💠استاد حسین انصاریان
◽️اگر یتیم دیدید بسیار محبت کنید و گره از کار او باز کنید که خداوند در این عمل
#گره_گشایی_مشکلات شما را قرار داده است
🔻@range_khodaa🔻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️وقتی خدا نخواد
هیـــــچ اتفاق بدی نمیفته‼️
#استاد_عالی
🔻@range_khodaa🔻
رنگ خدا
☘ سلام بر ابراهیم ☘ 💥قسمت دوازدهم: پورياي ولي ✔️راوی : ايرج گرائي 🔸مسابقات #قهرماني باشگاهها در س
☘ سلام بر ابراهیم ☘
💥قسمت سیزدهم : شکستن نفس
✔️راوی : جمعي از دوستان شهيد
🔸باران شديدي در #تهران باريده بود. خيابان 17 شهريور را آب گرفته بود. چند پيرمرد ميخواستند به سمت ديگر خيابان بروند مانده بودند چه کنند. همان موقع ابراهيم از راه رسيد. پاچه شلوار را بالا زد. با کول کردن پيرمردها، آنها را به طرف ديگر خيابان برد.
🔸ابراهيم از اين کارها زياد انجام ميداد. هدفي هم جز شکستن #نفس خودش نداشت. مخصوصاً زماني که خيلي بين بچه ها مطرح بود!
٭٭٭
🔸همراه ابراهيم راه ميرفتيم. عصر يک روز تابستان بود. رسيديم جلوي يک کوچه. بچه ها مشغول #فوتبال بودند به محض عبور ما، پسر بچه اي محکم توپ را شوت کرد. توپ مستقيم به صورت ابراهيم خورد. به طوري که #ابراهيم لحظه روي زمين نشست. صورت ابراهيم سرخ سرخ شده بود.
🔸خيلي عصباني شدم. به سمت بچه ها نگاه كردم. همه در حال فرار بودند تا از ما کتک نخورند. ابراهيم همينطور که نشسته بود دست کرد توي ساك خودش. پلاستيک #گردو را برداشت. داد زد: بچه ها کجا رفتيد؟! بياييد گردوها رو برداريد!
🔸بعد هم پلاستيک را گذاشت کنار دروازه فوتبال و حرکت كرديم. توي راه با تعجب گفتم: داش ابرام اين چه کاري بود!؟
گفت: بنده هاي خدا ترسيده بودند. از قصد که نزدند. بعد به بحث قبلي برگشت و موضوع را عوض کرد! اما من ميدانستم انسانهاي بزرگ در زندگيشان اينگونه عمل ميکنند.
٭٭٭
🔸در باشگاه #كشتي بوديم. آماده م يشديم براي تمرين. ابراهيم هم وارد شد. چند دقيقه بعد يکي ديگر از دوستان آمد. تا وارد شد بي مقدمه گفت: ابرام جون، تيپ وهيکلت خيلي جالب شده! تو راه كه مي اومدي دو تا دختر پشت سرت بودند. مرتب داشتند از تو حرف ميزدند!
🔸بعد ادامه داد: شلوار و پيراهن #شيك كه پوشيدي، ساک ورزشي هم که دست گرفتي. کاملاً مشخصه ورزشکاري!
به ابراهيم نگاه كردم. رفته بود تو فكر. #ناراحت شد! انگار توقع چنين حرفي را نداشت.
🔸جلسه بعد رفتم برای ورزش. تا ابراهيم را ديدم خنده ام گرفت! پيراهن بلند پوشيده بود و شلوار گشاد!
به جاي ساك ورزشي لباسها را داخل کيسه پلاستيكي ريخته بود! از آن روز به بعد اينگونه به باشگاه مي آمد!
بچه ها ميگفتند: بابا تو ديگه چه جور آدمي هستي؟!
ما #باشگاه مييايم تا #هيکل ورزشکاري پيدا کنيم. بعد هم لباس تنگ بپوشيم. اما تو با اين هيکل قشنگ و رو فُرم، آخه اين چه لباسهائيه که ميپوشي؟!
🔸ابراهيم به حرفهاي آنها اهميت نميداد. به دوستانش هم توصيه ميکرد که: اگر ورزش براي خدا باشد، ميشه #عبادت. اما اگه به هر نيت ديگ هاي باشه ضرر ميکنين.
