🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃
#ارسالی_اعضا❤️
سلام خوبی فاطمه جون.من خیلی ازکالانتون خوشم میاد.درمورداون بچه که خیلی گریه میکنه.یه جاییش دردمیکنه.احتمالاقولنج معده کرده.همه بدنشوچک کنه.کمترپوشاک کنند.شایدخارش سروگوش داشته باشه.یاازلباسی بدش میاد.بین دوکتفش روغن زیتون بماله.دست وپاهاشوورزش بدن.تادرداش کم شه.خودمادرش دارچین وزنجبیل دم کنه بخوره تاشیرش بچه راآروم کنه.احتمالاغذادوست داره کم کم بهش بدین.یااینکه ببرین دکترآرام بخش یامسکن بده.
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
🍃🍃🍃🍃🌸🍃 قسمت چهارم ومنم ترسیدم سریع خودم به اموزشگاه رسوندم وبرای دوستام تعریف کردم که یه پسرسر
🍃🍃🍃🍃🌸🍃
قسمت پنجم
یه گوشی وسیمکارت جورکردم ازدوستام وتصمیم گرفتم بهش زبزنم وتمام حرفام روبزنم ززدم وسلام کردم وگفتم تمام زندگیم روبراش تعریف کردم وگفتم من واقعاعاشقت شدم ولی دیگه نیابزارزندگیم بکنم مامانت راضی نیست نزاربدتربشه واونم دلش برام سوخت وگفت من مامانم راضی میکنم واینطورشدکه باهم دوست شدیم هرروز بعداموزشگاه منتظرش بودم بایه موتوکهنه امددنبالم وباهم میرفتم دورمیزدیم ولی سریع میامدم هردوتامون بهم دل بسته بودیم واونم زندگیش برام تعریف کردگفت چندسال هفت سال شیشه وکریستال مصرف میکردم ولی الان ترک کردم حالاکه تورودیدم که دیگه بیشترانگیزه دارم برازندگی ودیگه پاک میمونم وکارپیدامیکنم و,,,,,منم برای اولین بارتوزندگیم خوشحال بودم وفکرمیکردم زندگی دوباره داره بهم لبخندمیزنه ودیگه پایان سختی هاست وراست میگن که هرکی توزندگی پدری سختی ببینه توزندگی خودش خوشبخت میشه وچندماه گذشت وکم کم مادرم بهم شک کرده بودوبالاخره خبرهامیرسیدکه من بااون پسره دیده بودن وسخت گیری هاشروع شدراس ساعت توخونه باشم و,,,,,مشکل اصلی مادرش بودکه فهمیده بودوهمش میامدوبامن دعوامیکرد واخرهم امددرب خونمون گفت جلودخترتون بگیرید دنبال پسرمه و ابرومون تمام رفت همه فهمیدن بابام منوکتک زد ولی اصلادردرواحساس نمیکردم چون عاشق شده بودم وفقط به اون فکرمیکردم وپدرم گفت من تحقیق کردم اون معتادهست ومن گفتم نه ترک کرده وهمش پشت اون پسره رومیگرفتم واینجورشدکه مادروپدرم به عموم ززدن وگفتن بیاین برای عقد ومن داشتم دیوانه میشدم وززدم وبهش گفتم میخان منوعقدکنن یه کاری بکن وازاون طرف توخونه ی اونادعوابود سرمن ومادرش میگفت نه وروزبعدش من رفتم اموزشگاه وتصمیمم گرفته بودم که دیگه هیچی نگم بزارم هرکارمیخادبشه بشه وگفتم اگه امدکه امدنیامدپسرعموم قبول میکنم ومیرم دیگه مامانم غصه نخوره بسه.....
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
🍃🍃🍃🌸🍃
#ارسالی_اعضا ❤️
⁉️چشم زخم واقیت داره⁉️
اصل چشم زخم از نظر عرفي و نزد بسياري از مردم، اين گونه مطرح است كه در بعضي از چشم ها اثر مخصوصي است كه وقتي از روي اعجاب به چيزي بنگرند، ممكن است آن را از بين ببرد و يا معيوب كنند و يا بيمار نمايد و ...
