فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕊
🍂 آداب ورود به ماه #محرم
حتما گوش کن رفیقِ شفیقم ✋
@ranggarang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📢 در دهۀ اولِ ماه محرم، درهایی از عاشورای حقیقی به روی ما باز میشود.
#استاد_میرباقری
@ranggarang
🚩محرم است، یادمان باشد...
اول نماز حسین ⇦ بعد عزای حسین❗️
اول شعور حسینی ⇦ بعد شور حسینی❗️
🚩محرم زمان بالیدن است، نه فقط نالیدن...
بساطش آموزه است، نه موزه...
تمرین خوب نگریستن است، نه فقط خوب گریستن...
@ranggarang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
◇ "حسین تو راهه"
🎙 حاج محمود کریمی
[کاروان در دل صحراست خدا رحم کند🥀
@ranggarang
YEKNET.IR - roze - hafteghi tire 1401 - banifatemeh.mp3
3.21M
🔳 #روضه #شب_اول #محرم
🌴روضه حضرت مسلم بن عقیل
🌴نامه نوشتند گفتن حسین(ع) بیا ...
🎤 #سید_مجید_بنی_فاطمه
👌بسیار دلنشین
@ranggarang
👌 داستان کوتاه پند آموز
💭 درکانادا پیرمردی را به خاطر دزدیدن نان به دادگاه احضار کردند.
پیرمردبه اشتباهش اعتراف کرد
ولی کار خودش را اینگونه توجیه کرد:
خیلی گرسنه بودم و نزدیک بود بمیرم.
💭 قاضی گفت:
تو خودت میدانی که دزد هستی و من ده دلار تو را جریمه می کنم و میدانم که توانایی پرداخت آنرا نداری، به همین خاطر من جای تو جریمه را پرداخت میکنم.
درآن لحظه همه سکوت کرده بودند و دیدند که قاضی ده دلار از جیب خود درآورد و درخواست کرد تا به خزانه بابت حکم پیرمرد پرداخت شود.
💭 سپس ایستاد و به حاضرین درجلسه گفت: همه شمامحکوم هستید و باید هرکدام ده دلار جریمه پرداخت کنید
چون شما در شهری زندگی میکنید که فقیر مجبور میشود تکه ای نان دزدی کند!
درآن جلسه دادگاه ۴٨٠دلار جمع شدوقاضی آن را به پیرمرد بخشید.
🔰 حضرت علی علیه السلام میفرمایند:
اگر در شهر مسلمانان فقیری دیدی، بدان که ثروتمندان آن شهر حق ان ها را نمیدهند!
@ranggarang
توبه نصوح :
نصوح مردى بود شبیه زنها ،صدایش نازک بود صورتش مو نداشت و اندامی زنانه داشت او با سوءاستفاده از وضع ظاهرش در حمام زنانه کار دلاکی مى کرد و کسى از وضع او خبر نداشت او از این راه هم امرارمعاش می کرد و برایش لذت بخش نیز بود.
گرچه چندین بار به حکم وجدان توبه کرده بود اما هر بار توبه اش را می شکست.
روزی دختر شاه به حمام رفت و مشغول استحمام شد.از قضا گوهر گرانبهاىش همانجا مفقود شد ، دختر پادشاه در غضب شد و دستور داد که همه را تفتیش کنند. وقتی نوبت به نصوح رسید او از ترس رسوایی خود را در خزینه حمام پنهان کرد.
وقتی دید مأمورین براى گرفتن اوبه خزینه آمدند به خداى تعالی رو آورد و از روى اخلاص و بصورت قلبی همانجا توبه کرد. ناگهان از بیرون حمام آوازى بلند شد که دست از این بیچاره بردارید که گوهر پیدا شد. پس از او دست برداشتند و نصوح خسته و نالان٬ شکر خدا به جا آورده و از خدمت دختر شاه مرخص شد وبه خانه خود رفت.او عنایت پرودگار را مشاهده کرد. این بود که بر توبه اش ثابت قدم ماند و فوراً از آن کار کناره گرفت.
چند روزی از غیبت او در حمام سپری نشده بود که دختر شاه او را به کار در حمام زنانه دعوت کرد ولی نصوح جواب داد که دستم علیل شده و قادر به دلاکی و مشت و مال نیستم و دیگر هم نرفت. هر مقدار مالى که از راه گناه کسب کرده بود در راه خدا به فقرا داد و از شهر خارج شد و در کوهى که در چندفرسنگی آن شهر بود، سکونت اختیار نمود و به عبادت خدا مشغول گردید.
در یکى از روزها همانطورکه مشغول کار بود، چشمش به میشى افتاد که در آن کوه چرا می کرد. از این امر به فکر فرو رفت که این میش از کجا آمده و از کیست؟ عاقبت با خود اندیشید که این میش قطعاً از شبانى فرار کرده و به اینجا آمده است، بایستى من از آن نگهدارى کنم تا صاحبش پیدا شود . لذا آن میش را گرفت و نگهدارى نمود خلاصه میش زاد و ولد کرد و نصوح از شیر آن بهره مند مى شد.