٭٭٭
🔸توي زمين چمن بودم. مشغول فوتبال. يکدفعه ديدم ابراهيم در كنار سكو ايستاده. سريع رفتم به سراغش. سلام کردم و با #خوشحالي گفتم: چه عجب، اين طرفها اومدي؟!
مجله اي دستش بود. آورد بالا و گفت: عکست رو چاپ کردن!
🔸از خوشحالي داشتم بال در مي آوردم، جلوتر رفتم و خواستم مجله را ازدستش بگيرم.
دستش را كشيد عقب و گفت: يه شرط داره!
گفتم: هر چي باشه قبول
دوباره گفت: هر چي بگم قبول ميکني؟
گفتم: آره بابا قبول. مجله را به من داد. داخل صفحه وسط، عکس قدي و بزرگي از من چاپ شده بود. در كنارآن نوشته بود: «پديده جديد فوتبال جوانان » و کلي از من تعريف کرده بود.
کنار سكو نشستم.
🔸دوباره متن صفحه را خواندم. حسابي مجله را ورق زدم. بعد سرم را بلند کردم و گفتم: دمت گرم ابرام جون، خيلي خوشحالم کردي، راستي شرطت چي بود!؟
آهسته گفت: هر چي باشه قبول ديگه؟
گفتم: آره بابا بگو، کمي مکث کرد و گفت: ديگه دنبال فوتبال نرو!!
خوشکم زد. با چشماني گرد شده و با تعجب گفتم: ديگه فوتبال بازي نکنم؟! يعني چي، من تازه دارم مطرح ميشم!!
گفت: نه اينکه بازي نکني، اما اينطوري دنبال فوتبال حرف هاي نرو. گفتم: چرا؟!
جلو آمد و #مجله را از دستم گرفت. عکسم را به خودم نشان داد و گفت:
🔸اين عکس رنگي رو ببين، اينجا عکس تو با لباس و شورت ورزشيه. اين مجله فقط دست من و تو نيست. دست همه مردم هست. خيلي از دخترها ممکنه اين رو ديده باشن يا ببينن.بعد ادامه داد: چون بچه مسجدي هستي دارم اين حرفهارو ميزنم. وگرنه کاري باهات نداشتم. تو برو اعتقادات رو قوي کن، بعد دنبال #ورزش حرف هاي برو تا برات مشکلي پيش نياد.بعد گفت: کار دارم، خداحافظي کرد و رفت.
🔸من خيلي جاخوردم. نشستم و کلي به حرف هاي ابراهيم فکر کردم. از آدمي که هميشه شوخي ميکرد و حرف هاي عوامانه ميزد اين حرفها بعيد بود.هر چند بعدها به سخن او رسيدم. زماني که ميديدم بعضي از بچه هاي #مسجدي و نمازخوان که #اعتقادات محکمي نداشتند به دنبال ورزش حرفه اي رفتند و به مرور به خاطر جوزدگي و... حتي نمازشان را هم ترک کردند!
📚 منبع : کتاب سلام بر ابراهیم 👉
🔻@range_khodaa🔻
💎امام صادق علیه السلام:
اَلْعالِمُ بِزَمانِهِ لا تَهْجُمُ عَلَيْهِ اللَّوابِسُ؛
كسى كه به اوضاع زمان خود آگاه باشد، گرفتار هجوم اشتباهات نمى شود.
📗 [تحف العقول، ص 356]
🔻@range_khodaa🔻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️#همه_ی_حاجت_ها_به_واسطه_ی_امام زمان(عج) مستجاب میشود..
حجت الاسلام والمسلمین استاد عالی
🔻@range_khodaa🔻
هدایت شده از قاصدک
دیده ها حیران به داغ صادق است
چشم ها گریان به داغ صادق است
مهدی زهرا که خود صاحب عزاست
در بقیع میهمان به داغ صادق است
🏴به لطف و عنایت خداوند متعال در سالروز شهادت امام صادق علیه السلام به سوگ می نشینیم و به یاد آن امام که مکتب اسلام وام دار تلاش های بی دریغشان است اقامه عزا خواهیم داشت .🏴
⌚️زمان:دوشنبه 25 اردیبهشت ماه ساعت 20
مکان: رباط کریم،فرهنگیان، خیابان دادگستری، کوچه پیام ،مدرسه علمیه امام خمینی (ره)
💠پذیرای نذورات شما بزرگواران و مشارکت در اطعام و برپایی مجلس اهل بیت علیهم السلام هستیم.
