eitaa logo
تربیت به رنگ خدا
2.3هزار دنبال‌کننده
6.4هزار عکس
2.9هزار ویدیو
66 فایل
🌈این کانال در زمینه تربیت تخصصی فرزند و بهبود رابطه والدین با فرزند فعالیت می‌کند به همراه مسابقات جذاب تربیتی. 🌸تبادل و تبلیغات: 🆔eitaa.com/tazrez 🌸ارسال نظر: @tazrez 🌟مدیریت کانال: 🌐گروه تبلیغی موعود
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹 💠 شاید حضرت عزرائیل عجله داشته باشد! 🔻 مرحوم شصت یا هفتاد سال پیش در همین تهران زندگی می‌کرد. پیرمردهایی هستند که از ایشان خاطراتی دارند و من با برخی از آن‌ها برخورد داشته‌ام. این مرحوم نقل می‌کند که یک بار بعد از نماز مغرب‌وعشا که مسئله می‌گفتم، یک مسئله را اشتباه گفتم. وقتی به منزل رفتم متوجه شدم که اشتباه گفته‌ام. همان شب راه افتاده و به در خانه‌ی مسجدی‌هایی که دوروبر منزل ایشان بودند و آن‌ها را می‌شناختند رفتند و به آن‌ها گفتند که آن مسئله را اشتباه گفته‌اند. به در چند خانه که رفتند، یک نفر به او گفت: حاج آقا چه عجله‌ای است، حالا فردا شب ما می‌آمدیم آن‌جا شما آن را تصحیح می‌کردید. گفت: شما عجله ندارید، شاید (ع) عجله داشته باشد و فرصت به فردا نرسد که من آن را تصحیح کنم! 🔖متن سخنرانی استاد مسعود عالی ┄═══༅•ஜ𖣔🌹𖣔ஜ•༅═══┄ 🌐 کانال "زندگی به رنگ خدا" 🔸 ایتا 🆔https://eitaa.com/joinchat/2402811915C08f3cdf78c
💠 🛌 مرا بیدار می‌کنند! ⚜ مرحوم فرموده بود: 🌌 شبها برای عبادت سحر فرشته ها مرا صدا می زنند! 🌃 یک شب می گویند: مرتضی برخیز، یک شب می گویند: شیخ مرتضی! 🌕 و بالاخره یک شب هم صدا می زنند: آقا شیخ مرتضی! ☀️ وقتی دقت می‌کنم، می‌بینم نوع صدا زدن، به روز من بستگی دارد. هر روز که در اعمال و رفتارم دقت بیشتری می کنم و زیادتر مواظبم، در بیدار شدن با احترام بیشتری روبرو هستم. 📚سیره و خاطرات علما، استاد محمد جاودان، ص ۶۹. ┄═══༅•ஜ𖣔🌹𖣔ஜ•༅═══┄ 🌸 رنگ خدا را به دیگران هدیه دهیم. 🌐 کانال" زندگی به رنگ خدا" 🔸️ایتا 🆔 eitaa.com/rangekhoda14
✳ قیامت این چیزها را نمی‌داند! مرحوم ، اواخر عمر، دیگر نمی‌توانستند با پای خود جایی بروند و چون وسیله‌های امروزی نبود، ناچار کسی ایشان را کول می‌گرفت و به این طرف و آن طرف می‌برد. این کار، مشکلی برای کسی نداشت؛ چون بدن ایشان در آن ایام، لاغر و نحیف شده بود. یک روز جایی می‌رفتند. در کوچهٔ شترداران، کسی که ایشان را کول کرده بود، ظاهرا خسته می‌شود و مرحوم شیخ مرتضی را کنار کوچه، به زمین می‌گذارد. بدن ایشان به دیوار کاهگلی خانهٔ مجاور، برخورد می‌کند و کمی خاک و پرِ کاه، روی زمین می‌ریزد. ایشان با نگرانی درب آن خانه را می‌کوبند. صاحبخانه در را که باز می‌کند، شیخ مرتضی را می‌شناسد. شیخ مرتضی می‌گویند: من به دیوار خانهٔ شما تکیه داده‌ام و کمی از خاک و کاهگل دیوار، به زمین ریخته. بفرمایید چقدر باید بدهم تا جبران شود؟ صاحبخانه که به شیخ مرتضی ارادت داشت، می‌گوید اختیار دارید. منزل من متعلق به شماست. آقا در جواب می‌گویند قیامت این چیز‌ها را نمی‌داند. یا باید رضایت بدهی و حلال کنی یا باید خسارت بگیری. 📚 به نقل از سیره و خاطرات علما، ص ۴۸ 🔹آیت‌الله جاودان 🌐 کانال "زندگی به رنگ خدا" 🆔 eitaa.com/rangekhoda14