انـدیـشـهی پیر در نـزد مــن از
تلاش جوان خوشایندتر است..
برتری تجربهی پیران
از قدرتمنـدیِ جوانان
[ #نهجالبلاغه | #حکمت ۸۶ ]
@ranggarang
💠 انسان حاصل علم و عمل خویش است.
🔸انسان، حاصل اعمال، افکار، نیّات، شنیدنها، گفتنها، پندارهای خودش است.
🔹هیچکس به کسی خیانت نمیکند مگر اولین بار به خودش خیانت کرده.
🔸ببین که چه کارهای؟ الان حساب تو، برای شخص جنابعالی مشهود است، معلوم است
🔹اقرَأ کِتابَکَ کَفی بِنَفسِکَ الیَومَ عَلَیکَ حَسیباً.
🔸 بخوان کتاب وجودت را، فهمیده ورق بزن. ببین چه داری؟
🔹توبه، وجوب فوری دارد. مسامحه بردار نیست. هر چه زودتر از خودش دور کند.
🔸ماورای طبیعت را مشاهده کنید، مردمی که در گرفتاریاند، در بیچارگیاند، در عذابند، اکثری آنها را که ملاحظه بفرمایید، مردمی هستند، به تسویفشان کارشان به اینجا کشید، به تسویف. این تسویف یعنی، سوف سوف کردن.
@ranggarang
❌ زخم زبان
⭕ آنکه شیشه محبت را میشکند زخم زبان است.
زخم زبان به قدری بد وگناه بزرگی است که خداوند در مورد زخم زبان در مواردی گفته است که در حکم جنگ با خداست وکسی که با خدا جنگ کند خدا هم با او میجنگد..!
🚫 اینکه آقا به خانمش یا خانم به شوهرش میگوید ببین فلانی چقدر خوب است ، ماکه خیری در خانه تو ندیدیم!!
🌹رسول خدا بالای منبر رفتند و فرمودند:
اگر زنی به شوهرش جمله "در خانه تو خیری ندیدم" را بگوید تمام اعمال خیرش حبط میشود و مرد ها هم همچنین!
و نمونه دیگر از زخم زبان ها کوچک کردن همسر در پیش دیگران است
که شما همسرتان را احترام نکنید فردا نه دیگران و نه بچه هایی که در این خانواده رشد میکنند احترام شما را نگه نخواهند داشت..!
@ranggarang
زندگی،
مثلِ يك استكان چای است....
به ندرت پيش می آيد
كه هم رنگش درست باشد،
هم طعمش و هم داغيش...
امّا هيچ لذتی با آن برابر نيست....
عصرزیبای پاییزیتون شادوقشنگ
#عصرتون_بخیر_
@ranggarang
🍁#داستان_آموزنده
🔆یزید بن زیاد
🍂نامش یزید، پسر زیاد مهاصر (مهاجر) کندی معروف به ابوالشعثاء از رجال نامی و از دلاوران و تیراندازان ماهر کوفه بود که همراه سپاه عمر سعد از کوفه خارج شد و به امام حسین پیوست.
🍂برخی گفتهاند، پیش از رسیدن سپاه حرّ، وی به امام علیهالسلام پیوست و همراهش بود.
🍂او پیش روی امام حسین صد تیر بهسوی دشمن افکند که تنها پنج تیرش بر زمین افتاد. با هر تیری که میانداخت، امام علیهالسلام چنین دعا میکرد:
🍂«خداوندا! تیراندازیاش را استوار گردان و پاداشش را بهشت قرار بده!» (پسازآن که نه نفر را کشت، به شهادت رسید.)
📚فرهنگ عاشورا، ص 514 -اعیان الشیعه، ج 1، ص 603
@ranggarang
⭕️ یه سنگ انداختم تو دریا، جالب بود دریا اصلا به روی خودش نیاورد که سنگی به سمتش پرتاب شده.
یاد خودم افتادم که چه زود با یه حرف یا رفتار کوچیک ناراحت میشم.
از اون روز یادم موند که آدم وقتی بزرگ بشه و عمیق، بزرگترین مشکلات رو هم در خودش غرق میکنه، نه اینکه خودش غرق مشكلات بشه.
@ranggarang
ﺍﮔﺮ ﺍﻧﺴﺎﻧﻬﺎ ﻣﻴﻔﻬﻤﻴﺪﻧﺪ ﭼﻘﺪﺭ ﻣﺤﺪﻭﺩ ﺩﺭﻛﻨﺎﺭ ﻫﻢ ﻫﺴﺘﻨﺪ،
ﻧﺎﻣﺤﺪﻭﺩ ﻫﻤﺪﻳﮕﺮ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﻣﻴﺪﺍﺷﺘﻨﺪ !
ﺍﯾﻨﻘﺪﺭ ﺧﻮﺩﺕ ﺭﺍ ﻧﮕﯿﺮ،
ﺍﯾﻨﻘﺪﺭ ﺑﺎ ﺗﮑﺒﺮ ﻭ ﻏﺮﻭﺭ ﺣﺮﻑ ﻧﺰﻥ،
ﻭﻗﺘﯽ ﮐﺴﯽ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺍﺑﺮﺍﺯ ﻋﻼﻗﻪ ﮐﺮﺩ ﻓﮑﺮ ﻧﮑﻦ ﮐﻪ ﻓﻮﻕ
ﺍﻟﻌﺎﺩﻩ ﺍﯼ،
ﺷﺎﯾﺪ ﺍﻭﻥ ﮐﻢ ﺗﻮﻗﻌﻪ !