🔰مشارکت و پرداخت نذورات 👇👇
شماره کارت
💳
5022291321737809هیئت محبان ولایت (روی شماره کارت بزنید کپی میشود) ❇️همراهی شما باعث افتخار ماست👇 https://eitaa.com/joinchat/3273195800C8511edfe5f #مکتبامامصادقعلیهالسلام #شهادتصادقآلمحمدصلواتاللهعلیه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چرا همه اینها را ندیده گرفتی ؟
مرحوم آیت الله مصباح یزدی
🔻@range_khodaa🔻
📜 #حدیث
🌹امام على عليه السلام:
به اندک بسنده كنيد🧮
و تَن به خوارى ندهيد.💔
📚غررالحكم حدیث 362
🔻@range_khodaa🔻
🚨 #تلنگر
💰 #پول_خورد_نباشیم!
یک وقت هایی؛
بعد از دو شب نماز شب!
بعد از چند روز روزه مستحبی!
بعد از چند روز تسبیح چرخاندن!
بعد از یک کار فرهنگی در فضای مجازی و حقیقی!
و ...
کُلی سر و صدا راه می اندازیم که آقا چرا ما امام زمان(عج) رو نمی بینیم؟
کُلی هم خودمون رو تحویل میگیریم!😐
شاید جلو آیینه هم بریم و ببینیم که #به_به!!
چقدر نورانی شدیم😌😐!!
اونی که دونه درشت بشه!
مخلص بشه!
خالص بشه!
برای امام زمان عج سر و صدا راه نمیندازه☺️🔕
به قول حاج حسین یکتا:
اون پولِ خوردِ که سر و صدا داره!
اسکناس صدایی ازش در نمیاد...
دونه درشت بشیم!
خالص بشیم!
که امام زمان(عج) ماموریت هاشو به ما بسپاره!
🔻@range_khodaa🔻
🌌 #نماز_شب
🌺آیت الله بهجت میفرمودند:
💠یکی از علما که آدم فقیر و تنگدستی بود به پسرش خیلی تأکید می کرد که نماز شب را ترک نکن!
از ایشان پرسیدند: آقا! چرا شما اینقدر روی نماز شب تأکید دارید؟🤔
❇️فرموده بود: من می دانم که نماز شب کلید سعادت دنیا و آخرت است. من که پولی ندارم برای او بگذارم، اگر دنیا هم بخواهد کلیدش همین نماز شب است.!
📚در محضر بزرگان، ص99
🔻@range_khodaa🔻
📚 #منبر_بزرگان
✍آیت الله فاطمی نیا :
استادی داشتم كه از اولیاء خدا و بسيار مرد بزرگی بود ، خدمت امام زمان عليه السلام رسیده بود. ایشان می فرمود زمانی که قرار است خیری به انسان برسد ، شيطان به هر طريق ممكن تلاش ميكند مانع رسيدن آن خير شود.
برای مثال ميخواهي دعا كنی ، سريع وسوسه میکند که برای چه دعا ميكنی! مگر تا به حال دعاهايت مستجاب شده است!؟
اينها وسوسه های شيطان است و نبايد به آن ترتيب اثر داده شود. گفته شد کسی که دعا میکند دست خالی بر نمیگردد و بالاخره چیزی در کاسه او میریزند.🤲
🔻@range_khodaa🔻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
معجزه با سوره یاسین 🌸
دکتر الهی قمشه ای 🎙
🔻@range_khodaa🔻
💠داستان
باقی گذاشتن راه آشتی
یکی از علماء به همراه کاروانی از سفر زیارت کربلا و نجف برمی گشتند که گرفتار راهزنان شدند و دار و ندارشان را دزدیدند.
آن عالم می گوید: « من در بین اموالم کتابی داشتم که سالها با زحمت و مشقّت زیادی آن را نوشته بودم و چون خیلی مورد علاقه ام بود همه جا همراه خودم می بردم.
برای همین دزدها آن کتاب را هم دزدیدند. مانده بودم چه کار کنم.
دست آخر یکی از دزدها را کنار کشیدم و گفتم: من کتابی در میان اموالم داشتم که شما آن را به غارت برده اید. به دردتان نمی خورد، اگر ممکن است آن را به من برگردانید .
