eitaa logo
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
35.1هزار دنبال‌کننده
19.9هزار عکس
4.5هزار ویدیو
16 فایل
حرف ،درد دل و رازهای مگوی زن و شوهری😁🙊 با تجربه ها و رنج کشیده بیان اینجا👥👣💔 ادمین گرامی کپی از پست های کانال حرام و #پیگرد دارد⛔⛔ ♨️- ادمین @Fatemee113 جهت رزرو تبلیغات 👇👇👌 https://eitaa.com/joinchat/1292435835Ca8cb505297
مشاهده در ایتا
دانلود
تجربه خانم معلم کانال🍃🍃🍃🍃🌹 سلام به همگی و فاطمه بانو جان ✋🌺 دوست داشتم تجربه ام رو باهاتون در میون بذارم امسال ، سال اولمه که تدریس میکنم شاگردامم همشون کلاس چهارم ابتدایی ان، یه روز زنگ تفریح یکیشون یه کاغذ دستم داد و فرار کرد ، وقتی بازش کردم ، روش نوشته بود : معلم عزیزم خیلی خیلی خیلی دوستت دارم ... تو بهترینی اولین سالیه که میبینم معلممون مهربونه و فحشمون نمیده 🥺 حقیقتا هم خوشحال شدم ، هم ناراحت، خوشحالیم واسه این بود که یه بازخورد خوب ازشون گرفتم و دلیل ناراحتیمم این بود که چرا معلمای عزیزمون ، با بچه ها برخورد خوبی نداشتن 😢😢از همتون میخوام که اخلاق براتون مهم تر از درس بچه ها باشه، هدف ما اول از همه پرورش انسانیت توی بچه هاست ، وگرنه جدول ضرب و مساحت اشکال و ... در درجه های بعدی قرار میگیره ⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱ "‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌« @ranjkeshideha »🍃🌞 ⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱"‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃 😱 بچه ها به هم ریخته بودند... من صدای تپش قلب خودمو میشنیدم... همه مون بی اختیار «یافاطمه الزهرا» میگفتیم... 🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃🌸
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃 #حیفا 😱 بچه ها به هم ریخته بودند... من صدای تپش قلب خودمو میشنیدم... همه مون بی اختیار
🍃🍃🍃🍃🌸🍃🌸 - 😱 بچه ها به هم ریخته بودند... من صدای تپش قلب خودمو میشنیدم... همه مون بی اختیار «یافاطمه الزهرا» میگفتیم... ثانیه ها به سختی و دیر میگذشت... حتی بیسیم زدم و آماده حمله به اون خونه شدیم... نمیدونستم تصمیم درست چیه... خودمون را برای همه چیز آماده کرده بودیم مگر اینکه در همین دیدار اول با اون شیطان رجیم، بهش حمله کنه... 💠 دوربین موجود در گردنبند رباب داشت سقف را نشون میداد... میزان دریافت سمعی و بصری دوربین را به حداکثر رسونده بودم... چرا اتفاقی نمیفتاد... داشت چی میگذشت... همه این احساسات مال حدودا 20 ثانیه بود که داشت همه مون را میکشت و نمیدونستیم باید حرکت بعدیمون چی باشه... 💠 همینطور که دوربین داشت سقف را نشون میداد، ناگهان سر دو تا زن را دیدیم که یکیش زن ابومحمد بود و اون یکی هم زن ابومحمد بهش میگفت: «حفصه» ... دوتاشون با ظاهری وحشت زده بالای سر رباب حاضر شده بودند و صورتشون پیدا بود... باکمال تعجب بهم گفتند: 🔸حفصه: این چش شد؟! 🔹زن ابومحمد: نمیدونم... من که کاریش نکردم... فکر کنم فشارش افتاده... 🔸حفصه: برو یه لیوان آب بیار... فقط ابومحمد نیاد اینطرف که دردسر میشه و بهش دقت میکنه... 🔹زن ابومحمد: باشه... اما صورتش خیلی قرمز کرده... حفصه: نمیدونم... فقط زود براش آب قند بیار... 😳 ما داشتیم دیوونه میشدیم... ینی چی❓‼️ ... ینی حفصه به رباب حمله نکرده بود... آخه رباب که غشی نبود... 🤔😊مطمئن شدیم که رباب خودش را از عمد به حالت غش زده بوده که هم توجه حفصه را از گردنبندش برداره و هم بتونه کاری کنه که بیایند بالاس سرش و به راحتی بتونیم صورت و چهره نحس حفصه را در دوربینمون داشته باشیم... 