#داستان_آموزنده
🔆داستانی که نگاه شما را به قیامت عوض خواهد کرد
✅ بعضیها فکر میکنن که بهشت رو فقط میشه در مسجد و بر سر سجاده بدست آورد، در حالی که با خواندن این داستان خواهید فهمید که راههای نزدیکتر دیگری برای رسیدن به خدا هست که از آن غافلیم،
🔲 این داستان را «ابن جوزی» نقل میکند که:
در بلخ مردی علوی (از سادات منتسب به امیرالمؤمنین علی علیه السلام) زندگی میکرد تا اینکه بیمار شد و بعد از دنیا رفت.
همسرش گفت: با دخترانم به سمرقند رفتم، تا مردم کمتر ما را سرزنش کنند و در سرمای شدید وارد این شهر شدم و دخترانم را به مسجد بردم و خودم برای تهیّه چیزی بیرون آمدم.
دیدم مردم در اطراف شیخی اجتماع کرده اند، پرسیدم: او کیست؟ گفتند: شیخ شهر است. من نیز نزد او رفتم و حال و روزم را شرح دادم ولی او گفت: دلیلی بر سیادتت بیاور؟ و توجّهی به من نکرد و من هم به مسجد بازگشتم.
در راه پیر مردی را در مغازهای دیدم که تعدادی در اطرافش جمعاند،
پرسیدم: او کیست؟ گفتند: او شخصی مجوسی است،
با خود گفتم: نزد او بروم شاید فرجی شود؟ لذا نزد وی رفته و جریان را شرح دادم.
او خادم را صدا زد و گفت: برو و همسرم را خبر کن، تا به اینجا بیاید،
پس از چند لحظه بانویی با چند کنیز بیرون آمد. شوهرش به او گفت: با این زن به فلان مسجد برو و دخترانش را به خانه بیاور؟
سیده میگوید: همراه این زن به منزل او آمدیم و جایی را در خانهاش به ما اختصاص داد و به حمام برد و لباسهای فاخر بر ما پوشاند
و انواع خوراکها را به ما داد و آن شب را به راحتی سپری کردیم.
در نیمه های شب شیخ مسلمان شهر در خواب دید، قیامت برپاست و پرچم پیامبر(صل الله علیه وآله و سلم) بر بالای سرش بلند شد.
در آنجا قصری سبز را دید و پرسید: این قصر از آن کیست؟ پیامبر(ص)فرمود: از آن یک مسلمان است. شیخ جلو میرود و پیامبر(ص) از او روی میگرداند
عرض میکند: یا رسول اللَّه(ص) من مسلمانم چرا از من اعراض میکنی؟ فرمود: دلیل بیاور که مسلمانی؟ شیخ سرگردان شد، و نتوانست چیزی بگوید.
پیامبر(ص)فرمود: فراموش کردی، آن کلامی را که به آن زن علوی گفتی؟ این قصر از آن آن مردی است که این زن در خانه او ساکن شده؟
در این موقع شیخ از خواب بیدار شد و بر سر و صورت خود میزد و میگریست. آنگاه خود و غلامانش برای یافتن زن علوی در سطح شهر به تجسّس پرداختند، تا اینکه فهمیدند، او در خانه یک مجوسی است.
شیخ نزد مجوسی رفت و تقاضای دیدن وی را نمود، مجوسی گفت: نمیگذارم او را ببینی؟ شیخ گفت: میخواهم این هزار دینار را به او بدهم.
گفت: نه، اگر صد هزار دینار هم بدهی نمیپذیرم. وقتی اصرار شیخ را دید، گفت: همان خوابی را که دیشب تو دیدهای من هم دیدهام من رسول خدا(ص) را در خواب دیدم که فرمود: این قصر منزل آینده تو است.
سوگند به خدا من و همه اهل خانه به دست او مسلمان شده ایم
📕 إرشاد القلوب إلی الصواب، ج2،
🍃🍃🌸
#تجربه
#مشاوره
#همسرداری
آیدی من و لینک کانالمون👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
@Fatemee113 🍃🌸
5.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#داستان_آموزنده
🔆توحيد خالص
روزى رسول اكرم (صل الله علیه وآله و سلم ) به جمعيت خطاب كرد و فرمود: كسى كه با خدا ملاقات نمايد و با اخلاص به يكتائى خدا گواهى بدهد، و گواهى او بر يكتائى خدا مخلوط به چيز ديگرى نباشد، داخل بهشت مى گردد.
حضرت على (علیه السلام ) برخواست و گفت : ((اى رسول خدا! پدر و مادرم به فدايت ، چگونه كلمه لا اله الا اللّه را بطور خالص بدهد كه چيز ديگرى با آن مخلوط نباشد؟ براى ما توضيح بده تا آن را بشناسيم )).
پيامبر (ص ) فرمود: آرى اگر انسان دلبسته به دنيا باشد و آن را از راه نامشروع تحصيل كند، و كسانى هستند كه گفتارشان گفتار نيكان است ولى كردارشان ، مانند كردار جباران (طاغوتيان سركش ) مى باشد، كسى كه گواهى به يكتائى خدا بدهد (و بگويد: لا اله الا اللّه ) ولى چيزى از اين امور (دلبستگى به دنيا، و تحصيل دنياى نامشروع و كردار جباران ) در او نباشد، براى او بهشت خواهد بود.
📚داستان دوستان، جلد پنجم، محمد محمدى اشتهاردى
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
🍃🍃🍃🌸🍃
#داستان_آموزنده
🔆 زندگی پاک: در جستجوی حیات طیبه
از منبر که پایین آمدم، با لبخندی بر لب، سلام داد و دستش را به سویم دراز کرد. پاسخ سلامش را دادم و دستش را به گرمی فشردم. جوانی حدوداً سی ساله بود. میگفت: مهندسی مکانیک دارد و در یک شرکت خودروسازی کار میکند.
پرسید: "حاج آقا! میتوانم چند دقیقه طولانی! وقت شما را بگیرم؟!"لبخندی زدم و گفتم: چند «دقیقه طولانی» مثل «کچلِ مو فرفری» است!؟ خندید و گفت: "یه سوال دارم. یک پاسخ کوتاه، ساده و کاربردی هم میخواهم!" سری تکان دادم و با لبخند گفتم: "خدا به داد ما برسد! حالا سوالت چیه؟" گفت: "حاج آقا میخواهم یک زندگی پاکِ پاکیزه داشته باشم. چکار کنم؟"
گفتم: "پاسخ و راهکار خلاصه اش در قرآن است. «ایمان» و «عمل صالح»، راه رسیدن به یک زندگی سرشار از پاکی و پاکیزگی است که قرآن از آن به عنوان «حیات طیّبه» یاد میکند: مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً وَلَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ. (نحل/97)"
گفت: "حاج آقا! جسارتاً این را که خودم هم میدانم. توضیح بیشتری میخواهم." گفتم: "«چند دقیقه» ای که گفتی تمام شد، اما برای «طولانی» اش باید گوشهای بنشینیم. ایستاده نمیشود." با خنده گفت: "حاج آقا! مگر شما جزو راست قامتان جاودانه تاریخ نیستید؟!؟" گفتم: "نه! ما دیگر به سبب کمر درد، شدیم جزو راست قامتان خوابیده تاریخ!"
رفتیم در گوشهای از مسجد نشستیم. چند نفر از حاضران هم که شاهد گفتگوی ما بودند، گفتند، اگر اشکالی ندارد، میخواهند در گفتگوی ما شرکت کنند. آنها نیز آمدند.
گفتم: "امیرالمومنین علی(ع) درباره موضوع زندگی پاک، تشبیه بسیار زیبا و گویایی دارد که خیلی خلاصه و کلی توضیح میدهم. آن حضرت میفرماید: كُن كالنَّحلَةِ إِن أَكَلَت أَكَلَت طَيِّبَاً وإِن وَضَعَت وَضَعَت طَيِّبَاً وإِن وَقَعَت عَلى عُودٍ لَم تَكسِرهُ؛
مانند زنبور عسل باش! فقط چیزهای پاک (شهد گلها و گیاهان) را میخورد. فرآوردهاش (عسل) هم پاک است و هنگامی که روی گل و گیاه مینشیند، هرگز آن را نمیشکند! (عیون الحکم و المواعظ، ص 392)"
زنبور بر خلاف مگس هرگز روی چیزهای آلوده نمینشیند و از آنها تغذیه نمیکند. گاه در جستجوی گل و گیاه کیلومترها پرواز میکند. اگر انسان هم خوردنیها، نوشیدنی ها، خواندنیها، دیدنیها، گفتنی ها و شنیدنیهایش پاک و حلال باشد، قطعاً زندگیاش پاک و دارای «حیات طیبه» خواهد شد. ادیان الهی آمدهاند تا پاکیها و پلیدیها را در قالب مفاهیمی چون «ایمان» و «عمل صالح» شناسانده و انسان را برای ساختن یک زندگی پاک رهنمون شوند.
عسلِ زنبور هم، پاکِ پاک و به تصریح قرآن کریم، شفابخش است: ِفيهِ شِفَاءٌ لِلنَّاسِ. (نحل/69) عسل اگر کاملاً طبیعی باشد بسیاری از بیماریها را شفا میبخشد. چنین اثر شفابخشی ریشه در نوع غذای زنبور عسل و برگرفته از هزاران خاصیت دارویی و درمانی گلها و گیاهان گوناگون است. خوراک جسم و جان انسان هم اگر پاک و حلال باشد، اندیشهها، گفتار، کردار، احساسات و عواطف او نیز پاک و شفابخش خواهد شد و با اثرگذاری در جان و دل انسانهای آماده و حقپذیر، آنها را احیا خواهد کرد.
تاثیر تربیتی انبیا و اولیا از همین جا ناشی میشود. شفابخشی آنان نسبت به بیماریهای جسمی، حتی شفابخشی پیراهن یوسف(ع) نیز ارتباط تنگاتنگی با پاکی خوراکیها، دیدنیها، شنیدنیها، اندیشهها، رفتارها و گفتارهای آنان دارد.
نکته آخر اینکه فرمود: زنبور عسل روی هر چوب و گل و گیاهی که مینشیند و از آن استفاده میکند، آن را نمیشکند و تباه نمیسازد. انسان مؤمن نیز همینگونه است. هنگامی که از خانه و کاشانه، اماکن عمومی، کوه، جنگل، دریا، طبیعت، فضای سبز، ماشین، وسایل نقلیه عمومی و دولتی و هزاران چیز دیگر استفاده میکند، هرگز نباید در آن تخریب و تباهی ایجاد کند. انسان مؤمن هرگز اسراف نمیکند و نعمتهای الهی را هدر نمیدهد.
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
#داستان_آموزنده
🔆مجازات عبدالله بن سبا
امام صادق (علیه السلام ) فرمود: عبدالله بن سبا ادعاى پيامبرى كرد و اظهار مى نمود كه على (ع ) خداست .
اين خبر به على (ع ) رسيد، او را احضار كرد، و به او فرمود: درباره تو چنين شنيده ام ، او گفت : آرى در ذهن من چنين القاء شده كه تو خدا هستى ، و من پيغمبر مى باشم .
على (ع ) به او فرمود: واى بر تو، شيطان بر تو چيره شده ، مادرت به عزايت بنشيند، از اين عقيده برگرد و توبه كن .
او باز نپذيرفت ، على (ع ) سه روز او را زندانى كرد، و توبه اش داد، باز او توبه نكرد. آنگاه على (ع ) او را در آتش افكند و سوزاند.
📚داستان دوستان، جلد دوم، محمد محمدى اشتهاردى
🍃🍃🌸
#تجربه
#مشاوره
#همسرداری
آیدی من و لینک کانالمون👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
@Fatemee113 🍃🌸
#داستان_آموزنده
🔆عاقبت عابد بدبخت بنى اسرائيل
عابد سخت كوش بنى اسرائيلى كه دويست سال از عمر خود را در عبادت گذرانده بود، از خدا تقاضا كرد تا ابليس را به او نشان دهد، ناگهان پيرى در برابر او ظاهر شد.
- تو كيستى ؟
- من ابليس هستم .
- چرا به سراغ من نيامدى تا مرا فريب دهى ؟
- بارها آمدم ولى در كمند من نيفتادى .
- چرا؟
چون عبادت تو خالصانه انجام مى گيرد و به خاطر خدا تمام لحظات عمر خود را، به عبادت مى گذرانى و فكر مى كنى كه نكند كه عزرائيل فرا رسد در حالى كه در گناه و عصيان باشى ، لذا من نتوانستم تاكنون بر تو مسلط شوم و به خاطر همين اطاعت تا الان دويست سال از خدا عمر گرفتى و دويست سال ديگر نيز زنده خواهى بود.
ابليس اين را گفت و غايب گشت !
عابد به فكر فرو رفت و با خود گفت حالا كه دويست سال مهلت دارم ، چرا خود را از كام جويى ها و لذات دنيوى محروم كنم ، صد سال را در عيش و نوش به سر مى برم و صد سال ديگر را در اطاعت و عبادت مى گذرانم ، پيرو اين انديشه ، دست از عبادت كشيد و به دنيا روى آورد و كم كم خطاهاى فراوانى را مرتكب گشت ، ناگهان احساس كرد كه عزرائيل به سراغ وى آمد.
به عزرائيل گفت : من دويست سال مهلت دارم .
عزرائيل گفت : آرى مهلت داشتى ، ولى بر اثر دورى از عبادت و غرق شدن در لذت جويى و انجام گناهان ، عمر تو كوتاه شد، و بدين وسيله عابد بيچاره عاقبت به شر شد. اللهم اجعل عواقب امورنا خيرا
📚عاقبت و كيفر گناهكاران، سيد جواد رضوى
🍃🍃🌸
#تجربه
#مشاوره
#همسرداری
آیدی من و لینک کانالمون👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
@Fatemee113 🍃🌸
#داستان_آموزنده
🔆سه عمل مهم
در اطراف بصره مردى فوت شد، كسى در تشييع جنازه او حاضر نگرديد، چون مردى كثيف و گناهكار، زنش چند نفر را پول داد جنازه او را برداشتند، پس از غسل و كفن احدى براى نماز او حاضر نشد. فقط در ميان راه زاهدى را ديدند كه انتظار جنازه را مى كشد، وقتى او را آوردند خود به نماز ايستاد و به ديگران هم سفارش شركت در آن را نمود همگى تعجب نمودند.
از او جريان را پرسيدند؟
گفت : من در خواب ديدم كه به من گفته شد به فلان محل برو و بر جنازه اى كه فقط زنى همراه او است نماز بخوان كه آمرزيده است .
زاهد از زن حالات شوهرش را پرسيد.
زن گفت : شوهر من شبانه روز خود را با شرب خمر مى گذرانيد.
زاهد پرسيد: عمل خوبى هم داشت ؟
زن گفت : آرى ، سه عمل انجام مى داد:
يكى اين كه وقتى از مستى شراب هوشيار مى گشت ، گريه مى كرد و مى گفت : بارالها، كدام گوشه جهنم ، مرا جاى خواهى داد؟
دوم اين كه ، وقتى صبح مى شد لباس خود را عوض كرده ، غسل مى كرد، وضو مى ساخت و نماز مى خواند.
و سوم اين كه خانه او هيچ گاه از دو يا سه نفر يتيم خالى نبود. آن قدر كه به يتيمان مهربان مى كرد، به بچه هايش خود نوازش نمى نمود.
📚برگزيده اى از داستانهاى اسلامى ، حاج عباس احمدى اديب ، ص 78، به نقل از كشكول بهائى
🍃🍃🌸
#تجربه
#مشاوره
#همسرداری
آیدی من و لینک کانالمون👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
@Fatemee113 🍃🌸
#داستان_آموزنده
🔆پسر حاتم طائى
محقق سبزوارى در روضة الانوار نقل كرده كه پسر حاتم بخشنده و كريم زمان خود بود و در جود و سخاوت به درجه و مقامى رسيد كه زبان از توصيف آن قاصر است و از جمله كارهاى او اين بود كه هر سال ، هشتاد هزار درهم به شعرا صله (هديه ) مى داد، با عين حال كه ثروتش بى اندازه بود ولى مشربش از خُزَفْ و فرش او از فرش هاى كهنه و مندرس بود.
روزى مسئول كارهايش به او گفت : چه مى شود كه شما نيز از ظرفهاى قيمتى و خوب استفاده نمائيد.
پسر حاتم گفت : حساب كرده ام و دانسته ام كه تفاوت بين اين حال و بين تجمل پنجاه هزار درهم طلا است دوست داشتم كه به اين حال زندگانى بكنم ، و مال خود را بر محتاجين و مستحقين انفاق بنمايم .
سيماى صدقه ، ص 81
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
#داستان_آموزنده
🔆بهترين الگو براى بانوان
عبداللّه بن عباس و ديگر راويان حكايت كنند:
هنگامى كه زمان رحلت يگانه دخت نبوّت ، همسر ولايت حضرت فاطمه زهراء عليها السلام نزديك شد، اءسماء بنت عميس را طلب كرد.
و چون اسماء نزد ايشان حضور يافت ، به او فرمود:
اى اسماء! وقت جدائى و فراق من فرا رسيده است ، مى خواهم بعد از آن كه فوت نمودم ، جسد مرا به وسيله اى بپوشانى ، تا آن كه هنگام تشييع جنازه ام و حجم بدنم مورد ديد افراد نامحرم قرار نگيرد.
اسماء با شنيدن اين كلمات بسيار اندوهگين و محزون گرديد.
و چون حضرت زهراء مرضيّه عليها السلام ، بر خواسته و پيشنهاد خود اصرار ورزيد، اسماء اظهار داشت : اى حبيبه خدا! من در حبشه ، تخت هائى را ديده ام كه مخصوص حمل و تشييع جنازه زن درست مى كرده اند.
حضرت زهراء عليها السلام با شنيدن آن خوشحال شد و تقاضا نمود كه تابوتى همانند آن را برايش تهيّه نمايند.
وقتى اسماء آن تابوت را تهيّه كرد و نزد ايشان آورد، حضرت آن را مشاهده نمود و فرمود:
شما با اين تابوت ، جسد مرا از ديد افراد و نامحرمان مستور و پنهان خواهيد داشت ، خداوند متعال بدن شما را از آتش دوزخ مستور گرداند.
📚حقاق الحقّ: ج 25، ص 549، اءعيان الشّيعة : ج 1، ص 320.
🍃🍃🌸
#تجربه
#مشاوره
#همسرداری
آیدی من و لینک کانالمون👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
@Fatemee113 🍃🌸
#داستان_آموزنده
🔆سخن عميق عيسى (علیه السلام ) به گنهكاران
گروهى گنهكار در محلى اجتماع كرده بودند و براى گناهانشان گريه مى كردند، حضرت عيسى (ع ) از كنار آنها عبور كرد، و پرسيد: چرا اينها گريه مى كنند؟
گفتند: اينها به خاطر گناهانشان مى گريند.
عيسى (ع ) فرمود: فليدعوها يغفرلهم : آن گناهان را رها كنند (و از ارتكاب آنها توبه نمايند) آمرزيده خواهند شد.
📚داستان دوستان، جلد پنجم، محمد محمدى اشتهاردى
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
#داستان_آموزنده
🔆زندگى مرفه در نتيجه بخشش به بيچارگان
از حضرت امام موسى عليه السلام مروى است كه در بنى اسرائيل مرد صالحى بود و زن صالحه اى داشت .
شبى در خواب ديد كه به او گفتند: حق تعالى فلان مقدار عمر براى تو مقرر كرده . و مقرر فرموده كه نصف عمر تو در فراخى گذرد و نصف ديگر در تنگى . و تو را مخير فرموده هر يكى را مى خواهى مقدم دارى .
آن مرد گفت : من زن صالحه اى دارم . او شريك من است در معاش . پس با او مشورت مى كنم . و بعد خواهم گفت .
چون صبح شد، خواب را براى زوجه اش نقل كرد. آن زن گفت كه : (فراخى ) نصف اول را اختيار كن ؛ شايد خدا بر ما ترحم كند و آن نفمت را بر ما تمام كند.
چون شب دوم شد، باز همان خواب را ديد.
گفتم : اختيار كردم نصف اول را. پس از همه جهت دنيا به او رو آورد. زوجه اش به او گفت : از آنچه خداوند به تو داده است ، به خويشان پريشان احوال خود بده و پيوسته او را امر مى كرد كه نعمت خداوند را در مصارف خير صرف نمايد.