دزد گفت: ما بدون اجازه رئیسمان نمی توانیم کتاب شما را پس بدهیم و اصلاً حق نداریم دست به اموال بزنیم.
گفتم: رئیس شما کجاست؟
گفت: پشت این کوه چادر زده است.
با آن دزد همراه شدیم و به چادر رئیسشان رفتیم،
وقتی وارد شدیم دیدم که رئیس دزدها در حال خواندن نماز است!
وقتی که نمازش تمام شد آن دزد به رئیس خود گفت: این عالم یک کتابی بین اموال دارد و آن را می خواهد، اگر اجازه دهید کتابش را پس دهیم.
من به رئیس راهزنان گفتم: نمی دانستم رییس دزدها هم نماز می خواند؟! نماز کجا؟!! دزدی کجا؟!!
گفت: هیچ عاقلی همه ی پل های پشت سرش را خراب نمی کند.
درست است که من رئیس دزدها هستم ولی نباید رابطهی خود را با خدا از بیخ قطع کنم.
بالاخره باید یک راه آشتی را باقی گذاشت.
فکر نمی کردم عالمی مثل شما بین کاروان باشد؛ به احترام شما همه ی اموال را برمی گردانیم.
و دستور داد همین کار را کردند و ما هم خوشحال با اموالمان به سمت وطن روانه شدیم.
پس از مدّتی که دوباره به زیارت کربلا و نجف رفتم، در حرم امام حسین علیه السّلام همان مرد را دیدم که با حال خضوع و خشوع گریه و دعا می کرد. وقتی که مرا دید شناخت و گفت:
مرا می شناسی؟
گفتم: آری!
گفت: راه آشتی کار خودش را کرد!
من نماز را ترک نکردم خدا هم توفیق توبه به من داد.
از دزدی دست برداشتم و هر چه از اموال مردم نزد من بود، به صاحبانشان برگرداندم
و هر که را نمی شناختم از طرف آنها صدقه دادم.
حالاهم افتخار زیارت امام حسین را پیدا کرده ام.
خدا هوای همه ی بنده هایش را دارد.
🔻@range_khodaa🔻
#پندانه
روزی یک کشتی پراز عسل در ساحل لنگر انداخت وعسلها درون بشکه بود...🍯
پیرزنی آمد که ظرف کوچکی همراهش بود و به بازرگان گفت:
از تو میخواهم که این ظرف را پر از عسل کنی. تاجر نپذیرفت وپیرزن رفت...
سپس تاجر به معاونش سپرد که آدرس آن خانم را پیدا کند و برایش یک بشکه عسل ببرد
آن مرد تعجب کرد وگفت
ازتو مقدار کمی درخواست کرد نپذیرفتی والان یک بشکه کامل به او میدهی؟
تاجر جواب داد :
ای جوان او به اندازه خودش در خواست میکند و من در حد و اندازه خودم میبخشم...
پروردگارا🙏
کاسه های حوائج ما کوچک و کم عُمقند
خودت به اندازه ی سخاوتت
بر من و دوستانم عطا
کن که سخاوتمندتر از تو نمیشناسیم....
🔻@range_khodaa🔻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 کلیپ : زندگی بدون این پنج مورد ناقص است!
👤 #حجت_الاسلام_والمسلمین_رفیعی
🔻@range_khodaa🔻
رنگ خدا
☘ سلام بر ابراهیم ☘ 💥قسمت سیزدهم : شکستن نفس ✔️راوی : جمعي از دوستان شهيد 🔸باران شديدي در #تهران
☘ سلام بر ابراهیم ☘
💥قسمت چهاردهم : يدالله
✔️راوی : سيد ابوالفضل كاظمي
🔸ابراهيم در يکي از مغاز ههاي #بازار مشغول کار بود. يك روز #ابراهيم را در وضعيتي ديدم که خيلي تعجب کردم!
دو کارتن بزرگ اجناس روي دوشش بود. جلوي يک مغازه،کارتنها را روي زمين گذاشت.
🔸وقتي کار تحويل تمام شد، جلو رفتم و سلام کردم. بعد گفتم: آقا ابرام براي شما زشته، اين کار باربرهاست نه کار شما!
