eitaa logo
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
35.1هزار دنبال‌کننده
19.9هزار عکس
4.5هزار ویدیو
16 فایل
حرف ،درد دل و رازهای مگوی زن و شوهری😁🙊 با تجربه ها و رنج کشیده بیان اینجا👥👣💔 ادمین گرامی کپی از پست های کانال حرام و #پیگرد دارد⛔⛔ ♨️- ادمین @Fatemee113 جهت رزرو تبلیغات 👇👇👌 https://eitaa.com/joinchat/1292435835Ca8cb505297
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🍃🍃🍃🌸🍃 🔆نماز شب ((حضرت حجة الاسلام والمسلمين آسيد محمد حسين مدرس )) در اصفهان فرمودند: يك روز طلبه ها جشنى گرفته بودند از آخوند كاشى هم دعوت مى كنند كه در آن جشن شركت كنند، ايشان هم تشريف مى آورند و تا دير وقت مشغول بودند و براى نماز شب آقا خوابشان مى برد، و براى صبح از خواب بيدار مى شوند. دوباره ((هفده ربيع )) طلبه ها جشن مى گيرند و آخوند را دعوت مى كنند كه تشريف بياورند و اين بار هم ايشان خوابشان مى برد. شب در خواب ((حضرت رسول )) صلى اللّه عليه و آله را مى بينند و حضرت مى فرمايند: ما دفعه قبل ((نهم ربيع )) را به خاطر شادى قلب دخترم ((زهرا سلام الله عليها)) تو را بخشيديم كه نماز شبت ترك شد ولى هفدهم ربيع چرا خوابت برده بلند شو نماز شبت را بخوان . 📚داستانهايى از مردان خدا، قاسم مير خلف زاده 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃 ❤️🙏 سلام وقت شما بخیر این بچه مریض نیست خواهرزاده من هم چینین گریه می کرد اینقدر پیش دکتر بردیم هیچیش نبو د دعای گرفتیم گریه می کرد یک کبوتر یاخروس توی اون خونه نگهداری کنید تا ۵یا۶ماه گریه می کرد بعد ش خودش گریش خوب شد شایدهم دل درد داره یا شیر مادرش کمه کردنش میشه انشالله که مشکل حل شود 🍃🍃🍃🍃💕💕🍃🍃🍃 سلام..خانمی که گفتن دفع پروتئین دارن..برادرشوهر من خیلی سال پیش هم همین بیماری رو داشت هر جایی که رفت..فایده ای نداشت تا اینکه یکی از فامیلا دکتر رهبر رو معرفی کردن..تهران هست ..مطبش شهرک قدس یا غرب چهارراه پونک باختری بیمارستان آتیه 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
9.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃🍃🍃🍃🌸🍃 ❤️🌺 سلام وقت شما بخیر فاطمه خانم این فلیم برای کسانی که مشکل سینه دارند بذارید 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃 عقل میگفت که دل منزل و ماوای من است عشق میگفت که یا جای تو،یا جای من است. داستان زندگی اعضا... شوهر شکاک 🍃🍃🌸🍃
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
🍃🍃🍃🌸🍃 #قسمت_هفتم هنوز بچه بغلش بود.بوسیدش اما من انگار خواب بودم. گفت زنگ بزن پدرت بیاد اسشو تو
🍃🍃🍃🍃🌸🍃 قسمت هشتم قبل رفتنش همه ی سیمهای دوربینها رو کند.به دیوانه های شفا یافته بیشتر شبیه بود تا یه آدم کثیفی که با یه تلنگری که نمیدونستم چی بود بیدار بشه‌.. منو و حسین رو بوسید و رفت.صبح زنگ زد گفت:من تو حوزه انتخابیه فلان مدرسه ام.بیا اونجا تو هم رای بده.من😳 برم جایی که شوهرم با یه عالمه از دوستاش اونجا به عنوان ناظر بودن😳 باورم نمیشد.گفتم من اصلا رای نمیدم.خندید و با صدای بلندی گفت:همکارای محترم؛ خانم من میگه من رای نمیدم و با صدای بلندتری خندید.گفت هر جا راحتی همونجا رای بده.من برات لیست میفرستم. رفتم و تو نزدیکترین محل به لیستی که داده بود رای دادم نهار و شام رو هم نیومد.