eitaa logo
رنگارنگ 🌸
1.6هزار دنبال‌کننده
11.6هزار عکس
8.9هزار ویدیو
23 فایل
کانال متفاوت و مورد سلیقه همه قشرها مختلف.. داستان های کوتاه و بلند.. از حضرت ادم تا خاتم الانبیا.. حدیث و پیامهای آموزنده و کلیپ های کوتاه و بلند.. کپی برداری آزاد..
مشاهده در ایتا
دانلود
اعترافات یک زن از جهاد نکاح فکر میکردم دارم راه درست رو میرم و خیلی شخصیت خاصی هستم این ماجرا ادامه داشت با همون روال و روحیه ایی که داشتم خیلی از هم سن و سالهای من یاهنوز مشغول عروسک بازی بودن یا دنبال چشم و ابرو اومدن برا جنس مخالف! ولی من هدف هام رو مقدس تر از این حرفها و رفتارها می دیدم هر چند از دید خیلی ها این نوع رفتار ها یه جور افراطی گری محسوب میشد ... ولی من با اینکه دختر بودم همچنان مصمم روحیه مبارزه و جهاد رو داشتم دیگه هجده و نوزده ساله شده بودم که خوب مثل هر دختر دیگه ایی اون موقع اوج خواستگارهام بود... با یکی که بیشتر ازهمه به ایده آل هام نزدیک بود نامزد شدیم همیشه با خودم فکر میکردم کسی که با من ازدواج کنه خوشبخت ترین مرد دنیاست و کجا دیگه می تونه یه دختری با این همه ویژگی های مثلا خوب پیدا کنه! اما واقعیت چیز دیگه ایی بود من اون روز نمی دونستم چه اتفاقاتی برام در آینده میفته! به هر حال من با همون گرایش‌هایی که داشتم و کمال گرایی هام ازدواج کردم. پسر خاصی بود فکر میکردم مثل خودمه ولی اینطوری نبود! اهل مبارزه و جهاد بود ولی نه مثل من! این رو بعد ازدواجمون فهمیدم... چیزی که من راجع به ازدواج فکر میکردم با چیزهایی که می دیدم زمین تا آسمون تفاوت داشت ! قبل از ازدواج فکر میکردم این آقا یکی از خاص ترین وجهه های مذهبیه ولی این توهم فقط تا شب عروسی همراه من بود... من مثل خیلی از دخترها که ازدواج را فقط تو لباس عروسش می بینن و ماه عسلش نبودم... به هر حال هم خونده بودم هم شنیده بودم که با ازدواج نصف دین انسان کامل میشه و من هم شدیداً به دنبال این تعالی... ولی شنیدن کی بود مانند دیدن... عروسی مون شب جمعه بود من که توقع داشتم برای اولین بار با همسرم که دیگه نصفه نداشته ی دینم رو کامل می کرد بعد از رفتن مهمونا و توی خونه ی خودمون دعای کمیل بخونیم با اولین ضربه ایی که مثل پاتک رو سرم خراب شد رو به رو شدم... و این تازه اول قصه بود اون شب به اندازه هزار سال تو جهنم زندگی کردن برام گذشت ... به هق هق افتاد و اشکهاش روی صورتش جاری شد... نمی دونم چرا توی اون لحظات دلم براش سوخت فرزانه هم دیگه فقط گوش شده بود... خانم مائده ادامه داد از اونجایی که توی دوران نوجونیم تمام سعی ام این بود گذشت داشته باشم و ببخشم... روزهای سختی بدون حرف زدن راجع به هدفهای مقدسم و اتفاقاتی که می افتاد به همین منوال می گذشت... ومن به حساب خودم خیلی روحیاتم رو کنترل می کردم و زجری که تقریبا دو سال طول کشید رو پنهان کردم ... احساس میکردم تمام برنامه های زندگیم بهم خورده نصف دینم که کامل نشد بماند! همون نصفه ایی هم که داشتم نابود شد! با اینکه مخالفتی نداشت ولی نمی شد مثل قبل به تمام دعاها و مناجات هام برسم زندگی رویایی که من فکرش رو میکردم تبدیل شده بود به یک کنیز برای شستن و پختن و... خودم رو مدام دلداری میدادم و بابت گذشت و صبری که تو ذهن خودم داشتم جایگاه مقربها رو تصور میکردم! ولی دیگه این آقای خاص مذهبی تو ذهن من در اون موقعیت به چنان قهقرا و پستی سقوط کرده بود که هیچ جوره نمی تونستم درستش کنم... پریدم وسط حرفش و گفتم: چرا؟ اذیتتون میکرد؟ حرفی! کتکی! یعنی اینجوری بود؟ در حالی که امتداد نگاهش به قاب روی دیوار بود گفت: نه اصلا اینطوری نبود ... بدتر از این باهام رفتار میکرد شما فکر میکنید بدتر از کتک زدن یه فرد چه کاری می تونه باشه؟ من و فرزانه نگاهی بهم انداختیم و سرمون رو تکون دادیم و چیزی نگفتیم. خانم مائده که چشمهاش پر از اشک بود گفت: میگم براتون تا خودتون قضاوت کنید این نوع اذیت کردن سخت تره یا کتک خوردن!! خصوصا از وقتی که سوریه رفتیم... @ranggarang
61 🔶 گفته شد که خداوندمتعال مهربونی های خودش رو "در امتحاناش نشون میده". ❇️ خصوصا وقتی خدا از یه بنده امتحان میگیره حتما به روش های مختلف بهش تقلب میرسونه و راه رو نشون میده. فقط این وسط یه چشم بینا میخواد که این کمک های خدا رو ببینه و تشکر کنه. 💢 کلا آدم اگه ... ادامه دارد @ranggarang
پروردگارا ! ببخش مرا که آنقدر حسرت نداشته هایم را خوردم، که شاکر داشته هایم نبودم *** میان آرزوی تو و معجزه خداوند، دیواری است به نام اعتماد.... پس اگر دوست داری به آرزویت برسی با تمام وجود به او اعتماد کن.... ⚡️هیچ کودکی نگران وعده بعدی غذایش نیست زیرا به مهربانی مادرش ایمان دارد.... ای کاش ایمانی از جنس کودکانه داشته باشیم به خدا… @ranggarang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
با توکل به اسم الله آغـــاز روزی زیبـــا با صلوات بـــر محمـد و آل محمــــد (ص) اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم @ranggarang
❤️ حسین جانم پا میشوم بہ حرمٺِ نامٺ تمام قد خم میڪنم براے تو با احترام،قد هرگز مقابلِ احدے خم نمیشوم تا خم ڪنم براے تو در هر سلام،قد سلام ارباب خوبم✋ @ranggarang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
و تویے آنڪه صبح به صبح باید پنجره ےِ دل را رو بسوےِ مُحبتًش گُشود السلامُ علیڪ یابقیةَ الله فے ارضه @ranggarang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا