eitaa logo
رنگ خدا
77.9هزار دنبال‌کننده
14.6هزار عکس
5.6هزار ویدیو
77 فایل
🔹 تبلیغات ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر https://eitaayar.ir/anonymous/aB6V.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
🌄 زندگی محمدی ❞ عین‌صاد 📚 | ص ۷۹ 🔻@range_khodaa🔻
آیت الله بهجت: 🌟شیعیان نمی دانند حضرت ولیعصر چه التماس دعایی ازآنها دارد که برای تعجیل فَرَج اودعا کنند!😢 چه انتظار عجیبی ست اینکه شب تاصبح کسی قنوت بگیردبه انتظار خودش💔😔 🔻@range_khodaa🔻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺صلوات برای تعجیل درفرج امام زمان‌ فراموش نشه🌺 🍀پيامبر خدا صلي الله عليه و آله فرمود: ☘️اَلشَّهيدُ لايَجِدُ اَلَمَ الْقَتْلِ اِلاّ كَما يَجِدُ اَحَدُكُمْ مَسَّ الْقُرْصَةِ 🌱 شهيد درد كشته شدن را احساس نمى كند، مگر در حدّى كه يكى از شما پوست دست خود را بين دو انگشت فشار دهد. 📚كنزالعمال، ج 4، ص 398 ‌ ‌ 🔻@range_khodaa🔻
رنگ خدا
☘ سلام بر ابراهيم ۱☘ 💥 قسمت نود و سوم : حضور (بخش سوم ) من هم گفتم: اينها رفتند با دشــمنها جنگيد
☘ سلام بر ابراهيم ۱☘ 💥 قسمت نود و چهارم : سلام بر ابراهيم ( بخش اول) وقتــي تصميم گرفتيم کاري در مورد آقا ابراهيــم انجام دهيم، تمام تلاش خودمان را انجام داديم تا با كمك خدا بهترين کار انجام گيرد. هرچند ميدانيم اين مجموعه قطره اي از درياي كمالات و بزرگواريهاي آقا ابراهيم را نيز ترسيم نكرده. اما در ابتدا از خدا تشــكر كردم. چون مرا با اين بنده پاك وخالص خودش آشنا نمود. همچنين خدا را شكر كردم كه براي اين كار انتخابم نمود. من در اين مدت تغييرات عجيبي را در زندگي خودم حس كردم! نزديك به دو ســال تلاش، شــصت مصاحبه، چندين سفر كاري وچندين بار تنظيم متن و... انجام شــد. دوست داشتم نام مناسبي كه با روحيات ابراهيم هماهنگ باشد براي کتاب پيدا کنم. حاج حسين را ديدم. پرســيدم: چه نامي براي اين كتاب پيشنهاد ميكنيد؟ ايشان گفتند: اذان. چون بســياري از بچه هاي جنگ، ابراهيم را به اذانهايش ميشناختند، به آن اذانهاي عجيبش! يكي ديگر از بچهها جمله شهيد ابراهيم حسامي را گفت: شهيد حسامي به ابراهيم ميگفت: عارف پهلوان. اما در ذهن خودم نام مجموعه را »معجزه اذان« انتخاب كردم.... 📚 منبع : کتاب سلام بر ابراهيم ۱👉🏻 🔻@range_khodaa🔻
رنگ خدا
💠 نکاتی از زندگی مرحوم #آیت_الله_ناصری 🔻 یکی از امتیازاتی که مرحوم حاج‌آقا (آیت‌الله ناصری) داشتند،
ادامه قبل.. 🔻 ایشان می‌گفتند وقتی که مادرم فرزند چهارمش را باردار شد، دیگر تحمّلش تمام شد و به سمت صحن حرم آقا امیرالمؤمنین علیه‌السلام رفت و عرض کرد که یا امیرالمؤمنین، من دیگر توان ندارم. 🔸 ایشان در همان حالی که باردار بود، امروز بچه‌اش را دفن کردیم و فوت کرد و فردا، مادر را. ایشان، در همان صحن طوسی هم دفن شده است که شاید فضای کمی تا قبر مطهّر، فاصله دارد. 🔹 اینکه چطور چنین قبری، نصیب چنین خانم فقیری می‌شود هم جریانی دارد. از بس که زن زاهده‌ای بوده است! می‌فرمودند که مادر من، همان وقت هم فقط کرباس می‌پوشید [که لباس درجه دو یا درجه سه به حساب می‌آمد] و وضع خوبی نداشتند. 🔸 ایشان می‌فرمودند که از وقتی که مادرم مُرد، پدرم هم در مدرسه بود و من، شکسته شدم و به عزّت امیرالمؤمنین علیه‌السلام پناه بردم. مرتّب به آنجا می‌رفتم و خود را محضر ایشان، عرضه می‌کردم. 🔹 این، یک نکته در زندگی ایشان بود و گویا از آنجا، به سمت مسجد سهله و آقا بقیّةالله علیه‌السلام سوق داده شدند. 🔻@range_khodaa🔻
