eitaa logo
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
35.1هزار دنبال‌کننده
19.9هزار عکس
4.5هزار ویدیو
16 فایل
حرف ،درد دل و رازهای مگوی زن و شوهری😁🙊 با تجربه ها و رنج کشیده بیان اینجا👥👣💔 ادمین گرامی کپی از پست های کانال حرام و #پیگرد دارد⛔⛔ ♨️- ادمین @Fatemee113 جهت رزرو تبلیغات 👇👇👌 https://eitaa.com/joinchat/1292435835Ca8cb505297
مشاهده در ایتا
دانلود
21.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃 :این ویدئو رو نگاه میکردم حیفم اومدم نذارم‌ داخل کانال. باید به خودمون افتخار کنیم با همچین رهبری😍😍 ♦️اعترافات بی نظیر ! 🔹️شبکه تلویزیونی iran US -2020TV (به تازگی) از زبان اندیشمند ایرانی مقیم ؛ آنچنان تحلیلی درباره آیت الله خامنه ای ارائه میده که قطعاً‌ از شنیدنش حیرت می کنید!!! [دوستان لطفاً دقیق تا آخر این گفتگوی ویدئویی را ببینید] تا در جریانِ دیدگاهی که در حالِ گسترش بینِ ایرانیانِ تحصیلکرده و مستقل مقیمِ خارج است، قرار بگیرید!!! لطفا ببینید و منتشر کنید 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697Ca1050d30df
🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃 خاطره تلخ از زایمان‌ اعضا کانال😔 🍃🍃🍃🌸🍃
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃 خاطره تلخ از زایمان‌ اعضا کانال😔 🍃🍃🍃🌸🍃
🍃🍃🍃🍃🌸🍃 ❤️🌺 سلام. منم دلم خواست خاطره بگم. البته کمی تلخه... 😔😔 سال 92دخترم دنیا اومد... سرشب رفتم بیمارستان. گفتن هنوز ده روز وقت داری اومدم خونه. دو نصفه شب کیسه آبم پاره شد رفتم بیمارستان خیلی زود دنیا اومد.. من هیچی برای دخترم نخریده بودم هیچی هیچی.. روز جمعه بود. منو نشون همسرم دادن. بعدم همسرم با مادرش رفتن خونه... ساعت 4صبح کنو تو راهرو ول کرده بودن. اونم راهرو تاریک گفتن نمیدونم مسئول چی چی بیاد ببره بخش. هوام سرد. پتو هم نداشتم. بعد زایمان خسته وگرسنه.... کلی از ترس لرزیدم. ساعت 7رفتم بخش به خدمتکار بخش گفتم من خیلی گشنه وتشنمه گفت وسایلت فلاکس اینا نداری. گفتم نه. گفت همراه چی گفتم نمیدونم. رفتن .... بعد رفت یک چای تو لیوان پلاستیکی برام آورد. نمیدونید بهترین خوراکی دنیا بود.... از یکی از مریضا گوشی گرفتم زنگ زدم مامانم بیاد. پیشم. ساعت ۱۱ طهر بود. مادرشوهرم با یک پتو بچه ویک دست لباس دوتا کیک آبمیوه اومد.... مامانمم همون موقع اومد... گفت وای اتاق خیلی سرده منو بردن یک اتاق دیگ... ساعت دو شوهرم اومد ملاقات یک جعبه شیرینی آورد. بعدم رفتن.... پرستار اومد مامانمو گفت شما اجازه نداری شب بمونی.. دامادتون گفته ممکنه بلایی سر بچم بیاره(آخه خانوادم با شوهرم مشکل داشتن. در شرف طلاق بودم) سر اذان مامانم رفت... دوباره ساعت 8شب اومد پیشم کل شب پیشم بود... فردا اومدن مرخص کردن. مامانم برد منو تو خونه ام. خودش برگشت شهرمون. روزا تا ساعت ۱۱ منتظر صبحونه بودم. وز سوم زایمانم مادرشوهرم یک بسته پنیر خرید آورد گذاشت تو یخچال گفت اینو بخور اونم پنیر نمکی... چشمام کور شده بود ورم کرده بودم. روز 5 زایمانم از گشنگی بلند شدم واس خودم جای بریزم اجاق گاز آتیش گرفت... تو اون بارون رفتم طبقه پایین با پاهای بر..ه.نه برادر شوهرمو صدا زدم اومد آتیش خاموش کرد.... یک هفته گذشت مامانم اومد. دید دخترم لباس نداره. سر شوهرم ناراحت شد.. گفت چرا چشمای دخترم اینجوری شده؟؟. خلاصه دعوا و بزن بزن شد بین مامانم ومادرشورم. مامانم گفت بلند شو بریم خونه طلاقت میگیرم. مادرشوهرمم بچموگرفت گفت هری برو.... شوهرمم ماست نگاه می‌کرد.... ولی من نرفتم گفتم مامان نمیتونم.... مادرم رفت. من موندم ویک ایل پر از نفرت😂😂😂😂 غذام چی بود..؟ ماکارونی وبادمجون... سیب زمینی 🤦‍♀🤦‍♀🤦‍♀🤦‍♀ روز دهم نشده بودم مادرشوهرم اومد چندتا لباس پاره بهم داد. گفت بچه رو کهنه کن... پسرم پول نداره پوشک بخره... خلاصه از روز ده تا سه سالگی کهنه شستم..... زایمان دوم. شوهرم مستقل تر شده بود. من عصبی تر... از ماه شش دیگ تپش قلب داشتم نمیتونستم بخوابم. ارامش نداشتم. حالم بد بود. روانی شده بودم.... اما دومی دنیا اومد. مامانم براش کلی وسایل خرید... شوهرمم کارش مستقل از خانوادش بود. دستمون تنگ بود. اما من راضی بودم.... کهنه میشستم. گاهی پوشک... خرید هم و حد نیاز.... سومی که دنیا اومد.... شوهرم کاملا یک مرد مستقل ودست به جیب... منم زنی عاقل تر شده بودم... سومی رو عین پادشاه ها بزرگ میکنیم به امید خدا. البته در چارچوب تربیتی خودمون..... دوسال قبل خانوادمم با شوهرم آشتی کردن... ده سال قهر بودن.... هفت سال بابام خونه من نمیومد... سال اول جهاز نداشتم.... اما خدارو شکر..... الانم خیلی مشکلات هست... دارم تلاش می‌کنم همه رو از سر راه بردارم.... کدوم زندگی بی مشکل؟؟؟.؟ دوستتون دارم.... التماس دعا دارم....... 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697Ca1050d30df
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃 🔆آرایشگر و امام رضا علیه السلام 🥀هنگامیکه امام رضا علیه السلام به سمت مرو میآمدند بعد از نیشابور کاروانسرایی رسیدند و کاروان متوقف شد. 🥀بر اساس دستور مأمون، ماموران اجازه ارتباط گیری مردم با امام را نمی‌دادند تا اینکه پیرمردی عاشق امام رضا ـ علیه‌السلام ـ شغل و هنر خود را بهانه کرد تا امام زمان خویش را ببیند. او به بهانه اصلاح و آرایش سر و صورت امام رضا ـ علیه‌السلام ـ خود را به حضرت رساند و توفیق دیدار امام زمانش را به دست آورد و امام رخصت دادند و مشغول کار شد. پیرمرد هنگام آرایش موهای امام، از اشتیاق دیدن آن حضرت صحبت میکرد که یک لحظه فکر کرد: 🥀 ای کاش از امام تقاضای اجرت کند‌‌‌ تا این فکر به ذهنش رسید، در همان لحظه امام رضا ـ علیه‌السلام ـ با اشاره به سنگی که به‌وسیله آن قیچی خود را تیز میکرد آن را تبدیل به طلا کردند. 🥀این پیرمرد بامعرفت به امام عرض کرد: ای امام رئوف، من اجرت دنیوی نمی‌خواهم من صباحی بیش زنده نیستم؛ چرا که عمر خود را گذرانده‌ام ؛ من پیراهنی از شما میخواهم که با آن نماز خوانده‌اید و عبادت خدا را کرده‌اید تا کفنم باشد و خداوند به‌واسطه آن عذاب و فشار قبر را از من بردارد. 🥀امام رضا ـ علیهالسالم ـ دستور دادند که یکی از لباس‌هایشان را به پیرمرد بدهند، در این لحظه پیرمرد به ذهنش رسید تا درخواست دیگری داشته باشد پس گفت: ای مولی! من از سکرات موت می‌ترسم و بزرگواری کنید و لحظه مرگ در کنار من باشید که امام پذیرفتند. 🥀پیرمرد با خوشحالی لباس و وسایل سلمانی خود را بدون نگاه به سنگ طلا برداشت و خداحافظی کرد. آن حضرت فرمودند: سنگ طلایت را بردار ما آنچه را که دادیم پس نمیگیریم. 🥀(این خاندان، خاندان کرم هستند تا کسی را راضی نکنند دست از بخشش و کرم برنمیدارند مخصوصاً که لقب رضا ـ علیه‌السلام ـ را خداوند متعال به ایشان عنایت فرموده است.) 🥀روزی اطرافیان امام دیدند حضرت رضا ـ علیه‌السلام ـ فرمودند: »لبیک لبیک لبیک« و بعد از آن هرچه به دنبال آن حضرت گشتند ایشان را نیافتند تا اینکه آن حضرت آمد و ماجرای این پیرمرد سلمانی را تعریف کردند و فرمودند اکنون لحظه جان دادن او بود. من هم بر بالینش حاضر شدم تا به آسانی جان داد. 📚همای سعادت، همائی واعظ، ص ۱۱ 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697Ca1050d30df
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃 ⚫️سالروز شهادت ولی نعمتمان حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام تسلیت باد.⚫️ —————— اومدم به پابوسی مشهد امشبو عزاداره ایران سفره ی عزاداری‌ها باز جمع میشه با دستای سلطان 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697Ca1050d30df
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃 دلانه ای دختری رنج کشیده به نام بخشی از ... 🍃🍃🍃🌸🍃
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃 دلانه ای دختری رنج کشیده به نام #گندم بخشی از #زندگی_اعضا ... 🍃🍃🍃🌸🍃
🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃 شکمم بالاامده ودبیرهاهم متوجه حاملگیم شدن وشیرینی خواستن خانم افشاردبیرم افسوس می خوره گندم تودرست عالیه ودخترباهوشی هستی خیلی دلم می خواست دانشگاه بری خیالتون راحت خانم افشار من درسم ادامه میدم بابچه می تونی که ازبچه ت مواظبت می کنه توامسال کنکورداری مادربزرگم قول داده بچه روبگیره انشاالله دخترم چون واقعاحیفه حالاکه بهم قول دادی وخیالم راحت شد برای ماشیرینی نمیاری چشم شیرینی چه قابل داره به حسین گفتم ودوتاجعبه ی شیرینی گرفت یکی برای بچه های کلاس ویکی برای دبیران میتراتوببرشیرینی رودفتر عمرامن ببرم ازم بپرسن به چه مناسبت چی بگم بگوشیرینی روگندم اورده نمی گن چراخودش نیاورده پس بهتره خودت ببری ازدست توباش خودم می برم فقط همرام بیا ای به چشم مادرکوچک ازدست توجعبه ی شیرینی روبرداشتم وبامیترابه طرف دفترمدرسه رفتیم نفس عمیق کشیدم ووارددفترشدم به به گندم جان خوبی دخترم سلام ممنون خوبم بفرماییداین شیرینی روبرای شمااوردم شیرین کام باشی دخترم خانم حسینی معاون مدرسه پرونده ی ابی که دستش بودوروی میزگذاشت به چه مناسبت هست دخترم من من پیشونیم وکف دستهام کاملاعرق کرده بود توچی عزیزم من حامله ام عزیزم به سلامتی اینکه خجالتی نداره اتفاقاشک کرده بودم به خانم مدیر هم گفتم شکم گندم بالاامده به گمانم حامله هست حیفه دخترم درست هم ادامه بده باش چشم خانم حسینی دستت دردنکنه بروعزیزم به کلاست برس بااجازه میترابادستش به شونه ام زد یکساعت یک جعبه شیرینی رومیبری بس خانم حسینی سوال پرسم کرد حالاچی گفت هیچی می گفت حدس زده بودم حامله ای پس حواسش به همه چی هست اره دیگه خدایی ناکرده معاون مدرسه هست ... 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697Ca1050d30df
مداحی_آنلاین_آثار_زیارت_امام_رضا_حجت_الاسلام_مومنی.mp3
3.5M
🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃 🏴 (ع) ♨️آثار زیارت امام رضا(ع) 👌 بسیار شنیدنی 🎙حجت الاسلام ‌ ‌ 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697Ca1050d30df
🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃 ✨✨ابوسعيد خراسانى حكايت كند: 💫روزى دو نفر مسافر از راه دور به محضر امام رضا عليه السلام وارد شدند و پيرامون حكم نماز و روزه از آن حضرت سؤ ال كردند؟ 💫امام عليه السلام به يكى از آن دو نفر فرمود: نماز تو شكسته و روزه ات باطل است و به ديگرى فرمود: نماز تو تمام و روزه ات صحيح مى باشد. وقتى علّت آن را جويا شدند؟ 💫حضرت فرمود: شخص اوّل چون به قصد زيارت و ملاقات با من آمده است ، سفرش مباح مى باشد؛ ولى ديگرى چون به عنوان زيارت و ديدار سلطان حركت نموده ، سفرش معصيت است . 📚تهذيب شيخ طوسى : ج 4، ص 220، ح 17. 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697Ca1050d30df
🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃 🔘امام رضا علیه السلام: ▪️مَـنْ فَـرَّجَ عـَنْ مُـؤمِنٍ فَرَّجَ اللّه ُ عَنْ قَلْبِهِ يَوْمَ الْقِيامَةِ. 💠كسى كه گِره از كار مؤمنى بگشايد و شادش كند، خداوند هم در روز قيامت، كارِ بسته او را مى گشايد. 📗اصول كافى، ج 2، ص 200. 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697Ca1050d30df
🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃 ◼️امام رضا علیه السلام فرمودند: ◾️ حـُبُّ اَوْلِياءِ اللّه ِ واجِبٌ وَ كَذلِكَ بُغْضُ اَعْدائِهِمْ وَ الْبَرائَةُ مِنْهُمْ وَ مِنْ اَئِمَّتِهِمْ. ▪️امام رضا عليه السلام در نوشته خود به مأمون، فرموده است: دوستى با دوستان خدا واجب است، همچنين دشمن داشتن و بيزارى جستن از دشمنان دوستان خدا و سران آنان واجب است. 📚وسائل الشيعه، ج11، ص433 علیه السلام 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697Ca1050d30df
🍃🍃🍃🌸🍃 گذری بر زندگی‌ پر فراز و نشیب دختری ماه روی به نام آخرین فرزند پاییز.... 🍃🌸🍃