😳😊من که دهنم باز مونده بود و به ظرافت کار رباب فکر میکردم، فقط تونستم بگم: آفرین رباب... مرحبا رباب... طیب الله رباب...😊😊 👈حالا دیگه چهره کامل حفصه را هم داشتیم و فورا اسکن کردیم... 💠 رباب مثلا به هوش اومد و به حالت طبیعی برگشت... وقتی آب و قند را خورد و بقیه کار زن ابومحمد هم روی موهای رباب تموم شد، رباب به اون دو نفر گفت: از زحمات شما تشکر میکنم... فشارم بعضی وقتها می افتند... اما شما به خوبی از من پرستاری کردید... چطور میتوانم زحمات شما را جبران کنم؟! 🔹زن ابومحمد: فقط اگر زود بروی ما خیلی خوشحال میشویم... هیچ چیز هم از تو نمیخواهیم... فقط مواظب خودت باش و برو که میهمانیتان دیر میشود... 🔹رباب گفت: تشکر میکنم... اما شما چه حفصه جان! خدمتی از من برای شما برمی آید؟! 🔹حفصه به او گفت: نه... کاری نکردیم... همین که شما امشب بدرخشید و به میهمانیتان برسید کافی است... خدا به شما برکت بدهد... 😘رباب جلو رفت و با هر دوی آنها روبوسی کرد ... خدا حافظی ... بیرون آمدن از خانه... 👈 آن شب رباب حرفهای جالبی زد. گفت: بعضی چیزهای ریز و درشت است که نظرم را جلب کرد: حفصه بدن ورزیده ای دارد... پوستش با زن های آن منطقه تفاوت ریزی دارد... کف دستانش نرم نیست... دستانش تقریبا مردانه به نظر میرسد چون کمی زبر و خشن تر از بقیه زن هاست... عربی را خوب حرف میزند اما فقط من میتوانم بفهمم که عراقی نیست... چون یرملونش کمی میلنگد... 🤔👈رباب ادامه داد: در خانه ابومحمد، هیچ اثری از چیز مشکوکی ندیدم و همین باعث عدم آرامشم میشد... یک موتور زرد رنگ گوشه حیاط، یکی از دخترانش در حال بازی، تمام پنجره خانه اش پرده داشت... حوض خانه اش آب داشت و جلبک... کثیف به نظر میرسید... اتاقش خیلی ساده بود... فقط یک قرآن داشت و اسباب و وسایل آرایش زن ابومحمد... پرسیدم نظر آخرت چیست؟ 🤔رباب گفت: کاملا مشکوک و غیر طبیعی... تنها راه نفوذ به خانه ابومحمد، فقط یک چیز است... 🔹پرسیدم: چه؟ رباب گفت: راستی کو گردنبندم❓‼️‼️ 🔹گفتم منظورت چیست؟! 😳رباب گفت: گردنبندم کمی شل شده بود... بعد از خدا حافظی و روبوسی با آنها، وقتی خم شدم که کیفم را بردارم و بیایم، گل وسط گردنبدنم که شل بود را آنجا انداختم... در دید و چشم نیست... ینی بعید است که در دید باشد... چون کنج اتاق است... جا گذاشتم که بهانه برای برگشتن داشته باشم‼️‼️ 😳الله اکبر از این زن ها... فورا به پای سیستمم برگشتم... روشنش کردم... خدای من! ... داشت کار میکرد...👍🙏 ادامه دارد... :محمدرضا حدادپور جهرمی ⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱ "‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌« @ranjkeshideha »🍃🌞 ⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱"‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃🍃🌸 و خوردن گوجه سبز به شما کمک می‌کند تا فیبر مورد نیاز بدن را تامین کرده و خوب و منظمی داشته باشید. اگر تمایل دارید که گوارش شما بدون هیچ مشکلی انجام شود، حتماً در فصل و گوجه سبز بخورید. گوجه سبز منبعی غنی از C است که از جلوگیری کرده و به دور شدن از سیستم گوارش و بدن انسان کمک می‌کند. 2. تقویت دستگاه ایمنی گوجه سبز می‌تواند دستگاه ایمنی بدن را کرده و از ابتلا به بسیاری از جلوگیری نماید. از ویتامین‌های گوجه سبز برای تقویت سیستم ایمنی می‌توان به ویتامین C اشاره کرد که مصرف آن به افزایش تعداد گلبول‌های سفید خون و عملکرد سیستم ایمنی کمک می‌کند. 🍃🍃🍃🍃🌸🍃 ⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱ "‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌« @ranjkeshideha »🍃🌞 ⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱"‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
