دربعضی مقاتل آمده:
سپس عمر بن سعد در ميان يارانش فرياد زد:
چه کسی داوطلب مي شود با اسبش حسين ـ عليه السلام ـ را لگدمال کند؟
ده نفر قبول کردند و بدن حسين عليه السلام را با اسب های خود لگدمال کردند😭
به طوری که پشت و سينه شان را خُرد کردند.😭
#لعنةاللهعليالقومالظالمين
۳
📔در لهوف سید بن طاووس نحوه انتقال اسرا را چنین نقل می نماید:
«حَمَلَ نِسَاءَهُ ص عَلَی أَحْلَاسِ أَقْتَابِ الْجِمَالِ بِغَیرِ وِطَاءٍ مُکشَّفَاتِ الْوُجُوهِ بَینَ الْأَعْدَاء- وَ هُنَّ وَدَائِعُ خَیرِ الْأَنْبِیاءِ»
«سپس اهل و عیالی را که از امام حسین
(علیه السلام) باقی مانده بودند حرکت داد. زنان را بر شتران بی جهاز سوار کرد. زنان در میان دشمنان با صورت های باز بودند، در صورتی که آنان امانت های بهترین پیامبران بودند».
📓در امالی صدوق نیز کیفیت ورود خاندان رسالت به دمشق چنین توصیف گردیده:
«فَلَمَّا دَخَلْنَا دِمَشْقَ أُدْخِلَ بِالنِّسَاءِ وَ السَّبَایا بِالنَّهَارِ مُکشَّفَاتِ الْوُجُوهِ»؛
«چون به شام رسیدیم روز روشن زنان و اسیران را صورت های باز وارد کردند»
ثالثاً: آنچه که از رفتار و سخنان حضرت زینب و دیگر زنان اهل بیت (علیهم السلام) بر می آید آن است که در این جریان تنها چادر رویین و یا نقاب از صورت زنان برداشته شده نه این که سرهای زنان برهنه شده باشد ازاین رو می بینیم حضرت زینب و دیگر زنان اهل بیت (علیهم السلام) در سخنان خود از بیرون بودن موی سر خود شکایتی نکرده اند بلکه از این که صورت هایشان پوشیده نبوده و مانند دیگر زنان در سراپرده قرار نداشتند اظهار نارضایتی شدید می نمودند.
#لعنهاللهعلیالقومالظالمین
4⃣ از طلوع خورشید تا نزدیک غروب در کوچه و بازار با ساز و آواز ما را در برابر تماشای مردم در کوچه و بازار چرخاندند و میگفتند:
«ای مردم! بکُشید اینها را که در اسلام هیچگونه احترامی ندارند!»😭
5⃣ ما را به یک ریسمان بستند
و با این حال ما را در خانه یهود و نصاری عبور دادند
و به آنها میگفتند:
⬅️اینها همان افرادی هستند که پدرانشان، پدران شما را (در خیبر، خندق و ...) کشتند و خانههای آنها را ویران کردند. امروز شما انتقام آنها را از اینها بگیرید.🙁
6⃣ ما را به بازار برده فروشان بردند و خواستند ما را به جای غلام و کنیز بفروشند،😭
ولی خداوند این موضوع را برای آنها مقدور نساخت.
7⃣ ما را در مکانی اسکان دادند که سقف نداشت
و روزها از گرما و شبها از سرما، آرامش نداشتیم
و از تشنگی و گرسنگی و خوف کشته شدن، همواره در وحشت و اضطراب به سر میبردیم.😭
#لعنهاللهعلیالقومالظالمین
◾️فقال: اما وجه ابیک فلن تراه ابدا
◾️و اما قتلک فقد عفوت عنک
◾️و اما النساء فلا یردهن الی المدینه غیرک
◾️و اما ما اخذ منکم فانی اعوضکم عنه اضعاف قیمته.
🥀فقال (علیهالسلام): اما مالک فلا نریده و هو موفر علیک و انما طلبت ما اخذ منا، لان فیه مغزل فاطمه بنت محمد و مقنعتها و قلادتها و قمیصها.
🍂فامر برد ذلک و زاد علیه ماتی دینار، فاخذها زین العابدین علیهالسلام و فرقها علی الفقرا والمساکین.
🍂ثم امر برد الاساری و سبایا البتول الی اوطانهم بمدینه الرسول
◾️یزید گفت: اما سر پدر را هرگز نخواهی دید
و اما کشتن تو، پس از خون تو درگذشتم
و زنان را بهجز تو، کسی دیگر به مدینه نخواهد رسانید؛
و اما آنچه را که از اموال شما بردهاند، من چندین برابر قیمت آن را به تو میدهم
🥀امام سجاد (ع) فرمود: مرا در مال تو طمع نیست و هیچ از مال تو نخواهم؛ بلکه مطلب این است که در میان آن اموال وسیله ریسندگی و گردنبند و مقنعه و جامه جده ام«فاطمه» (س) وجود داشته که به یغما بردهاند.
◾️یزید حکم نمود آن اموال را بازگرداندند و دو هزار دینار از خود به آن حضرت تقدیم کرد که امام سجاد (ع) آن را گرفت و در میان فقرا قسمت نمود.
◾️ سپس یزید امر نمود که اسیران اهلبیت امام «حسین» علیهالسلام را به سوی مدینه برگردانند.
📓شهادتنامه امام حسین (ع)،ج۲
#لعنهاللهعلیالقومالظالمین
◾️هنگامی که زنان (امام) حسین، در مجلس عزایی که در کاخ یزید به پا شده بود، شرکت جستند،
جمعی از زنان حرم سرای یزید، شیون سردادند:
🥀«وَ صِحْنَ نِساء مِنْ نِساءِ یَزِید وَ وَلْوَلَنَّ حِین اُدْخِلَ نِساءِ الْحُسَین عَلَیْهِنَّ وَ أَقَمْنَ عَلَی الْحُسَین ماتَماً».
«آنگاه که زنان امام حسین وارد کاخ یزید شدند، زنی از زنان حرمسرای یزید فریادی برآورد و غلغله ای ایجاد شد و همگان محفل عزا به پا کردند.»
«فَدَمعتْ عَیْنا یَزِید»
◾️یزید نیز ریاکارانه برای امام اشک ریخت؛
و همواره می گفت: «لَعَنَ اللهُ بْنَ مَرْجانَه…»؛
«خداوند لعنت کند پسر مرجانه را، به خدا سوگند من اگر در کنارش بودم، او را عفو می کردم، خدا حسین را رحمت کند...
🚩و این در حالی بود که یزید دستور داده بود سرِ حسین (علیه السلام) را در بالای درِ ورودی کاخ بیاویزند😭
#لعنهاللهعلیالقومالظالمین
📓نفس المهموم، ص۲۶۲