#رمان
ازسیمخاردارنفستعبورکن
#قسمت_121
بعد از کلی مشورت و نظر دادن بالاخره پارچهی زیبایی خریدیم. مژگان گفت:
–پس انگشتر نشون چی؟
مادر نگاهی به من کردو گفت:
– می خوای اونم همین امروز بخریم؟
نگاهی به مژگان انداختم و گفتم:
–خودش نباید بپسنده؟
مژگان لبهایش را بیرون دادو گفت:
– اگه مثل من حساس باشه، آره دیگه.
من انگشتر نشونم رو خودم با کیارش رفتیم خریدیم.
–شما که خیلی اپن مایند بودید. هنوز محرم نبودیدخونه ی همدیگه هم می رفتید.
مامان اخمی کردو گفت:
– آرش بزار خودمون بخریم، لابد باید زنگ بزنم از مادرش اجازه بگیرم که باهم برید خرید؟
–مامان! خوبه شما کلا دوتا عروس بیشتر نداری اینقدر بی اعصابی ها، مادر من یه ذره ذوق داشته باش.
ــ حوصله ندارم آرش.
نگاه بلا تکلیفی به مژگان انداختم.
– مژگان خانم نظر شما چیه؟
مژگان از حرفم خنده اش گرفت.
– مثل این که تصمیمت جدیه ها، بعد کلافه گفت:
–آخه اینجوری خیلی خشکه، یعنی منم بابد بهت بگم آقا آرش؟
بالارو نگاه کردم و گفتم:
–اگه بگی که منت سر ما گذاشتی.
دستش را در هوا چرخاندو گفت:
– وای آرش، دیگه سختش نکن.
پوفی کردم و گفتم:
–حالا نظرت رو بگو بعد.
ــ من میگم بخریم اگه خوشش نیومد بعدا بیاد عوض کنه.
مادر فوری گفت:
– آره راست میگه، ولی سایز انگشتش رو نمی دونیم...
دست مادر را گرفتم.
–مامان جان، می خواهید الان بریم خونه، تا فردا که مامان راحیل زنگ زدو خبر داد، یه فکری می کنیم. مادر که کمی هم خسته شده بودو ناراحتیاش کاملا مشخص بود. موافقت کردو به خانه برگشتیم.
دو روز بعد، که مادر راحیل هم خبر داده بود وموافقت خانواده اش را اعلام کرده بود. ما بیشتربه تکاپوافتادیم که همه چیز را برای آن روز آماده کنیم.
تنها چیزی که خوشیمان را به هم ریخت بود خبری بود که مژگان داد.
دکتر گفته بودمطمئن است که قلب جنین تشکیل نشده و باید سقط شود. به جز مژگان که خنثی بود همه ناراحت بودیم.
وقتی برای خرید انگشتر به راحیل زنگ زدم، متوجه ی ناراحتیام شد. من هم دلیلش را برایش توضیح دادم. چند لحظه سکوت کردو گفت:
–میشه چند دقیقه گوشی رو نگه دارید، تا من از مادرم بپرسم.
بعد از چند لحظه پشت خط آمدوگفت:
–مامان میگن به مژگان خانم بگید فعلا چند هفته ایی صبر کنندو بچه رو سقط نکنن، انشاالله قلبشون تشکیل میشه.
با خوشحالی گفتم:
–واقعا؟ آخه چطور؟
–حالا بعدا براتون توضیح میدم.
ذوق زده روبه مادر حرفهای راحیل را گفتم و مادرم را در حال بال درآوردن دیدم. با خوشحالی گوشی را از دستم گرفت و خواست خودش همه چیز را از مادر راحیل بپرسد.
من هم این طرف بال بال میزدم که بین حرفهایش اجازه ی راحیل را هم برای خرید انگشتر از مادرش بگیرد.
بعد از اتمام تلفن، مادر، مژگان را بغل کردوگفت:
فقط چند هفته صبر کن مژگان، عجله نکن برای سقط. میگن قلبش تشکیل میشه. مادر راحیل میگه گاهی بعضی بچه ها اینجوری میشن هیچ مشکلی هم نداره، فقط باید صبر کرد.
یک روز بیشتر به مراسم بله برون نمانده بود که من و راحیل رفتیم و انگشتر را خریدیم. کلی گشتیم تا بالاخره راحیل یک انگشتر ظریف را پسندید، خیلی خسته شده بودیم.