دلیل زمین‌خوردن‌ آیت الله معزی ! ▫️آقای حاج سید مصطفی آرنگ به نقل از آیت الله معزی از علمای بزرگ تهران: هنگام طلبگی و جوانی در قم، نان و ماستی خریده و راهی محل سکونت خود بودم نان در يك دست و ماست در دست دیگرم بود. چون باران آمده بود کوچه پر از گل و آب بود و هنوز آسفالت نشده بود. از کوچه ارك که رد می شدم مرد ژولیده ای از مقابلم می آمد، وقتی از کنارم رد شد با خود گفتم: این دیگر چه قیافه و هیکلی است، چرا اینجوری است؟! مرد که رد شد ناگهان پایم سر خورد و به زمین افتادم، کاسه ماست افتاد و شکست و نان هم داخل گل و آب پرت شد و دیگر هیچ کدام قابل مصرف نبودند هنگامی که می خواستم برخیزم دیدم آیت الله سید حسین قاضی از مقابل می آیند، در برخاستن شتاب کردم که ایشان مرا در آن حال نبینند. وقتی آقای قاضی به من رسید بدون مقدمه فرمود: آقای معزی! این زمین خوردن به علت طعن و کنایه ای بود که در دلت به آن مرد ژولیده نمودی، به همین دلیل زمین خوردی، از این به بعد حرمت انسانها را مراعات کن. آیت الله معزی می فرمودند: درسی را که از این زمین خوردن آموختم تا آخر عمر به دردم خورد و مرا بهره مند کرد.‌ 🔻@range_khodaa🔻
5.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹 هنر آسمانی زندگی کردن در خانه ...⚘ 🔻@range_khodaa🔻
✿ عقربی که پنج نفر را می خورد ✍ پیامبر خدا (ص) فرمودند: در روز قیامت، از داخل جهنم عقربی خارج می شود که سر آن عقرب در آسمان هفتم است و دُمش در ته زمین و دهانش هم از مشرق تا مغرب است. آن عقرب مےگوید : «أَینَ مَن حارَبَ اللهَ و رَسُولَه؟» آنهایی که با خدا و پیامبر خدا جنگ داشتند کجا هستند؟ 🔹 جبرئیل فرود می آید و می پرسد: «چه کسانی را می خواهی؟ مقصودت از کسانی که با خدا و پیامبر خدا در جنگ بودند چه کسانی است؟» عقرب می گوید: آنها پنج نفرند و من می خواهم آنها را ببلعم: ❶ اول تارِکُ الصَّلوة: آن کسی که بی نماز از دنیا رفته است، مخصوصاً اگر منکر هم بوده و نماز را قبول نداشته که دیگر هیچ! این عقرب می گوید من ارادۀ تارک الصلوة را دارم. او با خدا و پیامبر خدا صلی الله علیه و آله در جنگ بوده است. ❷ دوم مانِعُ الزَّکاة: کشاورزی که گندم داشته اما زکاتش را نمی داده، گاو و گوسفندش در حد نصاب بوده زکات نمی داده، طلا به میزان بیست مثقال داشته زکاتش را نمی داده، این عقرب می گوید: من به دنبال کسانی هستم که در دنیا زکات نمی دادند. ❸ سوم آکِلُ الرِّبا: کسانی که نزول می خوردند. در زمان ما هستند کسانی که پول می دهند و نزولش را سر ماه می گیرند. چه قدر گناه دارد. ❹ چهارم شارِبِ الخَمر: کسانی که شراب می خورند، چهارمین گروهی هستند که آن عقرب به دنبالشان هست. ❺ پنجم قَومٌ یُحَدِّثُونَ فِی المَسجِدِ حَدیثَ الدُّنیا: مردمی که در مسجد می نشینند و به جای اینکه مباحثه کنند، درس بخوانند، دعا بخوانند، حرف آخرت و مسائل شرعی و قرآن و مفاتیح بزنند، از دنیا صحبت می کنند: امروز دلار چند بود؟ طلا مظنه اش چه قدر بود؟ شنیده ام بالا رفته؟! این حرف ها جایش در مسجد نیست. آن عقرب به دنبال کسانی است که در مسجد از دنیا حرف بزنند. 📚برگرفته از کتاب در محضر مجتهدی 🔻@range_khodaa🔻
📸 درس بزرگ شهید مهدی باکری برای تاریخ 🔹وقتی سرلشکر مهدی باکری فرمانده نام‌آور لشکر ۳۱عاشورا به پشت تریبون رسید، قبل از هر اقدامی خم شد و پتوی کهنه سربازی را که به احترام فرمانده زیر پایش انداخته بودند را برداشت و با وقار و مهارت خاصی آن را تکان داد و خیلی آرام تایش کرد و به جای زیر پایش بر روی تریبون نهاد و آنگاه با لحنی آرام جمله‌ای را گفت که هرگاه و در هر شرایطی برای هر کسی گفته ام متأثر شده است. 🔹خاک بر سرت مهدی آدم شده‌ای که بیت‌المال را به زیر پایت انداخته‌اند؟ 🔻@range_khodaa🔻
شفای خود را از منبر سیدالشهدا (ع) گرفتم! 🔖سینه مرحوم آیت‌الله العظمی مرعشی نجفی بیمار شده بود و نیاز به عمل داشت. شبی که قرار بود فردای آن، سینه خود را عمل کنند، فرمودند: کسی داخل حسینیه نشود! وقتی که از حسینیه بیرون آمدند، جریان را جویا شدیم، فرمودند: قسمتی از سینه‌ام را که بنا بود عمل شود، به منبر سیدالشهدا (علیه السلام) مالیدم و شفای خود را از سیدالشهدا (علیه السلام) گرفتم و نیازی به عمل نیست! . 📚خبرگزاری نسیم، گفتگو با سید محمود مرعشی نجفی- فرزند آیت الله العظمی مرعشی نجفی- ۹۳/۶/۱۱. 🔻@range_khodaa🔻