِيدَيْكَ؟ يَا أَبَتَاهُ! مَنْ ذَا الَّذي أَيتَمَنِي عَلَي صِغَرِ سِنِّي؟ يَا أبَتَاهُ! لَيتَنِي كُنتُ قَبلَ هَذَا اليَومِ عُميَاً! يَا أبَتَاهُ! لَيتَنِي وَسَدتُ الثَّرَى وَلَا أَرَى شَيبَكَ مُخَضِّبَاً بِالدِّمَاءِ!》 🔳پدر جان! چه كسي تو را به خون آغشته كرد؟ چه كسي رگ هاي گردنت را بريد؟ پدر! چه كسي در خردسالي يتيمم كرد؟ 📚المنتخب طريحی، ص۱۳۷_۱۳۶ 📝شعر : بلبلی امشب به ویران نغمه خوانی می‌کند تلخ‌کامی دیده و شیرین‌زبانی می‌کند دعوت از مهمان بجا آورده در بزم یزید و ز وفای عهد مهمان قدردانی می‌کند اشک و مژگان آب و جارو کرده آن ویرانه را بین چه با احساس طفلی میزبانی می‌کند {وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ} مرضیه رمضان‌قاسم ✍ 🥀 ╰┈➤Ⓜ️@ramezan_ghasem110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠فرایند پاسخگویی به شبهات با محوریت شبهات عاشورایی پاسخگویی به شبهات عاشورایی نوعی مبارزه با سلاح علم، با تلفیقی از عقلانیت و تحلیل به زبان ساده، همراه با مبانی کلامی‌ست. 💥قدم اول: تعیین حیطه تعیین حیطه اولین قدم، قبل از رصد شبهات است؛ حکمت انجام آن این است که پاسخگو راحت‌ترین و علمی‌ترین مسیر پاسخ‌گویی به شبهات را طی می‌کند، بنابراین پاسخگو از پریشانی و سرگردانی نجات می‌‌یابد؛ زیرا تعیین موضوع نشدن موجب می‌گردد پاسخگو رویکردها و حیطه‌های مختلفی را انتخاب کند و به نتیجه‌ی مطلوب نرسد؛ بنابراین اولین کار انتخاب حیطه است، بعد از مشخص شدن حیطه، نوبت به دسته بندی شبهات می‌رسد و پس از آن پاسخگویی آغاز می‌گردد. انتخاب حیطه یعنی در قدم اول مشخص کنید که آیا شبهاتی که قرار است پاسخ دهید قرآنی، کلامی، تاریخی و یا ترکیبی از هر کدام از این سه موضوع است، بعد حیطه‌تان را ریزتر و جزئی‌تر کنید، آنقدر جزئی که به یک عنوان جزئی برسید که ابعاد مختلف شبهه شما را پوشش دهد، مثلا در مورد شبهات محرم می‌خواهید پاسخگویی کنید امامت را آن‌قدر ریز و جزئی کنید تا به یک عنوان جامع و در عین حال موجز برسید که شما را به پاسخ شبهه رهنمون سازد؛ برای رسیدن به حیطه‌ مورد پسندتان باید چنین مسیری را طی کنید: اعتقادی، امامت، علم امام، علم امام به حوادث آینده که شبهات آن اینها می‌شود: مگر امام نمی دانست شهید می‌شود پس برای چه رفت؟ اگر امام می‌دانست شهید می‌شود آیا حرکت او خودکشی نیست؟ 💥قدم دوم: رصد و دسته‌بندی سوالات و شبهات وقتی حیطه مشخص شد، باید سوالات مربوط به آن حیطه در یک گروه دسته‌بندی شود؛ زیرا دسته بندی شبهات، تمرینی برای پاسخگویی می‌باشد و این ذهنیت را برای پاسخگو ایجاد می‌کند تا دسترسی پیشگام به پاسخِ پرسش مخاطب داشته باشد تا اگر مخاطب سوالی از او پرسید قبلا سوالات او را دسته‌بندی و به آن پاسخ داده باشد، مداومت بر دسته‌بندی شبهات و پاسخگویی به آنها به مثابه ورزش ذهن است و موجب می‌شود پاسخگو به سهولت مطالب را به دیگران منتقل کند. 💥 قدم سوم‌: پاسخگویی به شبهات نکاتی که در پاسخگویی به شبهات باید مراعات شود: ۱. اجتناب از احساس‌زدگی پاسخ‌ها باید به صورت گزاره‌های منطقی در قالبی روان باشد؛ زیرا قرار نیست قالب پاسخ به صورت شعاری، احساسی، غیر مستند و غیر مستدل باشد بلکه سیر پاسخگویی باید منطقی اما در قالب زبانی روان و قابل فهم باشد. ۲. اجتناب از کلی‌گویی پاسخگو در عین اینکه نباید کلی‌گویی کند باید از وارد شدن به حواشی نیز پرهیز کند، بلکه با ذکر مقدمات مختصر و مطالب مرتبط با موضوع، ذهن پرسشگر را آماده‌ی دریافت پاسخ کند. ۳. مبنادهی به مخاطب پاسخگویی اگر روشن، جهت دار و هدفمند باشد، صرفا به این صورت نیست که فقط به یک سوال و شبهه به تنهایی پاسخ دهد بلکه پاسخگوی آگاه به جریان‌شناسی شبهات با ریشه‌یابی شبهه، به راحتی می‌تواند با دادن یک کلید، سوالات فراوان پرسشگر را پاسخ دهد و مخاطبان را به فهم هدایت کند، صد البته که رسیدن به چنین امری نیاز به تمرین و ممارست فراوان دارد. ۴. داشتن لحن مناسب پاسخ باید به صورت کاربردی، آکادمیک، نه احساسی و خطابی صرف باشد؛ بلکه می‌بایست با لحنی مقتدر و مهربان به هدف تولید دانش برای اقناع مخاطب در جهت دفاع از دین باشد؛ هر چند تسلط پاسخگو بر مطلب موجب قوت قلب مخاطب می‌گردد و درصد پذیرش را بالا می‌برد؛ اما لازم نیست پاسخگو رسمی صحبت کند، بلکه باید منعطف باشد؛ اما در عین رسمی نبودن و منعطف بودن، نباید لحن و بیانش کوچه بازاری باشد‌؛ بلکه باید به صورت ساده و روان به تبیین مسئله و پاسخ به شبهات بپردازد؛ البته اینکه گفته می‌شود مطالب علمی سنگین را برای مخاطب عام، ساده‌سازی و جذاب گردد، به معنای حذف اصطلاحات علمی نیست بلکه حتی با بیان ساده، می‌توان خیلی راحت به مخاطب یکسری اصطلاحات علمی آموزش داد‌ه شود. 🖊مرضیه رمضان‌قاسم 🚩 ╰┈➤Ⓜ️@ramezan_ghasem110