🍃🍃🍃🍃🌸🍃🌸 سلام ... من امسال انتخاب رشته دارم از طرفی خیلی دارم از طرف اقوام اذیت میشم همه‌ی اقوام داره از هم میپاشه😑... 🍃🌸🍃
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
🍃🍃🍃🍃🌸🍃🌸 سلام ... من امسال انتخاب رشته دارم از طرفی خیلی دارم از طرف اقوام اذیت میشم همه‌ی اقوام
🍃🍃🍃🌸🍃🌸🍃 بابام باهام سرو‌سنگین شده مامانم که همش دعوا خواهرامم اذیت‌ام میکنن الان توی یکسال نزدیک به ده باره پسرعموم اومده خواستگاری من من چندتا خواهر بزرگتر از خودم دارم ومجردان ودرضمن از سن پایین ازدواج ام کلأ بدشون میاد همه اما چون پسرعمومه انگار از خداشونه🚶🏻‍♀ واینکه من واقعأ‌ میترسم از ازدواج احساس میکنم خیلی سخته راضی نگه‌داشتن یه نفر دیگه من‌از مردا نفرت دارم چون بچه که بودم بابام خیلی مشکل برامون ساخت پسرعموم 20سالشه اوایل نمیدونستم اما وقتی زنعموم توی‌ مهمونی ها بهم میگفت عروسم حدسایی میزدم اما نه در این حد تا اینکه خواستگارامو یواشکی رد میکردم تا اینکه یکی از رفیقام از مامانم شنیده بود وبه گوش پسرعموم رسید ازهمون روز شروع شد خسته شدم از بس دوره میگیرن منو راضی کنن درضمن یه چیزی من بابام خیلی رو من حساسه چون اصلأ شبیه خواهرام نیستم یکم پر جنب و جوش ترم ⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱ "‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌« @ranjkeshideha »🍃🌞 ⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱"‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
🍃🍃🍃🍃🌸🍃🍃 💠 رباب برای ادامه عملیات خیلی مشتاق بود و پیشنهاد داد که خودش هم در طرح و عملیات شرکت داشته باشه. منطقی هم بود... چون هم شناسایی رفته بود و هم عملیات... 🍃🍃🍃🌸🍃🌸
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
🍃🍃🍃🍃🌸🍃🍃 #حیفا 💠 رباب برای ادامه عملیات خیلی مشتاق بود و پیشنهاد داد که خودش هم در طرح و عملیات
🍃🍃🍃🍃🌸🍃 - 📵 دکتر در جلسه عصر، ادامه عملیاتشان را اینگونه شرح داد: 💠 رباب برای ادامه عملیات خیلی مشتاق بود و پیشنهاد داد که خودش هم در طرح و عملیات شرکت داشته باشه. منطقی هم بود... چون هم شناسایی رفته بود و هم عملیات... وقتی در ایران دوره دیده بود، حتی سابقه 10 ماه تعقیب و گریز هم در پرونده اش داشت. این یعنی رکورد تعقیب و گریز زنان طرح و عملیات جهادی جهان اسلام را به نوعی به خودش اختصاص داده بود... و خیلی چیزهای دیگر که اگر لازم شد در ادامه بهش اشاره میکنم... 💠 رباب، مادری به نام «حنّانه» داشت که زنی پارسا و زاهد و از مجاهدان مبارز در زمان صدام بود که حدودا دو سال در یکی از چاه های حزب بعث زندانی بوده است... حنّانه تا قبل از بیماری اش، به خاطر شدّت علاقه به ساحت مقدس حضرت آیت الله سیستانی و شاگردان شهید صدر، مسئول آموزش تیم بانوان گارد امنیتی بیت مرجعیت بود... 💠 رباب، مسئله جالبی را از حنانه نقل کرد، که فصل جدیدی در کنترل و تعقیب حفصه به روی ما باز کرد... 🔴 رباب گفت: «وقتی ماجرا را برای مادرم تعریف کردم، مادرم یاد خاطره ای افتاد و گفت: عزیز مادر! تو شیر کسی را خورده ای که شبی که خانه امنش را در منطقه کرکوک محاصره کردند و خودش را در محاصره بعثی های از خدا بی خبر دید، باردار بود و تو را در رحم داشت... آخرین باری که من محاصره شدم، مصادف با اولین باری بود که تو قبل از تولد محاصره شدی... 