صبح شنبه با شادی و جعبه شیرینی اومده بود.ظاهرا کسی که سنگشو به سینه میزدن بیشترین رای رو آورده بود. گفت نهار مهمون منی.همکارام هم هستن با خانوادشون.تعجب! تعجب آخه چقدر تعجب!!! هیچ آرایشی نکردم.حتی یه رژ کمرنگ یا یه مداد ابرو. با دیدنم گفت:خیلی بی روح به نظر میرسی.روزهای بد واقعا تاثیر بدی روت گذاشته.یه خورده به خودت برس.کم خون به نظر میرسی.فردا میریم یه سری آزمایش میدیم. حسین رو ازم گرفت و من عرض یه دقیقه فقط رژ کم رنگ و مداد ابرو و کمی ریمل زدم و راهی شدیم.تو غذاخوری.بیشتر از صدنفر بودن.خانمهاشون هر کدوم یه مدل یه قیافه.انگار اومده بودن عروسی؛و من که مثلا صاحب مهمون و مهمونی بودم خیلی ساده.😐 مهمونا رفتن و ما هم برگشتیم خونه.گفت:" میرم خونه همون دوستمون که انتخاب شده.امشب شام مهمون اون هستیم. دم در هال گفت من دیگه میرم.زحمت زیادی براش کشیدم امروز نباشم همش هدر میره". نمیدونم این معلم ساده سر پیاز بود یا ته پیاز من و حسین رو بوسید و گفت سعی کن حلالم کنی.لبخند بی روحی زدم و گفتم سعی میکنم.تو هم سعی کن جبران کنی.. چند بار به عقب برگشت.نمیدونم چرا با یادآوری روز خوا‌ستگاری اشکم سرازیر شد.نگاه به حسین کردم که آروم تو بغلم خوابیده بود.در کل خیلی بچه ی ساکتی بود.دوباره برگشت و حسین رو بوسید و گفت منم سعی میکنم جبران کنم. ساعت ۱۲ شب بود.دلم شور میزد.یه جور حس دلتنگی.مثل روزهای اول آشنایی که براش شعر میخوندم.بعد از ازدواجم ذوق شعریم انگار کور شده بود.هر چی مینوشتم با تصور اینکه اگه دست کسی برسه و حس و حال و سرگذشتمو و موضوع دعوامونو از شعرهام بدونه،شعرمو پاره میکردم.تازگیها به کلی ذوقمو باخته بودم.حسین سیر که شد دهنشو از شیر کشید و آروم خوابید.گذاشتم توی تختش و یه تکه کاغذ از دفترچه تلفن کندم هیچی نتونستم بنویسم.چند بار نوشتم دلتنگم.کاش زودتر برگردی.مثل یه بیسواد نوشتم:برگرد دلم برات تنگ شده.هیچ ردیف و قافیه ای به ذهنم نمیومد.فقط مینوشتم برگرد و خط پایین باز مینوشتم:دلتنگم برگرد. ساعت از یک شب گذشته بود.به همراهش زنگ زدم.خاموش بود.چند باری کنار پنجره رفتم و نگاه به کوچه انداختم.اما دریغ از حتی یه بچه گربه، که توجهمو جلب کنه. ساعت ۳ بود.گوشی خونه زنگ خورد.خانومِ؟ "بعله.بفرمایید." میتونید به بیمارستانِ بیایید؟ "اتفاقی افتاده؟ گوشی اما دیگه بوق ممتد میزد.به پدر زنگ زدم و حسین رو آماده کردمو به طرف بیمارستان رفتیم.یعنی تصادف کرده؟؟؟حتما هوشیاری نداره که نتونسته خودش زنگ بزنه از ماشین پیاده شدیم.از اورژانس سراغشو گرفتیم که یکی از پرستارها با سرش اشاره به ته سالن کردچندین پلیس و جمعیت زیادی از مردم.اکثر دوستایی که ظهر بودن هم اونجا بودن.نگاهها یه جوری بود چرا پلیس؟تا ته سالن برسم به همه چیز فکر میکردم جز😭 رویش ملافه کاملا سفیدی کشیده بودن.باورم نمیشد.چرا؟حسین رو طوری به سینه ام فشردم و فریاد زدم که بچه بیدارشد.باور نداشتم موقع برگشتن از مهمونی که مردانه بود و سور انتخاباتی بود، تو راه خونه بهش شلیک کرده بودن. مردم با صدای گلوله تو خیابون  از خونه هاشون میان بیرون و میبینن که شوهرم از ناحیه سر و سینه گلوله خورده.حاضرین میگفتن قبل رسیدن به بیمارستان تمام کرده بود باورم نمیشد.فقط ۵ روز خوب بود.فقط ۵ روز.