علامه طباطبایی در المیزان می‌نویسد:
چشم زخم نوعی از حسد نفسانی است که هنگام مشاهده چیزی که در نظر شور چشم، زیاد و تعجب انگیز است محقق می‌شود.⇦ (المیزان ج۲۰ ، ص۳۹۳).
🍀رفع چشم زخم 🍀
✅سه مرتبه بگوييد: «ماشاءالله لاحول ولا قوه الا بالله العلي العظيم.» ⇦ (بحار الانوار، ج۹۲، ص ۱۲۸)
✅خواندن آیه ۵۱ سوره قلم: وَإِن يَكَادُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَيُزْلِقُونَكَ بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّكْرَ وَيَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ وَمَا هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِّلْعَالَمِينَ ⇦ (بحار الانوار، ج۹۲، ص۱۲۸)
✅دست ها را مقابل صورت بگيرد و سوره حمد و توحيد و سوره های معوذتین را بخواند و دست به صورت بكشد.⇦ (بحار الانوار، ج۹۲، ص ۱۲۸)
✅ دعايي كه پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ براي امام حسن ـ عليه السلام ـ و امام حسين ـ عليه السلام ـ خواندند و به اصحاب نيز توصيه فرمودند: «اللهم يا ذا السلطان العظيم و المن القديم و الوجه الكريم ذالكلمات التامات و الدعوات المستجابات عاف فلانا من انفس الجن و اعين الانس.
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
🍃🍃🍃🍃🌸🍃 قسمت چهارم گفت پاشو شام درست کن خواهرام شاغلن خسته میشن.. روی گاز از نهار کلی غذا مونده ب
🍃🍃🍃🍃🌸🍃
#قسمت_پنجم
طلاق عاطفی تو زندگی ما خیلی زودتر از حد تصورم اتفاق افتاد.ماه به ماه همبستر هم نمیشدیم.برای همین هیچ وسیله پیشگیری هم مصرف نمیکردم.دوست نداشتم بچه دار بشم تا برای خودم همسلولی داشته باشم.تنها سوختنم بهتر بود...
.من از زیبایی هیچی کم نداشتم و اون از حضور اجتماعی هیچی کم نداشت.
برای خونه دوربین نصب کرد.از چندین سمت در ورودی....
نزدیکای عید بود که علائم بارداری داشتم.حدسش نباید سخت باشه...یک کلام گفت از من نیست و من هم که به عفت خودم اطمینان داشتم موقعیت خوبی بود تا خودمو ثابت کنم.
جای اسلحه کمریشو میدونستم.آوردم و گفتم میریم آزمایش ژنتیک اگه از تو بود میکشمت اگه از تو نبود تو منو بکش...
خندید گفت مال این حرفا نیستی...
گفتم ثابت میکنم حالا ببین خودکشی میکنم یا دیگر کشی...خواهر کوچکترش که دانشجو بود آزادی بیش از حدش کار دستش داد..اون درحالت اجبار با یکی از همکلاسیهاش ازدواج کرد.
روزهای جهنمی ادامه داشتن.دوسه هفته یکبار میرفتیم خونه مادر و اونجا هم جز پدر کسی از احوالم خبر نداشت.اشکهای درون پدر رو از چشماش میدیدم.
جالب زندگیمون این بود که شوهرم،خواهر کوچکمو برای یکی از همکاراش معرفی کرده بود.
پدر حتی موافقت نکرد که بیان خواستگاری و این یه بهانه دیگه بود برای کتک زدن من در حالی که شش ماهه باردار بودم.
خواهر بزرگش هم قبل از زایمان من با یه شغل آزاد ازدواج کرد.
(بماند که مراسم عروسی خواهرشوهرام چقدر تهمت شنیدم..یه روز که برق رفته بود ادعا میکرد که خودم دوربینارو قطع کردم و برادرزاده اش درحالی که من ۸ ماهه باردار بودم اومده خونه.)از گفتن هیچ تهمتی اِبایی نداشت..متاسفانه شوهرِ خواهر شوهر بزرگم،یه نَموره اخلاقش به داداشش رفته بود و از فردای عقد اجازه نداد بره سرکار(تدریس تو مدرسه)..