در راه برگشت همانطور که رانندگی می کردم پرسیدم:
– بریم رستوران ناهار بخوریم؟ سرش را به علامت تایید کج کردو به گوشیاش که صدای اذانش همه جا را برداشته بود، خیره شد.
با لبخند گفتم:
– نترس، الان درستش می کنم. بعد پیاده شدم و از یک مغازه سوپر مارکتی آدرس نزدیکترین مسجد را پرسیدم و راحیل را به آنجا رساندم.
خودم داخل ماشین منتظر ماندم تا نمازش تمام شود.
قرار بود بعداز ظهر در پارک نزدیک خانه ی راحیل با داییش حرف بزنیم، چون داییش پیغام داده بود که قبل از مراسم میخواهد با من اختلاط کند. برای همین عجله ایی برای خوردن ناهارو رفتن نداشتم. نمیدانستم چه می خواهد بگوید، برای همین کمی استرس داشتم.
راحیل با خوشحالی نشست روی صندلی ماشین و گفت:
– اول ببخشید که منتظرتون گذاشتم، دوم یک دنیا ممنون.
با تعجب گفتم:
–چه بشاش! با این خستگی و گرسنگی اصلا فهمیدی چی خوندی؟
–خدانگفته که خسته و گرسنه بودی نماز و بی خیال شو، یا نگفته، عزیزم هروقت حوصله داشتی و همه چی بر وفق مرادت بود بیا یه نمازی هم بزن به کمرت.
از حرفش بلند خندیدم.
–خب آخه اونجوری آدم همش فکر غذا خوردنه، نمیفهمه چی خونده.
لبخند زد.
– نماز یعنی ادب برای خدا...یعنی اگه ما حوصله نداشته باشیم یه آشنا بهمون سلام کنه، جوابش رو نمیدیم؟
بعد مکثی کردوادامه داد:
– تو هر حالی باشیم به اون آشنا لبخند می زنیم و جواب میدیم که به بی ادبی متهم نشیم.
داخل رستوران شدیم. میزی را انتخاب کردیم و نشستیم.
🍁بهقلملیلافتحیپور🍁
@ranggarang
#رمان
ازسیمخاردارنفستعبورکن
#قسمت_122
بعد از انتخاب غذا موبایل راحیل زنگ خورد.
از طرز حرف زدنش متوجه شدم مادرش است. بعد از آمار دادن که کجا هستیم.
از حرفهایش فهمیدم که در مورد مژگان حرف میزنند.
کنجکاو شدم.
مادر راحیل سوالهایی میپرسید که راحیل جوابی برایشان نداشت و مدام میگفت: نمیدونم. باشه میپرسم.
بعد از قطع تماس گفت:
–آقا آرش، مامان در مورد مژگان سوالهایی می پرسیدن که من جوابشون رو نمیدونستم. مثلا این که بارداریشون تو چند هفتگی هست و این چیزها.
گفتن مژگان خانم اگه بخوان میتونن سونوشون رو جایی که مامان معرفی میکنند، نشون بدن تا اونجا دکتر براشون توضیح بدن.
در مورد تشکیل نشدن قلب بچه و این چیزا و این که چرا باید چند هفته صبر کنند.
نمی دانستم چطور بگویم که وقتی کیارش شنید که مادر راحیل گفته کمی صبر کنید و بچه را سقط نکنید. چه قشقرقی به پا کرد.
با فریاد میگفت، دکترها عقلشون نمیرسه این همه سال درس خوندن، یه زن عامی عقلش میرسه.
به مامان میگفت، عقلت رو دادی دست اینا. اینهمه علم پیشرفت کرده، اونوقت شما اندر خم یک کوچه موندید.
چطور به راحیل میگفتم، مژگان هم موافق حرفهای شوهرش بود.
کمی مِن و مِن کردم و گفتم:
–راستش منم مثل تو این چیزها رو نمیدونم. رفتم خونه به مامان میگم که خونتون زنگ بزنه و با مامانت صحبت کنه.
فقط یه سوال داشتم.
–بفرمایید.
–مادرت از کجا این چیزها رو میدونن؟ چرا گفتن که مژگان چند هفته صبر کنه.