نگاهي به من کرد و گفت: #کار که عيب نيست، بيکاري عيبه، اين کاري هم که من انجام ميدم براي خودم خوبه، مطمئن ميشم که هيچي نيستم. جلوي غرورم رو ميگيره!
🔸گفتم: اگه کسي شما رو اينطور ببينه خوب نيست، تو ورزشكاري و... خيلي ها ميشناسنت. #ابراهيم خنديد وگفت: اي بابا، هميشه كاري كن كه اگه #خدا تو رو ديد خوشش بياد، نه مردم.
٭٭٭
🔸به همراه چند نفر از #دوستان نشسته بوديم و در مورد ابراهيم صحبت ميكرديم.
يكي از دوستان كه ابراهيم را نميشناخت تصويرش را از من گرفت و نگاه كرد. بعد با تعجب گفت: شما مطمئن هستيد اسم ايشون ابراهيمه!؟
با تعجب گفتم: خُب بله، چطور مگه؟!
🔸گفت: من قبلاً تو #بازار سلطاني مغازه داشتم. اين آقا ابراهيم دو روز در هفته سَر بازار مي ايستاد. يه كوله #باربري هم مي انداخت روي دوشش و بار ميبرد. يه روز بهش گفتم: اسم شما چيه؟
گفت: من رو #يدالله صدا كنيد!
🔸گذشت تا چند وقت بعد يكي از دوستانم آمده بود بازار، تا ايشون رو ديد با تعجب گفت: اين آقا رو ميشناسي!؟
گفتم: نه، چطور مگه!
گفت: ايشون #قهرمان واليبال و كشتيه، آدم خيلي باتقوائيه، براي شكستن نفسش اين كارها رو ميكنه. اين رو هم برات بگم كه آدم خيلي بزرگيه! بعد از آن ماجرا ديگه ايشون رو نديدم!
🔸صحبتهاي آن آقا خيلي من رو به فكر فرو برد. اين ماجرا خيلي براي من عجيب بود. اينطور مبارزه كردن با #نفس اصلاً با #عقل جور در
نمي آمد
٭٭٭
🔸مدتي بعد يكي از دوستان #قديم را ديدم. در مورد كارهاي ابراهيم صحبت ميكرديم. ايشان گفت: قبل از انقلاب. يك روز ظهر آقا ابرام آمد دنبال ما. من و برادرم و دو نفر ديگر را برد چلوكبابي، بهترين #غذا و سالاد و نوشابه را سفارش داد.خيلي خوشمزه بود. تا آن موقع چنين غذائي نخورده بودم. بعد از غذا آقا #ابراهيم گفت: چطور بود؟
گفتم: خيلي عالي بود. دستت درد نكنه، گفت: امروز صبح تا حالا توي بازار باربري كردم. خوشمزگي اين غذا به خاطر زحمتيه كه براي پولش كشيدم!!
📚 منبع : کتاب سلام بر ابراهیم 👉
🔻@range_khodaa🔻
🍃🌺🍃سلام، صبح بخیر
🍃🌺🍃درپناه خدای مهربان
🍃 🌺🍃روز خوبی داشته باشید
🔻@range_khodaa🔻
الإمامُ عليٌّ عليه السلام :تَرْكُ الذَّنبِ أهْوَنُ مِن طَلبِ التَّوبةِ .
امام على عليه السلام : گناه نكردن آسانتر از توبه كردن است.
ميزان الحكمه ج2 ص136
🔻@range_khodaa🔻
📚داستان کوتاه
در گذشته، پیرمردی بود ڪه از راه ڪفاشی گذر عمر می ڪرد ...
او همیشه شادمانه آواز می خواند، ڪفش وصله می زد و هر شب با عشق و امید نزد خانواده خویش باز می گشت.
و امّا در نزدیڪی بساط ڪفاش، حجره تاجری ثروتمند و بدعنق بود؛
تاجر تنبل و پولدار ڪه بیشتر اوقات در دڪان خویش چرت می زد و شاگردانش برایش ڪار می ڪردند، ڪم ڪم از آوازه خوانی های ڪفاش خسته و ڪلافه شد ...
یڪ روز از ڪفاش پرسید درآمد تو چقدر است؟
ڪفاش گفت روزی سه درهم
تاجر یڪ ڪیسه زر به سمت ڪفاش انداخت و گفت:
بیا این از درآمد همه ی عمر ڪار ڪردنت هم بیشتر است!
