🍃🍃🍃🍃🌸🍃
توي باشگاه وزنه ها سبك تر نميشن !
تويی که قويتر ميشی ؛
توی زندگی،
شرايط آسون تر نميشه !
تويی که برای مديريت كردنشون
مجهزتر ميشی .
به رشد كردن ادامه بده !
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃
دام زن رقاص برای آیت الله بیدآبادی
🔹روزی جمعی از اشرار اصفهان که مرتکب هرگونه خلافی شده بودند، تصمیم می گیرند کار جدیدی و سرگرمی تازه ای برای آن روز خود بسازند. پس از شور و مشورت با یکدیگر، به این فکر می افتند که یک نفر روحانی را پیدا کرده و سر به سر او گذاشته و به اصطلاح خودشان (تفریحی) بکنند!
🔹به همین خاطر در خیابان و کوچه به دنبال یک روحانی می گردند که از قضا چشم آنان به عارف بالله و سالک الی الله مرحوم حضرت آیت الله حاج شیخ محمد بیدآبادی (رضوان الله علیه) می افتد که در حال گذر بودند.
🔹گروه اراذل و اوباش به محض دیدن این عالم گرانقدر نزد ایشان رفته و دست آقا را می بوسند و از ایشان تقاضا می کنند که جهت ایراد خطبه عقد به منزلی در همان حوالی بروند و دو جوان را از تجرد درآورند.
🔹ایشان نگاهی به قیافه شیطان زده آنان نمود و در هیچ کدام اثری از صلاح و سداد نمی بینند ولی با خود می اندیشند که شاید حکمتی در آن کار باشد، به همین دلیل دعوت را قبول نموده و به همراه آنان به یکی از محله های اصفهان می روند. سرانجام به خانه ای می رسند و آنان از ایشان دعوت می کنند که به آن مکان وارد شوند.
🔹به محض ورود ایشان، زنی سربرهنه و با لباس نامناسب و صد قلم آرایش صورت، از اتاق بیرون آمده و خطاب به مرحوم حضرت آیت الله بیدآبادی (نور الله قبره) می گوید: به به!حاج آقا خوش آمدی، صفا آوردی!!
ایشان متوجه قضایا می شوند و قصد مراجعت می کنند که جمع اوباش جلوی ایشان را گرفته و می گویند:
🔹چاره ای نداری جز این که امروز را با ما بگذرانی!!!
🔹آن عالم سالک در همان زمان متوجه دسیسه آن گروه مزاحم می شوند و به ناچار داخل اتاق می شوند. آن جماعت گمراه به ایشان دستور می دهند که در بالای اتاق بنشینند، و سپس همان زن که در ابتدا به ایشان خوش آمد گفته بود، در حالی که دایره ای یا تنبکی به دست داشته، وارد اتاق می شود و شروع به زدن و رقصیدن نموده و به دور اتاق می چرخد!!
🔹جماعت اوباش نیز حلقه وار دور تا دور اتاق نشسته و کف می زنند. زن رقاص، در حال رقص گه گاه به آن عالم ربانی نزدیک شده و در حالی که جسارتی به آن بزرگوار نیز می نماید، این شعر را خطاب به ایشان خوانده و مکرر می گوید:
در کوی نیک نامان ما را گذر ندادند
گر تو نمی پسندی تغییر ده قضا را!
🔹پس از دقایقی که آن گروه گمراه غرق شعف و شادی و سرگرمی خود بودند و ایشان سر به زیر افکنده بودند، ناگهان سر بلند کردند و خطاب به آنان می فرماید: تغییر دادم قضا را!
🔹به محض آن که این دو کلمه از دهان عالم سالک خارج می شود، آن جماعت به سجده می افتند و از رفتار و کردار خود عذرخواهی نموده و بر دست و پای آن ولی الهی بوسه می زنند و ایشان نیز حکم توبه بر آنان جاری می نماید.