–راستش من اطلاعات دقیقی ندارم. ولی بارها از مادرم شنیدم که خیلی ها بودن که دکترهاشون دقیقا همین حرف رو بهشون زدن و گفتن که قلب بچه تشکیل نشده و باید سقط کنند. ولی بعد از چند هفته که بعضی از اونها دلشون نیومده سقط کنند، قلب بچه تشکیل شده و وقتی دنیا امده، هیچ مشکلی نداشته و خیلی هم نسبت به بچه های دیگه باهوش بوده.
حالا اگر مژگان خانم خواستن اطلاعات دقیق رو بدونن، میتونن به مادرم زنگ بزنن و بپرسن.
سرم را به علامت تایید تکان دادم و گفتم:
–ممنون. فقط این برادر من یه کم دیر باوره، وقتی مامان بهش گفت که کمی صبر کنید، گفت، ممکنه برای مژگان خطر داشته باشه. البته مامانم سعی میکرد قانعش کنه. حالا دیگه نمیدونم چقدر موفق باشه.
باتعجب گفت:
–فکر نمیکنم خطری برای مژگان خانم داشته باشه. اگه ایشون واقعا میخوان سقط کنند، بعد از دو الی سه هفته این کار رو بکنند. مگه براشون فرقی داره، حداقل بعدا عذاب وجدان ندارن.
–بله درسته. حالا منم باهاش صحبت میکنم. حرف منو قبول میکنه.
بلند شدم، برای شستن دستهایم به طرف سرویس رفتم. وقتی برگشتم. راحیل راغرق فکر دیدم.
نشستم و پرسیدم:
– به چی فکر می کنی؟ لبخندزد.
– به خودمون، به تقدیر، به کارهای خدا.
ــ کدوم کارهاش.
ــ نمی دونم قربونش برم چه نقشه ایی برامون چیده.
با تعجب گفتم:
– نقشه؟
🍁بهقلملیلافتحیپور🍁
@ranggarang
#نماز_شب
🔸در سلوک راه خدا بعضی کارها جزء
خطّقرمزهاست، یعنی ترکَش به هیچ رو جایز نیست. نمازشب در رأس این کارهاست.
🔸 مواردی دیده شد که استاد دستور تکرار اربعین به سالک میداد، فقط به این علت که سالک یک شب، نماز شبش قضا شده بود.
🔸دهها اثر و خاصیت دنیوی، برزخی و اخروی برای بيدارى شب و تهجّد در روایات برشمردهاند.
در قرآن رسیدن پیامبر اسلام به «مقام محمود» مشروط به تهجّد شب دانسته شده است.
📚 سیر و سلوک، آیةالله حاج شیخ علی رضائی
#نماز_شب_را_به_نیت_ظهور_میخوانیم
@ranggarang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدایا بیاموز به من که لحظه ها در گذرند!
بیاموز به من که هیچ حالتی پایدار نیست که می گذرد!
اگر در سختی ام ، اگر دلتنگم و در تمام این لحظه ها تو در کنار منی...
شبتون آروم ،خوابتون دلچسب عزیزان
#شبتون_بخیر_
@ranggarang
سلام امام زمانم✋🌸
دوست داشتن شما شیرینترین
اتفاقی است که هر روز رخ میدهد ...
وقتی دلم بوے یاد شما را میگیرد،
وقتی لبم به ذکر نامتان متبرک میشود،
وقتی جانم به محبتتان معطر میگردد
هزار هزار شکوفه در درونم میشکفد،
بهار میشوم، آرام میگیرم
و زنده میگردم ...
من با شما در نهایت خوشبختیام ...
🌷أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌷
@ranggarang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🟢 یادمان نرود که مهمترین، بالاترین و باارزشترین عمل ،خواندن دعای فرج و توجه به حضرت بقیه الله الاعظم می باشد
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
اِلـهي عَظُمَ الْبَلاءُ وَبَرِحَ الْخَفاءُ وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ وَانْقَطَعَ الرَّجاءُوَضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد اُولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِياني فَاِنَّكُما كافِيان وَانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ؛يا مَوْلاناياصاحِبَ الزَّمانِ ؛الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ .
♦️اگرهمگی یڪدل و یڪصدا
برای ظهوردعاڪنیم🍃
قطعاً امرشریف ظهوربه زودی محقق خواهدشد .
اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ
@ranggarang
💢 حدیث
💎 سه عمل بُرد - بُرد
🟩 امیرالمؤمنینعلی علیهالسّلام:
جاهِد شَهوَتَكَ وَ غالِب غَضَبَكَ وَ خالِف سوءَ عادَتِكَ، تَزكُ نَفسُكَ، وَ يَكمُل عَقلُكَ وَ تَستَكمِلُ ثَوابَ رَبِّكَ
◻️با شهوتِ خود مبارزه کن،
بر خشمِ خود مسلّط شو و
با عادتهای بدِ خود مخالفت کن تا
نفس تو پاکیزه شود،
عقلت به کمال برسد و
از پاداش پروردگارت بهره کامل ببری.
📚 تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص ۲۴۲، ح ۴۹۱۹
@ranggarang
💦 آیت الله شاه آبادی می فرمودند:
درنوافل شب به مقام شامخ حضرت زهراتوجه کنیدوبدانیدکه استمدادگرفتن ازآن حضرت موجب ترقی وقرب معنوی میشودوخداشناسی انسان رازیاد میکندوهمچنین قبل از اذان صبح صلوات حضرت زهرا(سلام الله علیها) روبفرستید
💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
@ranggarang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
با زندگی قهر نکن
با خدا باش تا نگهبانت باشد
"دنیا" منت هیچکس را نمیکشد
یکی رفتو یکی موندو یکی بردو یکی باختو یکی با قسمتش " ساخت....
یکی رنجید" یکی بخشید یکی از آبروش ترسید یکی بد شد یکی رد شد
تو اما باش "خدا" اینجاست....
@ranggarang
🔴خوشحالی شدید شیطان از دعوای زن و شوهر!
✍از پیامبر گرامی اسلام (ص) نقل شده است:
💠 زمانی که زن با همسرش در منزل مرافعه و مشاجره میکند، در همان لحظه در هر یک از زوایای منزل یک شیطان مشغول کف زدن و شادمانی است و میگوید: خدایش خوشحال کند کسی که مرا این چنین شاد و خوشحال کرده است!! از نظر ابلیس بلند مرتبه ترین، نزدیک ترین و رفیق ترین با شیطان کسی است که میان زن و شوهر تفرقه و اختلاف بیافکند.
🌼پیامبر اکرم (ص) می فرماید:
ابلیس تخت خویش را بر آب قرار می دهد، سپس سربازانش را گسیل می دارد. نزدیک ترین آنان از لحاظ رتبه و منزلت به ابلیس کسی است که فتنه بیشتری را پدید آورد، یکی یکی می آیند و می گویند: چنین و چنان کرده ام. (ابلیس) می گوید: کاری نکرده ای. سپس دیگری می آید و می گوید: او را رها نساختم تا وقتی میان وی و زنش جدایی انداختم. (ابلیس) او را نزد خود می خواند و می گوید: آری، تو! و او را (باخوشحالی) در آغوش می گیرد. »
💥بنابراین هر زن و شوهری باید بدانند که شیاطین اجنه و انسان درکمین آنان بوده و هرکدام از زوجین را تحت نظر دارند و در اندیشه ی ایجاد دشمنی و کینه در میان آنان هستند و اختلافات ساده ی آن ها را پیچیده و بزرگ می کنند تا آن ها را بیشتر و دشوارتر از آنچه در اصل بوده اند بنمایانند. تا جاییکه این اختلافات ممکن است به جدایی زن و شوهر نیز بیانجامد...
📚لئالیالأخبار، ج 2، ص 217
@ranggarang
🌹داستان آموزنده🌹.
