eitaa logo
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
35.2هزار دنبال‌کننده
19.9هزار عکس
4.4هزار ویدیو
16 فایل
حرف ،درد دل و رازهای مگوی زن و شوهری😁🙊 با تجربه ها و رنج کشیده بیان اینجا👥👣💔 ادمین گرامی کپی از پست های کانال حرام و #پیگرد دارد⛔⛔ ♨️- ادمین @Fatemee113 جهت رزرو تبلیغات 👇👇👌 https://eitaa.com/joinchat/1292435835Ca8cb505297
مشاهده در ایتا
دانلود
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃 #لطف_محبت_اعضا❤️🌺 🍃🍃🍃🍃🌸🍃
🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃 سلام فاطمه جان راجع به دخترخانم که گفتن تورابطه بودن وبه هم زدن وطرف مقابل سیگارومشروب مصرف میکنه وبددله عزیزم درست ترک کردن دردداره ولی بعدش آرامشه شماخودتودست کم گرفتی گلم این ایرادهاواسه زندگی‌های این دوره خیلی زیاده بددلی خیلی بده اگه معتقدهستی مشروب خیلی بده آدم واسه کسی که دوست داره ارزش واحترام قائله وخودداری میکنه نه اینکه به هربهانه ای تهمت بزنه وقهرکنه زیریه سقف این کارهاواقعارواعصابه بهتره این رابطه تموم بشه به قول دوست عزیزمون سالهابعدای کاش واگردردی دوانمیکنه خداروشکرالان بامشاوره وچنین گروه هایی میشه آگاهی کسب کردوجلوضررروگرفت 🍃🍃🍃🍃💕💕🍃🍃🍃🍃 سلام فاطمه جون خسته نباشیدخانمی که گفتن شوهرشون ازهمه لحاظ خوبه وفقط ۱۴ سال ازشون بزرگتره توفکرطلاق هستی خانم محترم شمااززندگی چی میخای خوشی زده زیردلت شوهرتون خوبه مهربونه احترامتو داره واقعاکمبودتون چیه اینکه سن ایشون بالاست خب ازاول بوده چراهمون موقع مخالفت نکردی والان ایشونو دردسرمیندازی بشین زندگیتوبکن خانم خداقهرش میادازناشکریتون چرابیخودزندگی روبه کام همسرت تلخ میکنی من همسرم ازمن ده سال بزرگتره اصلامهربون نیست احترام نگه نمیداره وخیلی چیزهای دیگه ولی به خاطربچه هام تحمل میکنم البته ازدواج ماسنتی بودوجواب منفی من به گوش پدرومادرم نرفت شماخوشی زده زیردلت 🍃🍃🍃🍃💕💕🍃🍃🍃🍃 سلام خانم قلب قرمز❤️❤️❤️❤️منم چند سال کیست شکلاتی داشتم و چه دردهایی نکشیدم و چقدر آمپول قرص مصرف کردم ولی خدا خیر بده به دکتر عمل باز برام انجام داد خدا رو شکر جواب داد و خوب شدم ناگفته نمونه سال ۹۶ از آلمان برام قرص ویزان می فرستادن بعد یکسال باردار شدم برا پسرم و بعد دخترم خدا رو شکر با همون عمل خوب شدم امیدت بخدا حتما عمل کن چون یه کیست فوق العاده کشنده اگه بترکه برا سلامتی صاحب مملکت مون حضرت مهدی صلوات🙏🙏 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697Ca1050d30df
🍃🍃🍃🍃🌸🍃 💢 مقایسه با خانۀ پدری، بلای رابطه زوج جوان 🛎 یکی از مشکلات زوجین پس از ازدواج، تعلّق خاطر آن‌ها به خانوادۀ پدری و عدم پذیرش خانوادۀ جدید و تغییر شرایط زندگی است. 🏠 در سال‌های ابتدایی زندگی، بعضی از زنان و مردان هنوز خود را از خانوادۀ پدریِ جدا نکرده‌اند و در فضای گذشته سیر می‌کنند؛ همۀ شرایط و امکاناتی که دارند را با خانۀ پدری مقایسه می‌کنند؛ رفت‌وآمدها، محدودیت‌ها، آزادی‌ها و... . 📛 این مقایسه کردن‌ها نتایج نامطلوبی دارند؛ زیرا ذهن و روان ما همیشه طرف چیزی را می‌گیرد که به آن عادت کرده و با آن کنار آمده است. 💔 بنابراین، حسرت گذشته، لذّت اکنون را از ما می‌گیرد؛ کدورت‌ها، بر رابطه سایه می‌افکند و عاشقانه‌ها کم‌رنگ می‌شود؛ اینجاست که عبارت «من خوشبخت هستم» یا «من انتخاب درستی دارم» در مسیر تردید قرار می‌گیرد. ‎‌‌‌‌‌‌‌‌ 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697Ca1050d30df