🔴 در همان حین، با یکی از افسران استخبارات (وزارت اطلاعات حزب بعث) درگیر تن به تن شدم... او که هیکلش دو برابر من بود، بالاخره پیروز شد و مرا دستگیر کرد... لحظه ای که میخواست مرا به درون ماشین بیندازد، حرف بسیار رکیکی به ساحت آیت الله خویی و آیت الله سیستانی زد... 🔴 من که باید خودم را کنترل میکردم، فکری به ذهنم رسید که بتوانم بعد از آزادی ام او را تعقیب کنم و به سزای حرف زشتش برسانم... به او ضربه ای فکری وارد کردم تا بلکه بتوانم حرفی را از زبانش بیرون بکشم... به او گفتم: باید همان دیشب که زنت را در حالت مستی با یکی از سربازانت در منطقه بطیره دیدم میکشتم!... 🔴 آن افسر که انتظار این حرف را نداشت، گفت: اما زن من که در آن منطقه نبوده... و هیچ سربازی هم در شهرک ما زندگی نمیکند... به دیوار خوردی ضعیفه... دروغی گفتی بلکه بتوانی دلت را خنک کنی... 😉 او ندانست که در آن لحظه چه خط و ربطی به من داده است... او به من فهماند که ما در شهرکی زندگی میکنیم که هیچ سربازی نیست... و ما فقط یک شهرک در زمان صدام داشتیم که سرباز نداشت و همه درجه دار بودند و آن هم «شهرک نظامی الفیصل» بود... 😡 دیگر تمام شد... آن افسر احمق از همه جا بی خبر، حتی فکرش هم نمیکرد که یک روز مادرت از زندان بعث عراق آزاد شود و بدون هیچ معطلی، مستقیم سراغ شهرک بدون سرباز الفیصل رفته و به بهانه نظافت خانه، به درون شهرک الفیصل نفوذ کند و آن افسر را از ناحیه دهان مورد ضرب و جرح قرار دهد و در نهایت به تقاص همه خون های شاگردان شهید صدر که ریخته بود برساند...😡✌️ 👈 رباب جان! ضربه ای به حفصه بزن که یا معادلاتش را به هم بزند یا بتوانی حرکات بعدی او را کشف کنی... اگر این کار را کردی، موفق خواهی شد که هیچوقت او را گم نکنی و همیشه مانند سایه مرگ، دنبالش باشی... حتی در خواب» 🔵 خب حرف بسیار عاقلانه ای بود... ریسک بزرگی هم داشت... اما رباب، دختر همان مادر بود و آن شب تا صبح همه ما فکر کردیم... فرصت را نباید از دست میدادیم... باید زودتر کاری میکردیم... 🔵 جواب استعلام درباره حفصه هم آمده بود... طبق حدسمان، بچه های سپاه قدس هم گفتند که خبرهای مخبران حاکی از آن است که فایل پرسنلی حفصه یا همان حیفا از فایل منابع انسانی اداره متساوا حذف شده و حتی برایش سه سال قبل جلسه تشییع و ترحیم هم گرفته اند... ⚫️ عجب! معادلات زمانی را باید حل میکردیم و از سوی دیگر، فرصتی هم نداشتیم... باید تا قبل از طلوع آفتاب، نقشه میکشیدیم... ⚫️ تا اینکه نقشه را تعیین کرده و ... رباب برای ادامه ماموریت آماده شد... اولین مرحله را باید انجام میدادیم... رباب خودش را در اختیار واحد ضد شکنجه قرار داد ... آنها کارشان را خوب بلدند... به همین خاطر، بنا به دستور خودم، زحمت یک ربع شکنجه را کشیدند و رباب را تا سر حد مرگ زدند...😐 ادامه دارد... :محمدرضا حدادپور جهرمی ⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱ "‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌« @ranjkeshideha »🍃🌞 ⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱"‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
پایه‌های اساسی فرزند پروری مثبت👆🏻 ⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱ "‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌« @ranjkeshideha »🍃🌞 ⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱"‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