اون وقت نکرد که سعی کنه جبران کنه اما من هنوز سعی میکنم که حلالش کنم و ببخشمش😔 با یه بچه ۲۰ روزه بیوه شدم.😭 نمیتونم حِسّم رو  بگم من براش مرگ نخواسته بودم. رو کردم به حسین و گفتم:پسر معصومِ من! اینطوری چرا؟مگه انتقام معنی مرگ میده؟دیگه بیصدا اشک میریختم. ۶سال از اون روزهای تلخ میگذره.من هنوز هم حتی با چشمم گناه نکرده ام.چه برسه به اینکه با اعضای بدنم خطا کنم. حسین الان ۶ سالشه. دو سال بعد از فوت همسرم،خانواده اش ازم خواستن که با برادرزاده اش ازدواج کنم،اما ازدواج با اونو به معنی خیانت به همسرم میدونستم.اینطوری لرزه به استخوناش میفتاد و اون دنیا شک هایش رو به یقین تبدیل میکرد. اونم ازدواج کرد و الان دو تا دختر داره. من به حسینم دلخوشم.تو همون خونه ساکنم و با حمایت پدر تونستم فوق لیسانس هم بگیرمو مشغول تدریس تو دبیرستان 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
🍃🍃🍃🍃🌸🍃 ❣روش هايي براي ايجاد يك رابطه قوي و احساسي؛❣ ١- قبل از خواب حتما هم ديگر راببوسيد. ٢- عشق خود را به روش ها و كلمات مختلف بيان كنيد. ٣- يكي از مسئوليت هاي او را شما انجام دهيد. ٤- به مسائل مربوط به سلامتي او توجه كنيد. ٥- زماني كه اشتباه كرده ايد، به اشتباه خود اعتراف كنيد. ٦- در جمع از او تعريف كنيد. ٧- اجازه بدهيد،او خودش باشد. ٨- دليل اين كه عاشقش هستيد را بيان كنيد. ٩- شنونده ي خوبي باشيد. ١٠- كلمات زيبا و معنا داري ايجاد كنيد كه فقط براي شما دو نفر مفهوم دارد. ١١- بيشترين زمان ممكن را با هم باشيد. ١٢- در دوره هايي براي شناخت و بهبود رابطه شركت كنيد. ١٣- او را سوپرايز كنيد. ١٤- عاشق خودتان باشيد. ١٥- همواره با هم غذا بخوريد. ١٦- غير از رابطه ، تماس فيزيكي و بدني داشته باشد. 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
🍃🍃🍃🍃🌸🍃 ❤️🌺 سلام شب خوش برای عمه‌ای که برادرزاده اش خیلی بد جور گریه میکنه شاید دل بچه درد میکنه سر دلش را با ملایمت و ندم ماساژ بدید یک راه هم این هست که بچه را روی دستتون بخوابانید به گونه‌ای که سر بچه نزدیک آرنج شما و شکمش روی دستتون باشه و دست و پای او از دو طرف دستتون آویزان باشد بعد به آرانی کمرش رو ماساژ بدید و خیلی آرام تکانش دهید و از همه مهم تر براش روز ۷ مرتبه آیة الکرسی بخونید و معجزه اش رو ببینید 🍃🍃🍃🍃💕💕🍃🍃🍃🍃 سلام عزیز دل بی نام که از خیانت همسر نام بردید و میگید پشیمان هست ولی از ذهن شما نمیره اول توکل به خدا و ائمه کنید و دوم تو کانال راههای دلبری کردن از همسر زیاد هست از اونها استفاده کنید و همسرتون رو به خودتون جذب کنید بگذارید بهترین زن در زندگی اش شما باشید سخت هست اما هر باری که یاد خیانت او می‌افتید زیر لب بگید و در دل بگید خدایا فقط برای تو با همسرم می‌نشینم و بلند میشوم ببینید چه ارج و قرب و عزتی را نزد خدا و همسرتون پیدا می‌کنید و میشید تاج سر همسر فقط برای خدا 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
