فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃
#خدا_جان
👌به محتاج تو
👌محتاجی حرومه
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*🍃🍃🍃🍃🌸🍃
#خدا_جان
👌به محتاج تو
👌محتاجی حرومه
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃 #شنود ۱۸ #تجربهٔ_نزدیک_به_مرگ 🍃🍃🍃🌸🍃
🍃🍃🍃🍃🌸🍃
🥀ـ﷽ـ🥀
#تجربهٔ_نزدیک_به_مرگ
امتحان الهی
🔺 فراموش نمی کنم که همان ایام فعالیت در بسیج، چند بار توسط مسئولین مربوطه توبیخ شدم که چرا از افراد مسئله دار در بسیج استفاده می کنم! اما من به کار خودم يقين داشتم، لذا محکم و استوار ادامه دادم. حتی بعدها مسئولیت پایگاه ها را از من گرفتند و...
🔺 بسیاری از بسیجیها که بیکار بودند را در قالب یک شرکت خدماتی مشغول کار کردم. برق کاری، جوشکاری و خیلی از مهارت ها را به آنها یاد دادم و خودم در کنارشان بودم. بسیاری از آنها، فن و حرفه را یاد گرفتند و شغل مناسبی برای خودشان دست و پا کردند.
🔺 یادم نمی رود در همان ایام، اتفاقی افتاد که هیچ گاه از ذهن من پاک نمی شود. خدا امتحان سختی از من گرفت و بعد از آن، درهای رحمت الهی به گونه دیگری بر من باز شد!
🔺 ما مرکز خدمات ساختمانی داشتیم و با همان بچه های بسیج فعالیت میکردیم. یک نفر تماس گرفت و گفت: کولر منزل ما احتیاج به سرویس دارد. آن روز تعمیرکار کولر نبود. اما خودم این کار را بلد بودم، با یکی از بچه هایی که دوره کارآموزی را می گذراند به آن خانه رفتیم. کار سرویس کولر انجام شد و برگشتیم.
🔺 روز بعد خانمی تماس گرفت و گفت: دیروز کولر منزل مادرم را تعمیر کردید. اگر ممکن است امروز کولر منزل ما را سرویس نمایید. با یکی از رفقا به آدرسی که داده شده بود رفتیم، مشکل خاصی نداشت و خیلی سریع کار انجام شد. اما آن خانم جوان، اصرار داشت که کلید برق کولر را هم از داخل خانه سرویس کنیم. به دوستم گفتم: برو پایین، موتور را روشن کن، من الان میام. ياالله گفتم و وارد خانه شدم. ظاهرا کسی داخل خانه نبود. دیدم کلید کولر مشکل خاصی ندارد. یکی دو بار روشن و خاموش کردم و دیدم مشکلی نیست. گفتم: خانم این کلید سالمه، مشکلی نداره.
🔺 این خانم جوان تشکر کرد و یک لیوان شربت برایم آورد و نزدیک تر آمد. تا خواستم شربت را بگیرم یکباره دیدم که چادرش را انداخت، او یک لباس زیر پوشیده و شروع به عشوه کردن نمود و...
🔺 در دلم یک یازهرا (سلامﷲعلیها) گفتم و شربت را روی میز گذاشتم و سریع به بیرون از خانه رفتم. خدا میداند که به خاطر این ترک گناه حاضر و آماده، چه برکات و توفیقاتی نصیب من شد.
🔺 من در بررسی اعمالم دیدم که به خاطر این چشم پوشی از حرام، خداوند درجات و توفیقاتی در دنیا و آخرت نصیب من کرد که گفتنی نیست. اما اگر این وسوسه شیطانی را قبول می کردم، زندگی مشترک من که تازه آغاز کرده بودم دچار مشکلات بسیاری می شد.