ﺑﻪ ﺗﺎﺭﻳﺦ ﻫﺎﯼ ﺭﻭﯼ ﺳﻨﮓ ﻗﺒﺮ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﻦ
ﺗﺎﺭﻳﺦ ﺗﻮﻟﺪ - ﺗﺎﺭﻳﺦ ﻣﺮﮒ
ﺁﻧﻬﺎ ﻓﻘﻂ ﺑﺎ ﻳﻚ ﺧﻂ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﺍﺯ ﻫﻢ ﺟﺪﺍ ﺷﺪﻩ ﺍﻧﺪ،
ﻫﻤﻴﻦ ﺧﻂ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﻛﻮﭼﻚ ﻧﺸﺎﻥ ﺩﻫﻨﺪﻩ ﺗﻤﺎﻡ ﻣﺪﺗﻴﺴﺖ
ﻛﻪ ﻣﺎ ﺭﻭﻱ ﻛﺮﻩ ﺯﻣﻴﻦ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﻳﻢ،
ﻣﺎ ﻓﻘﻂ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﻳﻚ " ﺧﻂ ﻓﺎﺻﻠﻪ " ﺯﻧﺪﮔﻲ ﻣﻲ ﻛﻨﻴﻢ !
ﻭ ﺍﺭﺯﺵ ﺍﻳﻦ ﺧﻂ ﻛﻮﭼﻚ ﺭﺍ ﺗﻨﻬﺎ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻣﻲ ﺩﺍﻧﻨﺪ ﻛﻪ
ﺑﻪ ﻣﺎ ﻋﺸﻖ ﻭﺭﺯﻳﺪﻩ ﺍﻧﺪ.
ﺁﻧﭽﻪ ﺩﺭ ﺯﻣﺎﻥ ﻣﺮﮒ ﻣﻬﻢ ﺍﺳﺖ ﭘﻮﻝ ﻭ ﺧﺎﻧﻪ ﻭ ﺛﺮﻭﺗﻲ ﻛﻪ
ﺑﺎﻗﻲ ﻣﻲ ﮔﺬﺍﺭﻳﻢ ﻧﻴﺴﺖ، ﺑﻠﻜﻪ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﮔﺬﺭﺍﻧﺪﻥ ﺍﻳﻦ
ﺧﻂ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﺍﺳﺖ.
ﺑﻴﺎ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻴﻢ،
ﺑﻪ ﻓﮑﺮ ﻫﻤﻨﻮﻉ ﺑﺎﺷﯿﻢ،
ﺩﻳﺮﺗﺮ ﻋﺼﺒﺎﻧﻲ ﺷﻮﻳﻢ،
ﺑﻴﺸﺘﺮ ﻗﺪﺭﺩﺍﻧﻲ ﻛﻨﻴﻢ،
ﻛﻤﺘﺮ ﻛﻴﻨﻪ ﺗﻮﺯﻱ ﻛﻨﻴﻢ،
ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﺑﮕﺬﺍﺭﻳﻢ،
ﺑﻴﺸﺘﺮ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺑﺰﻧﻴﻢ .
ﻭ ﺑﻪ ﻳﺎﺩ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻴﻢ ﻛﻪ ﺍﻳﻦ " ﺧﻂ ﻓﺎﺻﻠﻪ " ﺧﻴﻠﯽ
ﻛﻮﺗﺎﻩ ﺍﺳﺖ
@ranggarang
و اگر نفس متعلق به این و آن باشد به همه چیز علاقه داشته باشد ، هر چیزی توجه او را جلب بکند ، می دانید که تعلق تفرقه می آورد و تفرق پریشانی است و پریشانی اضطراب است ، نفس انسانی می شود مضطربه و این نفس به جایی نمی رسد ، خصوصا در امور علمی.
نفس مضطربه در نماز هم تجمع ندارد. در یک نماز هزار جا سر می زند، ولی همین که مطمئنه شد به همه جا می رسد. فاصله ندارد ، مطمئنه شدن همان و مخاطب به خطاب " یا ایّتها النفس المطمئنة ارجعی الی ربّك راضیة مرضیة " همان.
واینکه می بینی مخاطب نمی شود ، این است که قلابها او را فرا گرفته و به این سوی می کشاند:
تن زده اندر زمین چنگالها
جان گشاید سوی بالا بالها
و این قلابها نمی گذارد که نفس مطمئن شود و توحید و تجمع داشته باشد ، تا به خود بیاید و بگوید من کیستم_به کجا آمده ام آمدنم بهر چه بود_ پس هنوز به ورطه ی من کیستم نیافتاده ایم ، لذا مشکل داریم..
📚صد و ده اشاره /اشاره ی چهل و دوم
#علامه_حسن_زاده_آملی
@ranggarang
🌸#داستان_آموزنده
🔆خانه عوض شده
🔅پیری فوت کرد. یکی از مریدانش او را در خواب دید و از حالش در قبر جویا شد که چه بر تو گذشت و در جوابِ «کیست خدایت» چه گفتی؟ گفت: «از من پرسیدند خدایت کیست؟
🔅خود را به خدایم سپردم و در جواب گفتم: من خانهام را عوض کردم نه خدایم را.»
📚(داستان عارفان، ص 99)
@ranggarang