🔹در ارتباط با این حادثه خود آن بزرگوار فرمودند: در یک لحظه قلب آنان را از تصرف شیطان به سوی خداوند بازگرداندم.
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃 #از_زبان_گندم❤️ بخشی از #زندگی_اعضا ... 🍃🍃🍃🌸🍃
🍃🍃🍃🍃🌸🍃
#گندم
به هرچی فکرمی کردم به جزخیانت
دلم قانع می کردم حسین بامن اینکار
نمی کنه
حسین خودش می دونه خیانت واعتیاد
خط قرمزمن هستن
من بابیکاری بی پولی وهزاردردومکافات
کنارمیام به جزخیانت واعتیاد
بعدچنددقیقه حسین داخل خونه امدم
نیشخندی زد
چطورته فقط بشین گریه کن
خوبه قسمت ماشده یک زن پرگریه
کنترل برداشت وباچاقوی کوچکی مشغول
بازکردنش شد
زیرلب می گفت معلوم نیست این
کنترل تلویزیون چطورشه قاطی
می کنه
مثل توهست گندم
عصبی شدم وگفتم هرچی هستم بدذات
وکثیف نیستم
نگاهی زیرچشمی بهم انداخت مواظب
حرف زدنت باش
دندونام روی هم قفل کردم نباشم چه
غلطی می کنی
بلندشدوبه طرفم امدوچاقوی تودستش
بالابردومحکم زدتوسرم
سرم داغ شددستم روی سرم گذاشتم
وسعی کردم ازجام بلندبشم
سوزش وگرمای سرم بیشتروبیشترمی شد
دستم برداشتم ومتوجه شدم
غرق خونه
نگاهی به دیوارپشت سرم انداختم و
دیوارپرخون بود
الان میرم پیش بابابزرگم تکلیف من
بایدمشخص بشه
بخاطریک زن اشغال و... من بایداینجور
بشم
جلوم ایستاد
بازوم توی دستش فشارداد
گندم ببخش دست خودم نبود
چرابامن یکی به دومی کنی
دستم ول کن دیگه ازچشمم افتادی
ولم کن...
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
هدایت شده از رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
🍃🍃🍃🍃🌸🍃
#برای_ایل_ای ❤️
سلام فاطمه جان .خواهش می کنم خواهش می کنم پیام منو بزارید گروه .می خواستم در مورد ایلای بگم بدور از قضاوت و یا خدا نکرده سختگیری .راستش من خودم مادر دو تا دختر هستم که یکیشون ازدواج کرده و خدا رو شکر راضیم از دامادم.همچنین من معلم هستم و دهه ی پنجاهی هستم در عین حال کاملا بروز و امروزی هستم و هرگز نظرات و سلیقه خودم رو برا دیگران تحمیل نمیکنم محجبه هم هستم ولی کاملا معمولی همچنین از نظر اعتقادات هم همینجور.می خوام هم در جواب دوستان و هم اینکه خودم نظرم رو در مورد ایلای بگم.من هیچ کدوم از کارای ایلای خانم رو که از نظر دیگران شاید شیرزنی بود قبول نمی کنم.الان دلایلم رو میگم و رو به ایلای خانم تو که تحصیل کرده بودی چرا اینهمه بیفکر .حالا بیفکری هیچ خب بالاخره جوون بودی سوالم اینه تو که داشتی از دست شوهرت به این وحشتناکی کتک می خوردی اولا چرا یه بار امتحان نکردی که شاید پدرت تو رو بخشیده باشه فوقش هم نبخشیده بود تو که کتک می خوری پس بزار این کتکا رو از پدرت بخوری نه از اون مرد وگرنه هیچ پدر و مادری اینهمه بیرحم نیست بعدشم تو چرا قانون پدرت و خونواده ت رو زیر پا گذاشتی ؟خب دیگه پدرت این مدلی بود تو میبس با لطایف الحیل باهاش راه بیایی همیجور که تونستی برا ادامه تحصیل قانع کنی ایشون رو...پس ببین میشد بابا رو با رگ خوابش بدست بیاری...مورد بعدی من اگه همچین دوستی مثل فاطمه داشتم با توجه به توصیفات ایلای و مخصوصا که شوهرش وکیل بود حتنما ازش کمک می خواستم ولی هیچ وقت اینکارو نکرد اونم تو این زمونه که راهها باز هست و هزار راه نرذفته رو ایلای نرفت .مورد بعدی اعتیاد ایشون بود تو که از بدی این مواد خبر داشتی و افلیس شدن شوهرت رو دیدی چرا خودت رو به دام انداختی مگه تو اراده نداشتی مگه شوهرت تصمیم گیرنده تو بود؟خیلی ایراد برا ایشون دارم یکی با اسم کوچک صدا زدن اقایون و یه مورد دیگه که خیلی یرام جای تعجب داره واقعا ایشون متوجه نظری که مثلا اقا محمد بهش داره نمیشه؟مگه میشه ؟ما زنا حس قوی داریم..خلاصه دختر خوب مقصر تمام این اتفاقات خودت بودی
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃 این وقت شب از اونور شهر راه افتادی میای اینجا که چی بشه نصف شبی _ چرا خندیدی ایلای ب
🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃
خونه که رسیدیم زود ناهار خوردیم و رفتیم برای آقا آراد مون که کمی با آیسو دوست شده بود خرید کردیم
همگی خوش پوش و مرتب آماده شدیم و راهی خونه سولماز شدیم
همانطور که کسرا گفته بود خونشون پایین شهر بود
در حد یه اتاق کوچیک یه هال و سرویس ها
مادرش مثل مادرم از خوشحالی چشماش برق میزد
سولماز و خواهرش هر دو چادر به سر اومدن و خوش آمد گفتن
کنار من نشست و برادر کوچیکشون سریع با آراد دوست شد و آیسورو تنها گذاشتن
اما آیسو کم نیاورد و رفت پیششون نشست تا اونم بازی بدن
مامان انگار که پسر خودش باشه کلی تعریف آراز کرد
نگاه های عاشقانه آراز و سولماز برایم لذت بخش بود
سولماز تقریباً به جز یک دایی پیر کسی رو نداشت
نه که نداشته باشه مثل اینکه چون فقیر بودن کسی اونا رو فامیل خودشون نمی دونست
مامان_اگه اجازه بدین دهنمون شیرین کنیم
ایشالا از فردا برن دنبال کارهای عقد
مامان سولماز_ صاحب اختیارین خواهش می کنم
مامان_ایلای مادر شیرینی بده سولماز خودش تعارف کنه
انشالله به حق پنج تن خوشبخت بشید
خوشحالی که تو چشمای سولماز بود قابل وصف نبود
کاش منم حس اونو نسبت به محمد داشتم
کاش ترس نداشتم شک نداشتم
خیلی زود کارهای آزمایش تمام شد
برای خرید لباس و حلقه و چیزهای دیگه که رسممون بود آراز با خانواده سولماز تنهایی رفتند
مامان زنگ زد و به عمو قضیه را گفت و ازش خواهش کرد که زن عمو را راضی کنه و برای عقد آراز بیان تهران
آیناز که تا شنید فرداش خونه ما بود و گلایه که چرا از روز اول به من نگفتی
بالاخره روز عقد سولماز و آراز رسید و قرار بود توی دفترخانه عقد کنن
صبح زود پا شدیم و همراه فاطمه و آیناز رفتیم تا سولماز ببریم آرایشگاه
در حد یک میکاپ ساده آرایش کنه
لباس های سفیدشو که پوشید خیلی خوشگل شده بود
کسرا و نرگس هم برای کادوی عقدشون فیلمبردار هماهنگ کرده بودن
آراز که اومد دنبالش عاشقانه دسته گل رو به سولماز داد
سولماز با اون چشمای درشت خوشگلش ناز و کرشمه اومد و دسته گل از آراز گرفت
من و ایسو و مامان و آیناز با ماشین فاطمه اومدیم محضر
لعنت به فقر
سولماز چیزی کم از یه مانکن نداشت واقعا نمکین و دلنشین بود
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
10.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸 خدا نور (وجودبخش) آسمانها و زمین است، داستان نورش به مشکاتی ماند که در آن روشن چراغی باشد و آن چراغ در میان شیشهای که از تلألؤ آن گویی ستارهای است درخشان، و روشن از درخت مبارک زیتون که (با آنکه) شرقی و غربی نیست (شرق و غرب جهان بدان فروزان است) و بیآنکه آتشی زیت آن را برافروزد خود به خود (جهانی را) روشنی بخشد، پرتو آن نور (حقیقت) بر روی نور (معرفت) قرار گرفته است. و خدا هر که را خواهد به نور خود (و اشراقات وحی خویش) هدایت کند و (این) مثلها را خدا برای مردم (هوشمند) میزند (که به راه معرفتش هدایت یابند) و خدا به همه امور داناست! ﴿۳۵﴾
💭 سوره: نور
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔅 قَالَ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي ﴿۲۵﴾
🔸 موسی عرضه داشت: پروردگارا، شرح صدرم عطا فرما (که از جفا و آزار مردم تنگدل نشوم).
🔅 وَيَسِّرْ لِي أَمْرِي ﴿۲۶﴾
🔸 و کار مرا برایم آسان گردان.
🔅 وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسَانِي ﴿۲۷﴾
🔸 و عقده را از زبانم بگشا.
🔅 يَفْقَهُوا قَوْلِي ﴿۲۸﴾
🔸 تا مردم سخنم را نیکو فهم کنند.
💭 سوره: طه
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
🍃🍃🍃🌸🍃 #از_زبان_ایل_آی❤️ 🍃🌸🍃
🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃
محضر که رسیدیم کسرا و نرگس و خانواده سولماز حتی مهدی و محمد هم اومده بودن
از خانواده سلماز کسی نبود جز همون دایی پیرش
عاقد که شروع کرد به خوندن خطبه عقد
دلم پر از غصه شد
چند سال پیش تو اتاق کوچک خونمون یه آقایی خطبه محرمیت من و ابراهیم خوند و سالها رنج و عذاب و تحقیر شدن قسمتم شد
ولی سولماز خیلی خوشبخته
چون آراز مرد زندگی
عاقد برای بار سوم گفت
_ وکیلم؟؟
در باز شد و عمو داخل اومد
انگار بابامو دیدم واقعا حس کردم باباست
مامان سریع جلو رفت و خوش آمد گفت
عمو لبخند کوچیکی زد و بعد از یک سلام علیک کوچیک با همه و خوش آمد گویی آراز رو بغل کرد
آراز دستهای عمو را بوسید و کنار خودش یک صندلی گذاشت و عمو روی صندلی نشست
عاقد گفت برای بار سوم می پرسم آیا وکیلم
و سولماز با ناز گفت
_ با اجازه بزرگترهای مجلس بله
بله رو که داد کل کشیدیم و مامان حلقه ها رو برداشت به آراز و سولماز داد
بعدشم خودش یک پلاک و زنجیر طلا برای کادوی روز عروس به آراز و سولماز داد
آراز عاشقانه پلاک و زنجیر به گردن سولماز بست
فک کنم اون لحظه دلش یه بوسه میخاست ولی آراز ما مرد باحیایی بود
عمو از جیبش جعبه بیرون آورد و رو به سولماز داد و گفت
_خوشبخت بشید
همه جلو رفتم و تبریک گفتیم
نرگس اومد کنارم و گفت
_ایلای انشالله به زودی نوبت تو هم بشه
زهرخندی کردم به یاد گذشته ها گفتم
_ قبلاً یکبار قسمت شده نرگس
_گذشته رو فراموش کن
نگاه های اون آقاهارو دریاب
_ کی
دیدم اشاره به محمد میکنه
لبخند زدم و گفتم
_ نرگس تو و کسرا سولمازو از کجا میشناسی
_ الان حرفو عوض کردی ولی اشکالی نداره