🔺 امتحان مهم دیگری که برایم پیش آمد، زمانی بود که جلسات و هیئت های بسیج گسترش پیدا کرد. بنده در آنجا مسئولیت داشتم، هم زمان در ورزش های رزمی هم فعالیت می کردم و تیپ ظاهری من، به قول دوستان جذاب بود. اما خودم از این مطلب فراری بودم. همواره سعی می کردم لباسی بپوشم که جلب توجه نکند. من در ایام برگزاری هیئت، میدیدم که برخی دختران جوان، به اسم مشاوره یا سؤال و یا... می خواستند با من صحبت کنند؟ اما خدا توفیق داد و به ذهن من آورد که آنها را به یکی از خواهران فعال حوزوی که مشاور هم بود ارجاع دهم.
🔺 یکی دیگر از امتحان های الهی، زمانی بود که گرفتار پرونده های امنیتی می شدم. پیشنهادهای بی شرمانه ای می شد تا ما از برخی موارد امنیتی چشم پوشی کنیم، اما هرگز دنبال این مسائل نرفتم. من از نوجوانی آموخته بودم که حریم محرم و نامحرم را به خوبی رعایت کنم. با نامحرم در جای خلوت قرار نگیرم و... می ترسیدم گرفتار وسوسه های شیطانی شوم.
🔺 خداوند در آن لحظات، به من نشان داد که در زمان وقوع امتحانات الهی، شیاطین با تمام توان و تمام یاران جنی و انسی خود به میدان می آیند و تلاش می کنند تا انسان از امتحانات الهی مردود شود.
🔺 فقط تقوای الهی و توسل به اهل بیت(علیهم السلام) در این شرایط می تواند به داد انسان برسد. من یقین داشتم که خداوند در مواقع خطر و آلودگی دست کسانی که به خداوند توکل کنند را خواهد گرفت و اجازه نمیدهد گمراه شوند.
🔺 من دیدم کسانی می خواستند مرا بی آبرو کنند، اما خداوند متعال بود که هر بار مرا نجات میداد.
حتی برخی از این دختران جوان، از سوی برخی افراد آمده بودند تا مرا امتحان کنند و این خدا بود که همواره پشت و پناهم بود.
🖌 ادامه دارد... منتظر باشید
#کتاب_شنود #معاد #زندگی_پس_از_زندگی
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
🍃🍃🍃🍃🌸🍃
#تقاضای_همفکری ❓
سلام وقتتون بخیر
رباط صلیبی قدامی ی نوجوون تو ورزش خورده زمین گفتند جراحی باید بشود
خانواده اش نگرانند دنبال دکتر خوبی میگردند تو شیراز..
خیر ببینید ی دکتر خوبی معرفی بفرمایید.. تشکر
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
#همفکری
#حرف_دل
#تقاضای_همفکری
آیدی ادمین: @Fatemee113
منتظر نظرات زیبا شما عزیزان هستیم.😍😊
در این #دورهمی_بزرگ_همراه_ما_باشید
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
🍃🍃🍃🍃🌸🍃
#ارسالی_اعضا ❤️🙏
🍺 درمان کهیر و تصفیه کننده خون ☑️
➖ شربت عناب بهترین نوشیدنی برای فصل بهار و تابستان👌🏻
مقداری عناب رو با حدود ۷ برابر آب بجوشونید تا عناب ها کامل پخته بشن
عنابها رو له کرده و خوب بهم بزنید، وقتی عنابها کاملا پخته شدن، صاف کنید و با هم وزنش، شکرسرخ مخلوط کرده، دوباره بجوشونید تا به قوام شربت برسه،
✍ شربت عناب مفید برای ⤵️
_تصفیه کننده خون
_درمان جوشهای پوستی، کهیر
_درمان بیماریهای خارش دار
_درمان سرفههای مزمن
_درمان بیماریهای ناشی از سوءمزاج دموی
_درمان دردسینه ناشی از بیماریهای تنفسی
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
🍃🍃🍃🌸🍃
#درد_دل_اعضا ❤️
سلام فاطمه خانم
عزیزم اگر امکان داره پیام بزار داخل گروه
برای مادری که بچه اوتیسم داره
خواهرم اولا خدا را هزار مرتبه که خفیف هست و اینکه زود فهمیدین
