#شیطان_شناسی
رمان واقعی«تجسم شیطان»
#قسمت_هفتاد_دوم 🎬:
ماشین در جاده به پیش میرفت و هر سه سر نشین در عالم خود غرق بودند و سکوت بود و سکوت و هراز گاهی با حرفی از طرف محمود این سکوت شکسته میشد.
بالاخره بعد از ساعتی رانندگی، به شهر رسیدند، ماشین به طرف محلهٔ بالای شهر میرفت و سرانجام جلوی خانه ای بزرگ و ویلایی با دری کرم رنگ و بزرگ ایستاد.
محمود پیاده شد و در را باز کرد و ماشین داخل حیاطی بزرگ با موزایک های خاکستری که با لکه های رنگ رنگی منقش شده بود، شد.
فاطمه در عقب را باز کرد و پیاده شد، پیش رویش خانه ای بزرگ و زیبا که بیشتر به خانه باغ شباهت داشت، میدید.
ساختمانی با نمای آجر سفال زرد رنگ که اطرافش را درختان سرسبز مختلفی در بر گرفته بود.
انتهای حیاط به سه پله عریض میخورد که حیاط را به بالکن خانه وصل کرده بودند و روی بالکن زنی با چادر سفید رنگ به آنها لبخند میزد.
هر سه به طرف ساختمان رفتند و ان زن که کسی جز منور نبود برای استقبال از میهمانانش، از پله ها پایین آمد، نزدیک انها رسید، با لبخند سلامی به آقا محمود و روح الله کرد و بعد به طرف فاطمه آمد و او را محکم در آغوش گرفت و همانطور که بوسه ای از گونهٔ او میگرفت گفت: به به، چه دختر خوشگلی، ماشاالله هزار ماشاالله انگار حوری بهشتی هستی، ان شاالله به پای هم پیر شین، خوش اومدین عزیزانم، شما هم مثل بچه های خودمین..
فاطمه خیره به حرکات زنی بود با قدی کوتاه و بدنی گوشتی، ابروهایی قهوه ای رنگ و چشمان میشی و صورتی صاف و یکدست که برخوردش از زمین تا آسمان با برخورد فتانه فرق داشت.
وارد خانه شدند و روح الله تازه متوجه پسرکی نُه و ده ساله شد که با ورود آنها به هال از جا برخواست و با صدای معصومانه ای سلام کرد.
منور به طرف پسر رفت و شانه هایش را در آغوش گرفت و او را به سمت روح الله برد و گفت: این پسرم طه هست، اینم برادرت روح الله هست...
هال با سه فرش کرم رنگ پوشیده شده بود و یک دست مبل راحتی قهوه ای رنگ کنار دیوارهایی که با کاغذ دیواری کرم طلایی پوشیده شده بود جای گرفته بود، دو طرف در هال دو پنجره بزرگ بود که با پرده های حریری به رنگ کاغذ دیواری پوشیده شده بود و نوری که از پنجره ها به داخل می تابید فضای خانه را دلبازتر کرده بود، بوی برنج ایرانی و مرغ مجلسی و قورمه سبزی در هم آمیخته بود و مشام میهمانان را نوازش میداد.
محمود نفس عمیقی کشید و گفت: به به چه کردین خانم؟ سفره را بنداز که از گشنگی روده بزرگه ، روده کوچکه را خورد، با این بویی که راه انداختین فک کنم انگشتامونم بخوریم.
سفره رنگارنگ ناهار جمع شده و روح الله و فاطمه به کدبانو بودن منور اعتراف کردند، زنی که از همسرش جدا شده بود و با داشتن پسری ده ساله همسر آقامحمود شده بود و مشخص نبود در آینده تقدیر برایش چه نوشته...تقدیری که او را به جنگ با حریف قدر قدرتی مثل فتانه می خواند.
منور سنگ تمام گذاشت و حتی کادوی پاگشای عروس و داماد هم پیش بینی کرده بود و محبتی را به روح الله نثار می کرد که سالها فتانه از او دریغ داشته بود.
البته مشخص بود پشت همهٔ این محبت ها،سفارش آقا محمود بود تا بچه ها را به سمت خود بکشاند و در گروه خود قرار دهد، انگار پیش بینی جنگی قریب الوقوع و شکننده را از طرف فتانه می کرد...
ادامه دارد
📝به قلم:ط_حسینی
براساس واقعیت
@ranggarang
🌷 حضرت امام صادق (علیه السلام) :
✍ شایسته است مؤمن هشت ویژگی داشته باشد :
1⃣ در ناملایمات روزگار، سنگین (باوقار) باشد.