🍃🍃🍃🍃💕💕 ازدواج یا کابوس⁉️ وقتی که  مرد یا زن به همسرش می‌گوید: "تو حال من را خراب می‌کنی" این نگاه که ازدواج قرار است حال شما را خوب کند خیلی کودکانه است. اصولا هر چیزی که این قدرت را داشته باشد که حال شما را خیلی خوب کند این استعداد را دارد که حال شما را خیلی خراب هم بکند. ازدواج  تصمیمی است که خیلی از امنیت‌های دوران مجردی را از آدم می‌گیرد تا او را رشد دهد و به دلیل همین عدم آمادگی روانی است که خیلی‌ها  هم سقوط می‌کنند. برای تشبیه می‌توان از تفاوت دبیرستان و دانشگاه صحبت کرد؛ حتما که دوران دبیرستان از دانشگاه آسان‌ است اما می‌رویم به دانشگاه که چهار تا سختی بکشیم ولی رشد کنیم. 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
➣ 📜 👈 تـــیغ نداشته باشد! تمام سوء تفاهمات ناشی از است تو می بایست در مـورد افراد از روی قضاوت ڪنی نه از روی گفـــته هایشان! همیشه محاکمه‌ی خود از محاکمه‌ی دیگــران ســخت تـــــر است تو اگر توانستی در مورد خوب قضاوت کنی قاضی واقعی هستی!! 🚫 📒 ســوره طـــــه آیه ۴۴ 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
🍃🍃🍃🍃🌸🍃 داستان مامان من.... ❤️ 🍃🍃🌸🍃
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
🍃🍃🍃🍃🌸🍃 داستان مامان من.... #ارسالی_اعضا❤️ 🍃🍃🌸🍃
🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃 سلام اینم خاطره مادرمه از زبون خودشون‌خیلی بچه سال بودم ازدواج کردم خیلی از شوهرم خجالت می‌کشیدم و از مادرشوهرم حساب حتی یه روستا می‌رفتیم مادرشوهر باهامون بود چه برسه مسافرت هرچی می‌خرید من باید حساب میکردم در حالی که خودم خیلی چیزا لازم داشتم پولم کم بود نمیخریدم توی مسافرت می‌خواستیم خونه اقوام بریم بهانه می‌گرفت یا اونجا بعد شام می‌گفت برگردیم خونه ای که ساکنیم بازار رفتنی حتما باهامون میومد دوقدم نرفته می‌گفت خسته شدم تاکسی بگیرید برگردیم‌ حالا جلو شوهرم مظلوم😒 این اداهاش فقط برا من بیچارم بوده یه دفه که خواهرشوهرم زایمان کرده بود و رفتیم مسافرت و بهش نگفتیم من تو جمع گفتم مادرجون ببخشید چون میدونستم مراقب دخترتونید نگفتم بهتون والا بدون شما نمی‌رفتم اونم گفته هه هه پسرم اول به من گفت خودم نیومدم بعد جاریم صدام زد اون اتاق گفت خاک تو سرت منظورش این بود که من و پسرم اصلا تورو آدم حساب نمی‌کنیم که لازم باشه تو دعوتم کنی منم کلی گریه کردم از حماقتم دفه بعدی شوهرم گفت میریم فلان جا به مادرم بگو آماده بشه منم گفتم باشه شما با مادرت برید من نمیام دفه بعد من و شما با هم میریم ینی خلاص دیگه بابام مامانبزرگ و دعوت نکرد باهاشون هیچ جا بره حالا مامانم سر همین سادگی خودش و خجالت کشیدن از بابام کلی بدبختی دیده که واقعا با یه همچین حرف کوچیکی میتونسته حلش کنه 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
🍃🍃🍃🍃🌸🍃 ☑️واژن شما نیاز دارد هر از گاهی هوای تازه تنفس کند محیط های تاریک، تنگ و مرطوب جلوی رسیدن هوا را گرفته و عفونت های مخمری یا باکتریایی را افزایش میدهند. 👈به گفته دکتر دویک ” لباس زیر نخی بهترین گزینه انتخابی است، معمولا به کسانی که مستعد ابتلا به عفونت هستند توصیه می کنم بدون لباس زیر بخوابند تا این منطقه هوا بخورد. 👈همچنین به آن ها توصیه میکنم که سشوار را روی درجه سرد قرار داده و بعد از حمام با سشوار این ناحیه را کاملا خشک کنند تا از هر گونه رطوبتی راحت شوند. 🔰لباس هایی که باید از پوشیدنشان اجتناب شود:  ❌الیاف مصنوعی Spandex، ❌مایوی خیس،  ❌لباس ورزشی کثیف یا خیس، ❌جوراب شلواری بدون الیاف نخی 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c