.
با آن همه سفارش در حق همسایه، مگر میشود حضرت به همسایه ۳۰ ساله خود بیتوجه باشند!
.
حضرت آیت الله سید موسی شبیری زنجانی:
از حجةالاسلام توكلی همدانی شنیدم که گفتند:
پسر آیت الله موسی قمی-پسر آیت الله علی زاهد قمی که ساکن نجف بود- برای بنده بیان کرد:
پدرم شیخ موسی میگفتند:
من تنها از سَکَرات مرگ میترسم و از پس از آن، چندان ترسی ندارم!
پس از درگذشتِ پدرم، او را در خواب دیدم و پرسیدم:در هنگام مرگ و سَکَرات آن، بر شما چه گذشت؟
لبخندی زدند و گفتند: پسرجان! من سی سال در قم و در همسایگی حضرت معصومه (سلام الله علیها) ساکن بودم؛ آیا با این همه سفارش که اسلام در حق همسایه کرده است، آن بانو در آن شرایط سخت به داد همسایهاش نمیرسد؟!
بیدار که شدم، تاریخ آمدن و سکونت پدرم به قم را که ثبت کرده بود، با تاریخ درگذشتش ملاحظه کرده، دیدم دقیقاً سی سال ایشان ساکن قم بودند!
.
منبع: کانال حدائق ذات البهجت
.
#حضرت_معصومه سلام اللهعلیه
#آیت_الله_شبیری_زنجانی
#آیت_الله_شیخ_علی_زاهد_قمی
🍀 #آیت_الله_حق_شناس رحمة الله علیه و توسل به #حضرت_معصومه سلام الله علیها 🍀
🔹 آیت الله حق شناس (ره) میفرمودند:
برای ادامه تحصیل به شهر مقدس قم مشرف شدم. آن زمان شهریهی یک طلبه تقریباً ۳۰ تومان بود و من باید تمام این مبلغ را برای اجارهخانه به صاحبخانه پرداخت میکردم و دیگر پولی برای گذران زندگی نمیماند.
🔸 برای رهایی از این وضعیت، خیلی دنبال خانهای با اجاره بهای ارزانتر گشتم.
در این ایام شخصی به من مراجعه کرد و گفت ما منزلی داریم که اجارهبهای آن نصف قیمت منزلی است که در آن ساکن هستید (۱۵ تومان)، اما به جای باقیماندهی اجاره، اهل بیت شما باید کمک عیال ما کند و کارهای خانه را انجام دهد.
🔹 حاج آقا در ادامه فرمودند:
نگران شدم که چگونه این پیشنهاد را برای اهل بیتم مطرح کنم. (خانواده ایشان از یک خانوادهی محترم و ثروتمند بودند و در منزلشان خدمتکار داشتند.)
از این جریان خیلی دلگرفته شدم. به همین دلیل به حرم حضرت معصومه (س) رفتم و موضوع را با آن بزرگوار مطرح کردم. در حرم خوابم برد.
🔸 در عالم رؤیا حضرت معصومه (س) فرمودند: میرزا چرا برای این موضوعات کوچک به ما مراجعه میکنی؟! از ما کارهای بزرگ بخواه!
برای پیدا کردن خانه سر قبر #میرزای_قمی برو!
🔹 حاج آقای حق شناس فرمودند: سر قبر میرزای قمی رفته و مشغول خواندن #سورهی_یاسین شدم. آخر سورهی یاسین بود که یکی از دوستان، کنارم نشست و گفت برای یکی از آقایان مسئلهای پیش آمده و میبایست برای انجام کاری به تهران برود و مدت طولانی در آنجا بماند. دنبال شخصی میگردد تا به او اعتماد داشته باشد و خانهاش را در قم به صورت رایگان به او بسپارد.
📚 از داستانها باید آموخت، ص۷۴