امام صادق علیهالسلام در جواب شخصی که گفت دعاهایم مستجاب نمیشود؛ فرمود: توجّه داشته باش که اگر شما از دستورات خداوند اطاعت می کردید و سپس دعا می نمودید، مسلّما خداوند دعای شما را مستجاب می فرمود، ولی چون مخالفت و نافرمانی خدا را می کنید لذا او دعایتان را مستجاب نمی نماید. و امّا اینکه گفتی: انفاق می کنید و عوض آن را نمی بینید، بدان که اگر شما مال را از راه حلال به دست آورده و سپس در راه حقّ و موارد درست انفاق می نمودید، هر کس حتّی یک درهم انفاق می کرد، خداوند عوض آن را به او پس می داد. و اگر از سمت و سوی دعا او را می خواندید، حتماً دعای شما را اجابت می نمود، اگر چه نافرمان و گناهکار باشید. وی می گوید، عرض کردم: روش دعا کردن چیست؟
حضرت فرمودند: هنگامی که نماز واجب را بجا آوردی، ستایش خدا را نموده و او را به بزرگی یاد کن و با تمام توان مدح و ثنایش را بگو، و بر پیامبر اکرم صلّی اللَّه علیه و آله صلوات فرست و در صلوات بر او نهایت کوشش را بکن، و گواهی بده که حضرتش، رسالت خویش را به خوبی تبلیغ نموده، و بر ائمّه هدی علیهم السّلام درود بفرست، بعد از ستایش و ثنای خداوند و صلوات بر پیامبر اکرم صلّی اللَّه علیه و آله، عطایا و نیکی های خداوند نسبت به خود را یاد آور شده و نعمت های او را ذکر کن، آنگاه خدا را ستایش نموده و او را بر تمام این امور شکرگزاری کن، و بعد به تک تک گناهانت اعتراف نموده و به آنها و یا به هر کدام که به یاد داری اقرار نما و به گناهانی که از یادت رفته و بر تو پوشیده است به صورت اجمالی اقرار کرده و از تمامی گناهانت به درگاه خداوند توبه کن، و تصمیم بگیر که هرگز به سوی آنها باز نگردی، و با حالت پشیمانی و نیت صادق و احساس هراس و امیدواری، از تمامی گناهانت طلب آمرزش کن. و بخشی از گفتارت این باشد: «خداوندا، از گناهانم به درگاه تو پوزش می خواهم، و از تو طلب آمرزش نموده و به سوی تو توبه می کنم، پس مرا بر فرمانبری از خود یاری فرما، و بر هر عمل که موجب خشنودی توست و بر من واجب نموده ای، موفّقم گردان، زیرا من هیچ کس را ندیده ام که به چیزی از اطاعتت نایل شده باشد، مگر اینکه تو پیش از آن، نعمتت را بر او ارزانی داشته ای، پس نعمتی را بر من ارزانی دار که به واسطه آن به خشنودی و بهشتت نایل گردم». و بعد از همه اینها، خواسته های خویش را مسألت کن، و من امیدوارم که- ان شاء اللَّه تعالی- خداوند تو را محروم برنگرداند.
@ranggarang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹روایت مقام معظم رهبری از زمانی که حاج قاسم سلیمانی را تهدید به ترور کرده بودند
@ranggarang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سردار سلامی از آمادگی ایران برای جنگ تمام عیار با آمریکا برای طولانی مدت میگوید
@ranggarang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سرنوشت گلدان بالای ضریح مطهر امام رضا (ع)
@ranggarang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام عزیزان
ایشون حجة الاسلام بی آزار تهرانی، تولیت محترم امام زاده صالح تهران هستند.
از باسابقه ترین روحانیون در حوزه فعالیت های اجتماعی
جاداره هرچقدر می تونیم کمک کنیم یا حداقل پیام رو انتشار بدیم ان شالله
پیشاپیش تقبل الله منکم
@ranggarang
فوتیهای مسمومیت الکلی در گیلان به ۱۵ نفر رسید
🔹رئیس دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی گیلان گفت: شمار جانباختگان مسمومیت الکلی در این استان به ۱۵ نفر رسید.
@ranggarang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ایشون تو آمریکا رفتن دندون پزشکی و برای عصب کشی ۱۷۲۵ دلار پول داده، بیمه هم ۱۱ دلارشو برگردونده بهشون!
ما هروقت به سیستم درمانی غرب انتقاد میکردیم سریع خودتحقیرا میومدن میگفتن بیمه اونجا خیلی خوبه و پولشو میده، این بود بیمه اشون؟ :)))))
@ranggarang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عاقبت "بدن منه انتخاب منه" مشخصه. وقتی خود غرب فهمید چه بلایی سر جایگاه زن آورده چرا ما باید دوباره این غلط رو تکرار کنیم؟
@ranggarang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اومده آیینه خدا، نوادهی علی مرتضی
دومین امیر سامرا
رسیده سومین ابن الرضا...
💐ولادت با سعادت امام حسن عسکری(ع) مبارک باد 💐
@ranggarang