امام هادی -علیه السلام- می‌فرماید: داشتن فرزند موجب آسایش روحی و فکری انسان می‌گردد و انسان را از دغدغه درونی و افسردگی روحی نجات می‌دهد. وسایل الشریعه. جلد ۱۵.صفحه ۹۶ ⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱ "‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌« @ranjkeshideha »🍃🌞 ⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱"‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
[• •] 🔰امام صادق علیه السلام: ☀️ لا يَنْبَغى لِلْمَراَةِ اَنْ تُجَمِّرَ ثَوْبَها اِذا خَرَجَتْ مِنْ بَيْتِها 💠 شايسته نيست كه زن مسلمان، آن گاه كه از خانه خويش بيرون مى‌رود، لباس خود را وسيله جلب توجّه ديگران نمايد[خوشبو و يا جذاب نمايد.] 📚 كافى | ج ۵ | ص ۵۱۹ | ح ۳ ⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱ "‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌« @ranjkeshideha »🍃🌞 ⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱"‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
🌷 سلام بزرگوار امیدوارم پیامموتوی کانال برای دوست عزیزم که میگن به همسرش خیانت کرده والان توبه کرده بزارید دوستانی که گفتن حتی اگه توبه کنه بازم درروزقیامت عذاب میکشه اصلا درست نیست ایه ی قران داریم وقتی توبه نصوح کنیدودیگه همون گناه تکرارنکنید خدامیبخشه چرا با بعضی حرفهاناامیدمیکنن که این بنده خدافکرکنه حالاکه بخشیده نمیشه چه فایده دوباره به سمت اون گناه بره یابه خودکشی فکرکنه،که بزرگترین گناه ونابخشودنیست وعذابش به اندازه ی سالهایی که بایدزندگی میکردولی حق زندگی روازخودش گرفته طول خواهدکشید لطفا عزیزانی که دردودل میکنن هیچ وقت جواب ناامیدکننده ندید تشویق کنید برلی ترک معصیت،خداانقدربزرگ هست که ازتعریف ماخارجه ومانمیتونیم انگونه که لایق هست وصفش کنید خواهرعزیزم بنده ی گناه کاری بودی که خطاکردی توبه کردی یقین بدون پاک شدی وبه زندگیت امیدوارانه ادامه بده مطمئن باش خدایه جایی نشون میده که توبه ی شماروپذیرفته وبه این باورخواهی رسید انشالله بحق ۱۴معصوم خداهمونوعاقبت بخیرکنه 🍃🍃🍃🍃🍃💕💕🍃🍃🍃🍃🍃 سلام یه اون دوستمون که راجع به اسم نگرانن عرض کنم خدمتتون من اسم هر دوتا بچه هام دو اسمه است و خودم زهرا دخترم فاطمه زهرا اما از همون اول همیشه هم خودم هم همسرم هر دوتا رو باهم صدا کردیم اگه خودتون یه اسمشو تلفظ کنید بقیه هم یاد میگیرن و همون یکی رو میگن ولی من دوتا رو کنار هم میگم حتی به خودش هم تو بچگی یاد دادم هر کس یه اسمتو گفت جواب نده یا اعتراض محترمانه کن بگو شما به پدر و مادر من بی احترامی میکنید که یه اسم رو صدا می‌زنید الان 11 ساله است خیلی کم پیش آمده کسی یه اسمش رو بگه همه علی الخصوص نزدیکان همیشه دو اسم رو کامل صدا میزنن ان شاء الله بچتون سالم زیر سایه اهل بیت علیهم السلام 🌹 🍃🍃🍃🍃🍃💕💕🍃🍃🍃🍃🍃 سلام. خانمی که نذر کردی اسم دخترت رو فاطمه یا از القاب حضرت زهرا بذاری خودتون رو گول نزنین. درست و حسابی به نذرتون عمل کنین. این اسمای جدید همه من درآوردی هستن. هیچکس نشنیده که حضرت زینب رو حلما صدا بزنن. فقط چون حلم به معنی صبر و بردباری هست و حضرت زینب هم صبر زیادی داشتن این اسم رو الان میگن لقب حضرت زینب. درحالیکه لقب یعنی اون اسمی که ایشون رو در زمان حیاتشون با اون اسم میشناختن یا صدا میزدن. ولی حلما رو این چندسال اخیر باب شده. بعضی‌ها متاسفانه مذهبی اند ولی میخوان اسم جدید و با کلاس هم بذارن میان این القاب رو اختراع میکنن. شما اسمی بذار که واقعا لقب حضرت زهرا سلام الله علیها بوده. مثل زهرا. ریحانه. صدیقه و... 🍃🍃🍃🍃🍃💕💕🍃🍃🍃🍃🍃 سلام برای دوستی که مستاجرومیخادازخونه بلندنشن چن وقت پیش توکانال دوستی این پیام گذاشتن ۴تامیخ به هرکدام ۱۴بارسوره شرح بخون وفوت کن ودرگلدان خانه بگذار