برو خانه و راحت زندگی ڪن و بگذار من هم ڪمی چرت بزنم؛ آواز خواندنت مرا ڪلافه ڪرده ...
ڪفاش شوڪه شده بود، سر در گم و حیران ڪیسه را برداشت و دوان دوان نزد همسرش رفت.
آن دو تا روز ها متحیر بودند ڪه با آن پول چه ڪنند ...!
از ترس دزد شبها خواب نداشتند، از فڪر اینڪه مبادا آن پول را از دست بدهند آرامش نداشتند، خلاصه تمام فڪر و ذڪرشان شده بود مواظبت از آن ڪیسه ی زر ...
تا اینڪه پس از مدتی ڪفاش ڪیسه ی زر را برداشت و به نزد تاجر رفت،
ڪیسه ی زر را به تاجر داد و گفت:
بیا ! سڪه هایت را بگیر و آرامشم را پس بده.
"خوشبختی چیزی جز آرامش نیست"
🔻@range_khodaa🔻
.
#افزایش_ظرفیت_روحی
🔷 ما ادم ها باید به این باور برسیم که توی دنیا هر چیزی رو که به دست میاریم، حتما بجاش یه چیز دیگه رو از دست میدیم.
⭕️ این خاصیت دنیاست. شما هر لذتی رو که بخوای به دست بیاری حتما بجاش لذت دیگه ای رو از دست خواهی داد.
مثلا اگه دنبال لذت شهوت حرام رفتی، حتما لذت شهوت حلال ازت گرفته میشه.
💢 دنبال هر کاری بری در واقع فرصت انجام کارای دیگه رو از دست دادی.
✅ تنها یه جا هست که هرچی از خودت بهش بدی چیزی رو از دست ندادی
اونم "در تجارت با خدا....."
🌺 خداوند متعال تنها کسی هست که بهای وقت و نعمت ها و فرصت های تو رو به طور کامل بهت پرداخت خواهد کرد...
🔷 همه ما ادما باید اینو بدونیم که هر کاری جای دیگه انجام بدیم وقت و فرصت هامون رو حروم کردیم و به جاش چیزی به دست نیاوردیم
💢 هر چیزی از زندگی خودمون رو که فدای خدا نکنیم واقعا تلف شده و نابودش کردیم...
دنیا با کسی شوخی نداره و ما ابدیتی در پیش داریم.
چه میکنیم؟
🌹 زندگی خودمون رو مثل حاج قاسم فدای خدا میکنیم یا همینجوری الکی از دستش میدیم؟...
🔻@range_khodaa🔻
✨امیرالمؤمنین عليه السلام:
خشم، آتشى فروزان است. هركس خشم خود را فرو خورد، اين آتش را خاموش كرده است و هركس جلوی آن را رها كند، پيش از هركس، خودش در آن آتش مى سوزد.🔥😡🚫
📚 غررالحكم حدیث1787
🔻@range_khodaa🔻
🌪مثالی زیبا از آزمایش های الهی
✍حاج اسماعیل دولابی :
وقتی مادر از روی محبت، لباس کثیف بچه را بیرون آورده و او را به حمام می برد و می شوید بچه گریه میکند. خدا هم وقتی با ابتلائات می خواهد بندهاش را پاک کند ، [بنده] چون جاهل است گریه و ناله میکند.
🔻@range_khodaa🔻
🔥 #حق_النّاس
✍شخصی از حضرت آیت الله بهجت(ره) درخواستِ دستوری فرمودند. آقا که همیشه مشغول ذکر بودند، سر بلند کردند و فرمودند: «تا میتوانید گناه نکنید» سپس سر به زیر انداختند مجددا مشغول ذکر شدند.📿
🔅 بعد از چند لحظه سر بلند کردند و فرمودند:
«اگر احیانا گاهی مرتکب شدید، سعی کنید گناهی که در آن حقّالناس است نباشد.» باز سر به زیر انداخته و مشغول ذکر شدند و بعد از چند لحظه باز سر بلند کردند و برای سومین بار فرمودند: «اگر گناه مرتکب شدید که در آن حقّالناس است سعی کنید در همین دنیا آن را تسویه کنید و برای آخرت نگذارید که آن جا مشکل است.»🏜🌪
📚منبع: فریادگر توحید، ص ٢١٨
🔻@range_khodaa🔻