2⃣ در هنگام نزول بلا بردبار باشد.
3⃣ هنگام راحتی شکرگزار باشد.
4⃣ به آنچه خداوند به او داده قانع باشد.
5⃣ به دشمنان خود ظلم نکند.
6⃣ بار خود به دوش دوستانش نیفکند.
7⃣ بدنش از او خسته باشد.
8⃣ مردم از دست او آسوده باشند.
📚 کافی ، ج ۲ ، ص ۴۷ .
@ranggarang
📚 اعتکاف آن است که انسان به قصد عبادت و بندگی خداوند متعال در مسجد بماند و از آن خارج نشود.
💠 اصل اعتکاف مستحب است، ولی گاهی به سبب نذر، عهد، قسم یا اجاره انجام آن واجب می شود.
🔶 شرایط اعتکاف
صحیح بودن اعتکاف هفت شرط دارد:
۱. عقل؛
۲. نیّت؛
۳. روزه؛
۴. حضور در مسجد واحد؛
۵. حداقل سه روز متوالی بودن؛
۶. استمرار حضور در مسجد؛
۷. اجازه داشتن برای اعتکاف.
✳️ بلوغ شرط صحیح بودن اعتکاف نیست، بنابراین کودک ممیّز نیز می تواند معتکف شود.
⛔️ محرّمات اعتکاف
بر کسی که اعتکاف می کند، انجام کارهای زیر حرام است:
۱. بوییدن مواد معطّر و گیاهان خوش بو برای لذّت بردن ؛
۲. آمیزش جنسی و بنابر احتیاط لمس و بوسیدن همسر از روی شهوت که علاوه بر حرمت، موجب باطل شدن اعتکاف نیز می شود.
۳. خود ارضائی (استمنا) بنابر احتیاط واجب؛
۴. خرید و فروش و بنابراحتیاط واجب هر نوع داد و ستد مانند اجاره؛
۵. مجادله و نزاع در امور دینی و دنیوی (در صورتی که برای چیره شدن برطرف مقابل و اظهار دانش و برتری باشد)، اما اگر مجادله برای اظهار حق و برگرداندن طرف مقابل از اشتباه باشد، اشکال ندارد.
🚫 توجه: محرّمات اعتکاف اختصاص به روز ندارد و در شب نیز باید از آنها پرهیز شود.
✅ ملاحظات:
# هرگاه اعتکاف مستحب را پس از روز دوم باطل کند، باید قضای آن را به جا آورد؛ ولی اگر در روز اول و دوم باطل کند، قضای آن واجب نیست.
#اعتکاف نباید کمتر از سه روز پی در پی باشد، و رها کردن آن قبل از پایان روز دوم جایز است، ولی اگر دو روز بماند، ماندن روز سوم واجب می شود.
# کفّاره باطل شدن اعتکاف، همانند کفاره افطار عمدی در ماه رمضان است، یعنی دو ماه روزه که سی و یک روز آن پی درپی باشد، یا غذا دادن به شصت فقیر.
#احکام #اعتکاف #شرایط_اعتکاف
@ranggarang
یک فرد داعشی تاجیکستانی را محاکمه میکردند.
قاضی از آن تروریست پرسید چرا قصد کشتن مردم مسلمان شیعه را داشتی؟ متهم که تازه به هیجده سالگی رسیده بود گفت: شیعیان همه مشرک هستند و کشتن آنها مجوز ورودمان به بهشت است
قاضی گفت:
چرا مشرک هستند؟
جوان ناپخته که کاملا شستشوی مغزی شده بود گفت: وقتی شما به حرم امام خود میروید از یک مرده طلب حاجت میکنید و ضریح آن را بعنوان یک چیز مقدس میبوسید و این یعنی شرک.
قاضی گفت:
آیا به قرآن کریم معتقدی؟ متهم گفت صدالبته؛ قاضی گفت: مگر در آیات مختلف از جمله آیه ۲۳ سوره سباء و آیه ۶۴ سوره نساء نخواندید که شفاعت یک امر مسلم است؛ متهم گفت ولی شیعه از امام مرده طلب شفاعت میکند؛ قاضی گفت:
آیا در آیه ۱۵۴ سوره بقره نیامده است که "شهیدان زنده اند اما شما درک نمیکنید" ؟
متهم سر به زیر گذاشت
سپس قاضی گفت کدام شیعه را یافتی که از امام خود چیزی بخواهد؛ همه شیعیان امام را پل و شفیعی بین خود و خداوند قرار میدهند
در ادامه قاضی گفت : با این دید و تفکر داعشیان؛ حضرت یوسف نبی و حضرت یعقوب علیه السلام در صدر مشرکان قرار دارند چرا که طبق آیات ۹۳ و ۹۶ سوره یوسف؛ یک جسم مانند پیراهن یوسف؛ چشم نابینای حضرت یعقوب را به اذن الهی بینا کرد.