چون نصف عمر او گذشت و به وعده تنگدستى رسيد، همان شخص را در خواب ديد. پس به او گفت : خداوند به جزاى احسانى كه تو كردى بقيه عمر تو را نيز مقرر فرمود كه در وسعت بگذرانى.
📚كشكول منتظرى ، ص 291.
🍃🍃🌸
#تجربه
#مشاوره
#همسرداری
آیدی من و لینک کانالمون👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
@Fatemee113 🍃🌸
#داستان_آموزنده
🔆بهشت و پيراهن خون آلود حسين عليه السّلام
حضرت صادق آل محمّد صلوات اللّه عليهم حكايت فرمايد:
آن هنگام كه صحراى محشر بر پا شود و خداوند تمامى بندگانش را زنده احضار نمايد، صدائى به گوش همگان خواهد رسيد كه : اى جماعت ! چشم هاى خود را ببنديد و سرهاى خود را به زير افكنيد، چون كه فاطمه دختر محمّد صلّلى اللّه عليه و آله مى خواهد از پل صراط عبور نمايد.
پس همگان چشم هاى خود را مى بندند و حضرت فاطمه زهراء سلام اللّه عليها در حالى كه هفتاد هزار فرشته او را مشايعت و همراهى مى كنند، وارد مى شود و در يكى از موقف هاى مهمّ محشر توقّف مى فرمايد.
پس از آن پيراهن به خون آغشته حضرت ابا عبداللّه الحسين عليه السلام را در دست گرفته و به محضر ربوبى پروردگار عرضه مى دارد: پروردگارا! اين پيراهن فرزندم ، حسين مى باشد، تو خود آگاهى كه با فرزندم چگونه رفتار كردند.
در اين هنگام ، صدائى از طرف خداوند متعال مى رسد: اى فاطمه ! هر خواسته و تقاضائى دارى بگو، كه برآورده خواهد شد.
و حضرت زهراء سلام اللّه عليها اظهار دارد: خدايا! انتقام مرا از قاتلين فرزندم ، حسين بگير.
پس شعله اى مهيب از آتش بر پا شود و زبانه كشان يكايك قاتلين امام حسين عليه السلام را فرو بلعد، همان طورى كه پرنده اى كه دانه از زمين برچيند.
و سپس به عمق دوزخ برگردد و تمامى آن افرادِ ظالم ، به عذاب هاى دردناك مجازات و عقاب خواهند شد.
بعد از آن ، فاطمه زهراء سلام اللّه عليها به سوى بهشت حركت مى نمايد و در حالى كه ذرارى و دوستان و علاقه مندانش همراه او مى باشند، وارد بهشت خواهند شد؛ و از انواع بركات و نعمت هاى آن بهره مند مى گردند.
📚اءمالى مفيد: ص 130 ، ح 6 و در كتاب احقاق الحقّ: ج 25، ص 222 به نقل از اميرالمؤ منين علىّ عليه السلام از پيامبر اسلام صلّلى اللّه عليه و آله وارد شده است .
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
🍃🍃🍃🌸🍃
#داستان_آموزنده
☯️"روزی چهار شمع در خانه ای تاریک روشن بودند"
اولین آنها که ایمان بود گفت:در این دور و زمانه مردم دیگر چندان ایمان ندارند و با گفتن این جمله خاموش شد.
شمع دومی که بخشش بود،گفت:در این زمانه مردم دیگر به هم کمک نمی کنند و بخشش از یاد مردم رفته است.و او هم خاموش شد.
شمع سوم که زندگی بود،گفت:مردم،دیگر به زندگی هم ایمان ندارند و با گفتن آن خاموش شد.در همین هنگام پسرکی وارد اتاق شد و شمع چهارم را برداشت و سه شمع دیگر را روشن کرد.
سه شمع دیگر از چهارمین شمع پرسیدند تو چه هستی؟
گفت:من امیدم.وقتی انسانها همه درها را به روی خود بسته می بینند من تمام چراغهای راهشان را روشن می کنم تا به راه زندگی خود ادامه دهند...
دوست خوب من:خوشبختی نگاه خداست،آرزو دارم،خداوند هرگز از تو چشم بر ندارد،و شعله شمع امیدت همواره روشن بماند...
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c**