روزی کاروانى راه را گم کرده بود و مردمش از تشنگى مشرف به هلاکت بودند عبورشان به آنجا افتاد، همین که نصوح را دیدند از او آب خواستند و او به جاى آب به آنها شیر داد به طورى که همگى سیر شده و راه شهر را از او پرسیدند.وى راهى نزدیک را به آنها نشان داده و آنها موقع حرکت هر کدام به نصوح احسانى کردند و او در آنجا قلعه اى بنا کرده و چاه آبى حفر نمود و کم کم در آنجا منازلى ساخته و شهرکى بنا نمود و مردم از هر جا به آنجا آمده و در آن محل سکونت اختیار کردند، همگى به چشم بزرگى به او مى نگریستند.رفته رفته، آوازه خوبى و حسن تدبیر او به گوش پادشاه آن عصر رسید که پدر آن دختر بود. از شنیدن این خبر مشتاق دیدار او شده، دستور داد تا وى را از طرف او به دربار دعوت کنند. همین که دعوت شاه به نصوح رسید،نپذیرفت و گفت: من کارى و نیازى به دربار شاه ندارم و از رفتن نزد سلطان عذر خواست.مامورین چون این سخن را به شاه رساندند شاه بسیار تعجب کرد و اظهار داشت حال که او نزد ما نمی آید ما مى رویم او را ببینیم.پس با درباریانش به سوى نصوح حرکت کرد، همین که به آن محل رسید به عزرائیل امر شد که جان پادشاه را بگیرد.
بنا به رسم آن روزگار و بخاطر از بین رفتن شاه در اقبال دیدار نصوح، نصوح را به تخت سلطنت بنشانند.
نصوح چون به پادشاهى رسید، بساط عدالت را در تمام قلمرو مملکتش گسترانیده و بعد با همان دختر پادشاه، ازدواج کرد.
روزی دربارگاهش نشسته بود٬شخصى بر او وارد شد و گفت چند سال قبل، میش من گم شده بود و اکنون آن را از عدالت تو طالبم.
نصوح گفت میش تو پیش من است و هرچه دارم از آن میش توست می دستور داد تا تمام اموال منقول و غیر منقول را با او نصف کنند.
آن شخص به دستور خدا گفت: بدان اى نصوح، نه من شبانم و نه آن یک میش بوده است بلکه ما دو فرشته براى آزمایش تو آمده ایم. تمام این ملک و نعمت٬ اجر توبه راستین و صادقانه ات بود که بر تو حلال و گوارا باد، و از نظر غایب شدند.
به همین دلیل به توبه واقعی و راستین، "توبه نصوح" گویند.
@ranggarang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔳 #نماهنگ #شب_اول #محرم
🌴بشنو از عرش خدا صدای زمزمه میاد
🌴گوش بده با گوش دل صدای فاطمه میاد
🎙 #حسن_شیرازی
👌بسیار دلنشین
@ranggarang
( کربلا آماده ای ؟؟ )
کربلا اماده ای؟ فرزند زهرا میرسد،
نور چشمان علی ، ارام دلها میرسد،
میتوانی با محبت میزبانی اش کنی؟
با ابوفاضل ، علی اصغر و لیلا میرسد.😭😭😭
رسم مهمانی بجا آور ،کمی آبش بده
گرچه او دریا دل است و سوی دریا میرسد،😭
من نمیدانم چه شد در روز عاشورا که او
بانگ هل من ناصرش تا عرش اعلا میرسد،😭😭😭
با دلی خونبار شد عازم به میدان بلا،
ناله های دخترش تا قلب بابا میرسد،😭😭😭
کاروانسالار او بعد از شهادت زینب است،
خطبه هایش چون علی بر گوش دنیا میرسد. 😭😭😭
/ السلام علیک یا اباعبدالله الحسین /
@ranggarang
🔈🔈🔈🔈🔈
شنیدنِ صدایِ اذان و نماز نخوندن
یعنی...⁉️
😈 کسے یا چیزی رو به خدا ترجیح میدی.
دقت کردی وقتے دوستت آنلاینه
☹️ولی جوابِ پیامت رو نمیده چقدر ناراحت می شے ...
اذان یعنے خدایِ همیشه آنلاین.
بهت پیام داده...
❗️نکنه آنلاین باشے ❗️
و به جایِ چت با خدا چت با یکی دیگه انتخاب کنی
@ranggarang
🍂 دلیل"تاکید بر نماز صبح" ازلحاظ علمی🍂
با خواب غلظت خون بالا میرود
وهرچه به صبح نزدیک میشویم
خون غلیظ تر میشود.
و درست لحظات نزدیک شدن
به اذان به حد اعلا می رسد.
بهمین خاطر است که
اکثر سکته ها سحر اتفاق میفتد...
کسانی که بیدار میشوند
با وضو گرفتن قدری خون تنظیم میشود
و با خواندن نماز ، بدن کاملا بالانس شده
و به حالت نرمال باز میگردد...
و این چنین است که هیچ کدام از
دستورات خداوند مهربان بدون حکمت نیست...
@ranggarang
بریم هیئت، سینه بزنیم، گریه کنیم ولی #نماز_اول_وقت نخونیم؟
یادمون نرفته که اقا وسط میدون جنگ بین تیغ و تیر و شمشیر نماز خوند....
@ranggarang