شیعیان ضریح و حرم الهی را مانند پیراهن حضرت یوسف مقدس میدانند.
بزرگوارانی که در نشر این مطلب ما رو یاری میکنند، در ثواب جهاد تبیین سیره شهدا شریک هستند.
@ranggarang
🔴 شیاطین برچه کسانی نازل میشوند؟
هَلْ أُنَبِّئُكُمْ عَلَىٰ مَنْ تَنَزَّلُ الشَّيَاطِينُ
♦️شیاطین سراغ دروغ گویان گنهکارمیروند:
تَنَزَّلُ عَلَىٰ كُلِّ أَفَّاكٍ أَثِيمٍ
سوره مبارکه شعرا آیات 221 و 222
🟢فرشتگان برچه کسانی نازل میشوند؟
برآنانکه گفتندآفریدگارما الله است،ودراین مسیر استقامت کردند،فرشتگان برآنان نازل میشوندکه غم وترس نداشته باشیدکه شما اهل بهشتید:
إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلَآئِكَةُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ.
🔸سوره مبارکه فصلت آیه 20
@ranggarang
💠عاقل ترین مردم
🌸رسول خدا صلی الله علیه و آله :
اَلا وَ اِنَّ اَعْقَلَ النّاسِ عَبْدٌ عَرَفَ رَبَّهُ فَاَطاعَهُ وَ عَرَفَ عَدُوَّهُ فَعَصاهُ وَعَرَفَ دارَ اِقامَتِهِ فَاَصْلَحَها وَ عَرَفَ سُرْعَةَ رَحیلِهِ فَتَزَوَّدَ لَها؛
🔸بدانید که عاقل ترین مردم کسی است که
1️⃣پروردگارش را بشناسد و از او پیروی کند،
2️⃣دشمنان خدا را بشناسد و از آنان نافرمانی کند،
3️⃣جایگاه ابدی خود را بشناسد و آن را آبادکند
4️⃣ بداند به زودی به آنجا سفر خواهد کرد و برای آن، توشه بردارد.
📚اعلام الدین، ص 337، ح 15
@ranggarang
#داستان
📝داستان طوطی و حضرت سلیمان:
✍️مردی یک طوطی را که حرف میزد در قفس کرده بود و سر گذری مینشست.
اسم رهگذران را میپرسید و به ازای پولی که به او میدادند طوطی را وادار میکرد اسم آنان را تکرار کند.
🔸روزی حضرت_سلیمان از آنجا میگذشت. حضرت سلیمان زبان حیوانات را میدانست.
🔹طوطی با زبان طوطیان به ایشان گفت: «مرا از این قفس آزاد کن.»
حضرت به مرد پیشنهاد کرد که طوطی را آزاد کند و در قبال آن پول خوبی از ایشان دریافت کند.
مرد که از زبان طوطی پول درمیآورد و منبع درآمدش بود، پیشنهاد حضرت را قبول نکرد.
🔸حضرت سلیمان به طوطی گفت: «زندانی بودن تو به خاطر زبانت است.»
نتیجه:
✍️مراقب زبان مان باشیم که باعث زندانی شدن روح مان خواهد شد.
@ranggarang
امیرالمؤمنین عليه السلام:
هركس خود را در راه اصلاح نفس خویش، در رنج افكند، به سعادت دست پیدا خواهد کرد
مَن أجهَدَ نَفسَهُ في إصلاحِها سَعِدَ
غررالحكم حدیث8246
@ranggarang
ای خدا این وصل را هجران مکن
سرخوشان عشق را نالان مکن
باغ جان را تازه و سرسبز دار
قصد این مستان و این بستان مکن
چون خزان بر شاخ و برگ دل مزن
خلق را مسکین و سرگردان مکن
بر درختی کشیان مرغ توست
شاخ مشکن مرغ را پران مکن
جمع و شمع خویش را برهم مزن
دشمنان را کور کن شادان مکن
گر چه دزدان خصم روز روشنند
آنچه میخواهد دل ایشان مکن
کعبه اقبال این حلقه است و بس
کعبه ی اومید را ویران مکن
این طناب خیمه را برهم مزن
خیمه توست آخر ای سلطان مکن
نیست در عالم ز هجران تلخ تر
هرچ خواهی کن ولیکن آن مکن
مولانا
@ranggarang