مبارکه الی خانم
سولماز و یکی از دوستام معرفی کرده بود بیاد مطب به دکتری که منشی اش بودم
بعد صداشو پایین آورد و گفت
دیدم وضعشون خوب نیست تو هم که رفته بودی کسرا یکی رو میخواست واسه کافی شاپ
منم آوردمش پیش کسرا
خیالتون راحت دختر خوبی هستش
سر و گوشش نمی جنبه
هم خودش هم خواهرش
_ خداروشکر نرگس تو چه گنده ای داری
همه رو نجات میدی
خدا خیرت بده
از دعای این دختر و من تو همیشه عاقبت به خیر خواهی بود
لبخند زد و گفت
_برم به کسرا بگم زیرو روی این آقا خوش تیپه رو در بیاره ببینم کیه چیه
_ نرگس
_ خودت میگی یا برم به کسرا بگم
_هیچی بابا خواستگارمه دوست شوهر فاطمه است
حالا راحت شدی
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
🍃🍃🍃🍃🌸🍃
📃 طالع روزانه:
🌕جمعه ۱ دی ۱۴۰۲
🌾طالع امروز متولدین #فروردین:
یکی از اطرافیان در بستر بیماری است و به کمک شما نیاز دارد. در حق این فرد کوتاهی نکنید و با پرستاری از ایشان به وی ثابت کنید که همیشه به فکرش هستید. بیشازحد به دغدغههای مالی فکر نکنید. به جای غصه و ناراحتی فکری به حال این وضعیت بردارید و با کار و تلاش بیشتر خودتان را از گرداب مشکلات مالی نجات دهید. یکی از اطرافیان فرزندی به دنیا آورده و امروز به جشن و سروری برای این نورسیده دعوت شدهاید. در این مراسم شرکت کنید و لحظههای شادی را در کنار دوستان و آشنایان تجربه نمایید. روز را با محبت و صفا به پایان برسانید
🌾طالع امروز متولدین #اردیبهشت:
اجازه ندهید ترس و هراس جلوی موفقیت و پیشرفت شما را بگیرد. از امروز زندگی را با جسارت بیشتری دنبال کنید و شک نداشته باشید که فاصله چندانی با موفقیت و پیشرفت ندارید. به حرف افرادی که تجربه بیشتری نسبت به شما دارند گوش کنید. امروز به مشکلی مالی برخورد خواهید کرد و مجبور میشوید قسمتی از اندوخته خود را برای حل این مشکل خرج کنید. فردی با شما سربهسر میگذارد تا اعصابتان را به هم بریزد. اجازه ندهید این فرد روز شما را خراب کند و به هر قیمتی که شده اعصاب خود را حفظ کنید. اطرافیان علاقه زیادی به بودن در کنار شما دارند و بودن شما در کنار آنها زمینه خوشی و شادی اطرافیان را فراهم میکند. از این وضعیت نهایت استفاده را ببرید
🌾طالع امروز متولدین #خرداد:
اتفاق فرخندهای در زندگی تان رخ میدهد. این اتفاق را به بهانهای برای شادی تبدیل نمایید و لحظههایی سرشار از شادکامی را تجربه کنید. روحیه پرخاشگرانهای که دارید را کنار بگذارید و مطمئن باشید کنار گذاشتن این روحیه زمینه سود و منفعت شما را فراهم میکند. اعضای خانواده وقت زیادی از شما را میگیرند و امروز فرصتی برای رسیدگی به کارهای شخصی پیدا نمیکنید. کار ضروری برای شما پیش میآید و تمامی برنامههایتان را به هم میریزد. این کار را انجام دهید و در آینده نظم بیشتری به کارهایتان بدهید. مدتی است که وقتی را در کنار دوستان و رفقای قدیمی سپری نکردهاید، امروز زمان مناسبی فراهم میشود تا فرصتی را در کنار دوستان قدیمی سپری نمایید و خاطرههای خوش گذشته را زنده کنید.