این هم تلنگری برای آقا نبود.خواهر کوچکترش هم زندگی به سامانی نداشت.مادرش هم روزگار پیری وبال جاریم بود.یه روز گفت: بعد زایمانت مادرمو میارم پیشت که چند سالی هم ما ازش نگهداری کنیم.البته میل خودته میتونیم اسباب کشی کنیم روستا میش مادرم...
چه عجب!!!به منم حق انتخاب داد....
اما دیگه روم باز شده بود.روش وایستادمو گفتم قبول نمیکنم.جوابش خیلی دندانشکن و افتضاح بود.
"خواهرامو که از سرت واکردی؛آزاد باش و هرزگیتو بکن.اما به همین خیال باش...میکشمت"
دوباره به طرفم حجوم آورد و با ضربه ناخوداگاهی که به شکمم خورد باعث شد ۲۰ روز مونده به وقت زایمانم دردم شروع بشه.
رفتیم بیمارستان؛ هیچ چیزمون به زن و شوهری که منتظر اولین بچه شون بودن، شبیه نبود.
یادم رفت بگم که دوران بارداری از آزمایش ژنتیک نمیدونم به چه دلیلی منصرف شد...
از بیمارستان که مرخص شدم مادرم هم همراهم و مثلا برای مواظبت از من که زایمان سختی داشتم اومد.تو فامیل همه به مادرم میگن خنثی،دیگه شده بود لقبش و خودشم باورش شده بود که همین جوریه.
شوهرم که میدونست مادرم هیچی عین خیالش نیست خیلی پیش مادرم هوا برش نمیداشت.اما با دیدن پدرم با انواع و عنوانهای مختلف زباناً آزارم میداد.میدونست پدرم زجر میکشه.
اسم همه بچه های فامیلو پدرم میذاشت اما هنوز بچه دوازده روزه من اسم نداشت.روز سیزدهم شناسنامه رو کوبید روی میز آرایش و گفت:چه اشتباهی کردم قبل از اینکه مطمئن بشم بچه منه ،به اسم خودم شناسنامه گرفتم.
داشتم بچه رو شیر میدادم و مادر رفته بود به پدر سربزنه و برگرده.
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
🍃🍃🍃🍃🌸🍃 خواهر گلی که بچه خواهرتون گریه های شدید دارن معمولا بیشتر بچه ها تا شش الی هفت ماهگی گریه
🍃🍃🍃🍃🌸🍃
#ارسالی_اعضا❤️🌺
سلام خدمت همه ی دوستان عزیزم
ادمین جان خسته نباشید که خیلی مهربانانه مشکلات مردم رو منعکس میکنید خدا خیرتون بده ان شاالله
خواهر گلی که بچه خواهرتون گریه های شدید دارن
معمولا بیشتر بچه ها تا شش الی هفت ماهگی گریه های وحشتناک دارن و ما بابت گریه و بیقراری هاشون حرص میخوریم و دستپاچه میشیم و حتی در مواردی با اونا گریه میکنیم
ما هم نوه هامون همینطور بودن دکتر گفت چون ریفلاکس معده دارن اسید معده شون بر میگرده سمت مری شون باعث میشه در قسمت نای بچه سوزش بوجود بیاد و باعث اذیت شدن بچه میشه همچنین نفخ و کولیک روده در این سن برای نوزادان طبیعیه
قطره اینفکول خارجیه به بچه مون میدادیم بهتر میشد
البته زیر نظر پزشک بهش بدین
بخاطر رفلاکسش زیر سرش منظور بالشش رو کمی بلندتر کنید که اسید معده بر نگرده توی مری نوزاد
او را در اغوش بگیرید نگران نباشید لوس نمیشه
سوار ماشینش کنید و دور دور کنید بخاطر تکانه های ماشین کمتر اذیت میشه و یه ارامش خاصی پیدا میکرد
والله ماکه نصفه های شب هم این وروجک رو میبردیم با ماشین
اروم میگرفت و خوابش میبرد
این روش برا ما که خیلی جواب میداد 😁
مادر نوزاد غذاهای نفاخ نخوره تا یه چند ماهی پرهیز غذایی داشته باشه