من پسرم خیلی دیر فهمیدم چون تا ۳ سال باهوش بود بعد کم کم افت کرد
روز به روز بدتر میشد تا ۵ سالش شد بردم دکتر گفت اوتیسم هست
من هم اون روز دنیا روی سرم خراب شد اول کرونا هم بود نمیشد ببرمش دکتر تا ۶ سالش شد بردم شیراز دکتر گفت سریع کاردرمانی و گفتاردرمانی شروع کن که خیلی هم دیر شده
من هم شروع کردم این ۴سال همش دکتر بودم فقط جمعه ها
خدا را شکر خیلی بهتر شده آروم تر شده
شما زود متوجه شدین دکتر خوب ببرین که دارو بهش بده بعد هم توانبخشی شروع کن
که پیشرفت کنه و از بچه ها جا نمونه
بهترین راه همین توانبخشی هست
وگرنه اوتیسم درمان نداره متاسفانه
باز هم میگم الهی شکر که خفيف
پس اگر کمکش کنین این بچه هم مثل بچه های عادی پیشرفتش میکنه
و در آخر عزیزان برای بچه من هم دعا کنین
که خوب بشه
باور کنین از غصه حسین م پیر شدم😔
انگار ۱۰۰سال مه بس که غصه میخورم براش
ببخشید که طولانی شد
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
آدم های بزرگ
عظمت دیگران را می بینند.
آدم های متوسط
به دنبال عظمت خود هستند.
آدم های کوچک
عظمت خود را در تحقیر دیگران می بینند
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
💠 اهمیت نماز
🔹 آیت الله ضیاء آبادی (ره)
🔸 ای عزیزانم، اولاً گناه نکنید که
سمّ مهلک انسان است؛ اگر هم به
گناه افـتـادی یا حـتـی غـــرقِ در گناه
بودید، دست از نــمـاز برندارید! این
رشته باریک بین خود و خدا را پــاره
نکنید؛ عـاقـبـت همین نــمـاز شما را
اصلاح خواهد کرد.
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
🍃🍃🍃🌸🍃 قسمت دهم منو داداشم دکترها برای معاینه ش میرفتن و می اومدن آزمایش ها سیتی اسکن همه چی خو
🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃🍃
قسمت یازدهم
منو داداشم
روز به روز حالم مزخرف بدتر میشد 🤦♀دیگه کلا لب به غذا نمیزدم بی حال رو تخت دراز کشیده بودم و فقط به گوشیم نگاه میکردم که یه موقع رضا زنگ بزنه اما زنگ نمیزد خیلی ضعیف شده بودم داداشم از این وضع و حالم کلافه شده بود زنگ زد به رضا جواب نداد برا همین رفت خونشون نمیدونم چیا بهش گفته بود که رضا باهاش اومد فکر میکردم خواب میبینم اما واقعیت داشت رضا بود اومد تو اتاق حالو روزمو دیدم دیونه شد
سرم داد میکشید که چرا همچین میکنی با خودت بهش گفتم وقتی تو نباشی نمیخوام زنده بمونم 😔 خیلی باهام حرف زد بهم میگفت معلوم نیست تا کی این حال و روزم باشه نمیخوام اول جونیت به پای من پیر بشی نمیخوام حسرت همه چی رو دلت بمونه
من که فقط گریه میکردم آخرش بهش گفتم تو تمام زندگی منی هر چی هستی میخوام که با من باشی همون شد قرار عقد و گذاشتیم و برا هم شدیم 😍😍😍زندگی دوباره روی خوشش و بهم نشون داد دوران نامزدی ما یک ماه طول کشید روز به روز بیشتر عاشقش میشدم توی اون یک ماه هر روز بیرون بودیم هر روز بهمون خوش میگذشت وای که آخر شبها چقدر اذیت میشدم ازش دور میشدم فقط لحظه شماری میکردم صبح شه و دوباره ببینمش دیگه طاقت نیاوردیم و مراسم عروسی رو راه انداختیم رضا یه خونه خرید بزرگ و خوشگل داداشمم کل جهیزیه منو گرفت و چیزی برام کم نزاشت همه رو چیدیم ماه شده بود همه با هم کمک کردیم و چیدن خونه هم تموم شد 😍
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c