🍀طالع امروز متولدین #تیر:
قصد انجام کار مهمی را دارید، اما پول لازم برای انجام این کار فراهم نشده و این وضعیت زمینه بلاتکلیفی شما را فراهم کرده است. غم به دل خود راه ندهید چرا که در آیندهای نزدیک اطرافیان در جریان این کار مهم شما قرار میگیرند و پولی که به آن نیاز دارید را در اختیارتان قرار میدهند. خبر مسرتبخش و غیرمنتظرهای به دست شما میرسد. این خبر را با اعضای خانواده درمیان بگذارید و لحظههای شادی را تجربه کنید
🍀طالع امروز متولدین #مرداد:
یکی از دوستان نزدیک امروز درخواستی از شما دارد تا با دیدگاههای شما بیشتر آشنا شود و روشنفکریتان را امتحان کند. به هر قیمتی که شده اخلاقیات را زیر پا نگذارید و تصمیمهای منطقی بگیرید. از کسی پولی قرض کرهاید، اما امروز اگر حتی از زیر سنگ هم شده این پول را فراهم کنید، چرا که اگر پول این فرد را ندهید، آبرویتان به باد خواهد داد. بزرگان فامیل علاقه زیادی به شما دارند و در لحظههای سخت زندگی پشتیبانتان بودهاند، امروز به ریشسفیدهای خانواده ثابت کنید که قدر محبت و حمایتهای آنها را میدانید و هر کاری که از دستتان برمیآید را برای رفاه و آسایش آنها انجام خواهید داد.
🍀طالع امروز متولدین #شهریور:
روزی بسیار خوبی را در پیش دارید و فرصتی پیدا میکنید تا حسابی تفریح کنید، از این فرصت نهایت استفاده را ببرید و با استراحت و تفریح، خودتان را آماده روزهای آینده کنید. قصد خرید کالای مهمی را در سر دارید، امروز پولی به دست شما میرسد تا این کالای مهم را خریداری کنید. از آنجایی که مبلغ هنگفتی را برای این خرید باید هزینه کنید، به نفع شماست که ولخرجی نکنید و حواستان به دخل و خرجتان باشد. مدتی است که وقتی را در کنار اعضای خانواده سپری نکردهاید، قبل از اینکه ادامه این وضعیت زمینه ناراحتی اهل منزل را فراهم کند، امروز زمانی را به اعضای خانواده اختصاص دهید و به ایشان ثابت نمایید که از هر لحظهای برای بودن در کنار آنها بهره میگیرید.
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃
#تقاضای_همفکری ❓
سلام عزیزم میشه پیاممنو اورژانسی تو گروه بگذارید زود جواب بدن ممنونم
من اهل مشهدم و سه تا دختر دارم
الان برا دختر بزرگم خاستگار اومده
مادرو پسر باهم اومدن
خانواده پسر گفتن برا شناخت رفت و آمد کنیم حالا زنگ زدن این سری شما بیایید خونه ما
یعنی منو دخترم بریم اونجا
حالا سوالم اینه
زشت نیست هنوز جلسه دومه بریم خونه پسر
و اینکه اگر رفتیم باید چیزی هم ببریم مثلا یه جعبه،شیرینی،شکلاتی چیزی یا دست خالی،باید بریم
تو رو خدا راهنمایی کنید
بچه اولیه چیزی،بلد نیستم
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
#همفکری
#حرف_دل
#تقاضای_همفکری
آیدی ادمین: @Fatemee113
منتظر نظرات زیبا شما عزیزان هستیم.😍😊
در این #دورهمی_بزرگ_همراه_ما_باشید
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c