شاید به شیر خشک حساسیت داشته باشه تحت نظر پزشک شیر خشک بهش بدید
ما شاید پنج شش نمونه شیر خشک عوض کردیم تا یکیش بهش ساخت با یکیش اسهال میگرفت
با یه شیر دیگه یبوست پیدا میکرد
با یه نوع شیر دیگر رو بالا می اورد
خلاصه بیشتر راهها رو میرفتیم تا علت رو بررسی کنیم
ممکنه برچسب یا زبری لباس کودک اذیتش کنه
ممکنه دچار سوختگی زیر بغل یا لای پای بچه باشه
به اغوش و بوی پدر و مادر احتیاج داره و باعث ارامش نوزاد میشه
خلاصه همه جوانب و احتمالات رو بررسی کنید اگه همه چی اوکی بود یعنی سرما گرما گرسنگی خواب و حتی درد دندان که میخواد در بیاره همه بررسی شد چیزی نیست نگران نباشید تا شش هفت ماهگی همین آشه و همین کاسه بمرور بهتر میشه
بعد از شیر دادن تا بیست دقیقه نوزاد را در اغوش بگیرید تا چند تا اروغ برنه خیلی در رفع نفخ اثر داره
شکم نوزاد رو با روغن زیتون در جهت عقربه های ساعت ماساژ بدید و پاهای کودک رو بطرف شکم و رو به داخل شکم بالا و پایین کنید
خلاصه چیزی که تحربه داشتم رو گفتم
لطفا صبوری پیشه کنید تا ان شاالله بزرگتر بشه
التماس دعا
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃
#تقاضای_همفکری ❓
سلام خدمت ادمین عزیز دوستان گرامی از دوستان عزیز راهنمایی میخواستم من دخترم بیست ساله هست و دختر ی آروم ومحجبه وخیلی دلسوز و دانشجو مهندسی هست از دوازده سالگی تشنج کرد وتحت درمان قرار گرفت خداروشکر بهبودی نسبی داشته جوری که از آبان 1401تشنجی نداشته البته دارو مصرف میکنه الان براش خواستگار میآید خیلی از خواستگار رو خودم رد میکنم ولی ایندفعه می‌خوام این خواستگار رو بزارم بیان باهم آشنا بشن فقط نمیدونم بیماریش رو چه جوری مطرح کنم از شما راهنمایی می‌خوام که چه جوری بگیم بهترهست ممنون از همگی تون لطفاً برا مادری که همیشه نگرانه دعا کنید انشالله همگی عاقبت بخیری عزیزان تون رو ببینید
❓❓❓❓❓❓❓❓❓
#همفکری
#حرف_دل
#تقاضای_همفکری
آیدی ادمین: @Fatemee113
منتظر نظرات زیبا شما عزیزان هستیم.😍😊
در این #دورهمی_بزرگ_همراه_ما_باشید
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃
#تقاضای_همفکری ❓
سلام فاطمه خانم ودوستان 🌹🌿🌺🍃این عکس دعاییست که پیدا کردم که کم نبوده تو این مدت کسانی که از حروف ابجد سردر میارن میتونن بگن چیه
با اب ونمک نابود شد
❓❓❓❓❓❓❓❓❓
#همفکری
#حرف_دل
#تقاضای_همفکری
آیدی ادمین: @Fatemee113
منتظر نظرات زیبا شما عزیزان هستیم.😍😊
در این #دورهمی_بزرگ_همراه_ما_باشید
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
💥تلنگررررر
✨"وَ لَوْ تَرى إِذْ وُقِفُوا عَلَى النَّارِ فَقالُوا يا لَيْتَنا نُرَدُّ وَ لا نُكَذِّبَ بِآياتِ رَبِّنا وَ نَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ "
"و اگر حال آنان را، آن هنگام كه بر لبه‌ى آتش (دوزخ) نگه داشته شده‌اند ببينى، پس مى‌گويند: اى كاش! ( به دنيا) بازگردانده شويم و آيات پروردگارمان را تكذيب نكنيم و از مؤمنان می بودیم.
📚(انعام ۲۷ )
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c