🍃🍃🍃🌸🍃 گله ها و ناراحتيهاي خود را با متانت و نرمي با شوهر در ميان بگذاريد: در موقع ناراحتي گله خود را اظهار نكنيد.تحمل كنيد تا وقتي شما و شوهرتان در آرامش روحي وخيال هستيد آن وقت شكايت خودتونو بگوييد و اينكه تنها باشيد فقط شما و شوهرتان اينكه لحن حرف زدن شما تند نباشد و بوي تحكم وبرتري جويي ندهد اينكه طريقه گفتن شما طوري باشد كه واقعايكراست برويد سر اصل مطلب و ساعتها مقدمه چيني نكنيد و رنجش خود را به شوهرتان بفهمانيد.مثلا بگوييد:"من از اين كه تو فلان حرف رو پيش خانوادت به من زدي رنجيده خاطر شدم." و در ادامه بگوييد" چه خوب بود كه اگر هم حرفی داري وقتی تنها هستيم به خودم بگويي" وامثال اينها . اينكه عاقل و متين و منطقی باشيد... 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697Ca1050d30df
🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃 ۶ تکنیک افزایش اعتماد به نفس : -بلند و جدی صحبت کنید. -در هنگام صحبت نگاه کردن به چشم ها رو تمرین کنید. -هنگام دست دادن جدی باشید. -در جمع نظر بدهید. -مقتدرانه و محکمتر از سابق راه بروید و قدم بردارید. - و در آخر همیشه لبخند بزنید. 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697Ca1050d30df
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃 دلانه ای دختری رنج کشیده به نام بخشی از ... 🍃🍃🍃🌸🍃
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃 دلانه ای دختری رنج کشیده به نام #گندم بخشی از #زندگی_اعضا ... 🍃🍃🍃🌸🍃
🍃🍃🍃🍃🌸🍃 بس که گریه کردم نفهمیدم چطور خوابم برد وقتی به خودم امدم هواروبه تاریکی بود بیدارشدم وسرویس رفتم تازگی هااصلاخودم نمی تونم نگه بدارم بایدزودبه زودبرم سرویس هرجورشده توهمین هفته بایدبرم سنوگرافی شام چی درست کنم کاش گوشت وسبزی داشتم وقرمه سبزی درست می کردم حسش نیست یک کنسروماهی هست حسین بیادهمون باهم می خوریم چندلحظه ای دوباره چشام روی هم گذاشتم وتوخیالم یک بشقاب برنج وبایک بشقاب قرمه سبزی روتصورکردم وبااشتهاشروع کردم به خوردن باصدای دستگیره دراز فکروخیال باطل بیرون امدم اهی ازنهادم بیرون امد حسین تویی پس بایدکه باشه منتظرکس دیگه ای بودی نه همینجوری گفتم حسین لباسش بیرون اوردوطبق عادت همیشه به حموم رفت تلویزیون روشن کن حوصله ت سرنمیره یااینکه همش خوابی شبکه به شبکه ی تلویزیون عوض کردم هیچی نیست بیاببین هیچی نداره یک چیزبیاربخوریم خیلی گرسنه هستم ماهی روداخل ظرف گذاشتم و گرم کردم سفره انداختم یک بشقاب اوردم وماهی داخلش خالی کردم حسین بیابخور حسین معلوم بودخیلی گرسنه هست تندتندشروع به لقمه گرفتن وخوردن کرد من لقمه ی اولی روخوردم دلم یک حالی شد ازترس حسین لقمه دوم به گلوم نرسیده بودبالااوردم بدترازاین نمی شدکه من توبشقاب بالابیارم حالم ازخودم بهم خورد منتظرعکس العمل حسین شدم برخلاف تصورم هیچی نگفت وشروع به جمع کردن کرد حسین معذرت می خوام اصلاجواب ندادواین ازصدتاحرف وکتک به نظرم بدتربود... 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697Ca1050d30df
🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃 🙏❤️ سلام فاطمه خانمم ترو خدا پیامک را بزار بقیه برام دعا کنن بخدا من همیشه دعاگوی همشون هستم بیستم این ماه باید سی تومن میزاشتین روی رهن خونه ک هنوز ندادیم دوباره تقریبا چهل تومن هم شوهرم نمی‌دونم برای کدوم از خدا بیخبر چک ضمانت گذاشته پرداختش نکرده ما هم از چند نفر قرض گرفتیم م پرداختش کنیم ب امید اینکه ابن چک رفع اثر بشه بلکه وام ازدواج را بگیریم بهشون هم قول دو س هفته ای دادیم حالا رفتم بانک میگه وام ازدواج را دوماه طول می‌کشه بدن از اینورم هر چی پول میریزیم حساب بانک رسالت ک چک رفع اثر بشه درست نمیشه ترو خدا برامون دعا کنید ما تازه یکساله زندگیمون را شروع کردیم بخدا خسته شدم شوهرم هم بیکاره دیگه بریدم از همه چی ابن همه فشار هر روز خدا رومون هست ممنون اسم منو هم بزارید عروس تنها 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697Ca1050d30df
🍃🍃🍃🍃🌸🍃 🔆توانگری بی‌ادب 🌱وقتی ابراهیم ادهم در طواف کعبه دید توانگری مشهور بر اسبی نشسته و طواف می‌کند؛ این حالت او را نپسندید و ناراحت شد. چون حاجیان از مکه برگشتند، آن مرد توانگر در بیابان از قافله جدا ماند. اشرار، اسب، شتر، لباس و اثاثیه‌ی او را گرفتند و او را برهنه رها کردند. 🌱آن مرد در بیابان پیاده می‌رفت. ابراهیم به او رسید و او را در آن حال دید. سپس فرمود: 🌱«هر که در جایی همانند کعبه –که همه پیاده طواف کنند، او سواره باشد- و بی‌ادبی کند، الآن در بیابان، پیاده و بی‌توشه و بی زاد می‌رود.» 📚جوامع الحکایات، ص 199 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697Ca1050d30df
🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃 ◼️امام رضا علیه السلام فرمودند: ◾️اَلاْءيمـانُ هـُوَ مَعْرِفـَةٌ بِالْقـَلْبِ وَ اِقْرارٌ بِالّلِسانِ وَ عَمَلٌ بِالْأرْكانِ. ▪️ايمان عبارت است از: 🔹️شناخت قلبى 🔹️اعتراف زبانى 🔹️عمل با اعضاء وجوارح 📚تحف العقول، ص 422 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697Ca1050d30df
🍃🍃🍃🍃🌸🍃 -! 🌿پیامبر اکرم [صلی الله علیه و آله ] می‌فرمایند: ♥️از نفسهای خود حساب بکشید، پیش از آنکه از شما حساب بکشند♥️ 《اُعلام الدین ص ۳۳۹ 》 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697Ca1050d30df
🍃🍃🍃🌸🍃 گذری بر زندگی‌ پر فراز و نشیب دختری ماه روی به نام آخرین فرزند پاییز.... 🍃🌸🍃
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
🍃🍃🍃🌸🍃 گذری بر زندگی‌ پر فراز و نشیب دختری ماه روی به نام #ایل_آی آخرین فرزند پاییز.... 🍃🌸
🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃 کسرا برگشت و اینبار رنگ نگاهش طور دیگری بوددو قدم جلوتر اومدبازوم گرفتم و کمکم کرد واستم نفسش به صورتم خورد مثل مسخ شده ها به چشماش نگاه کردم _نه نه گفت و سریع رفت باورم نمیشد همه چیز دوباره معحزه وار درس شد آیسو از اتاقش بیرون امد و درست مثل یک آدم بالغ و عاقل که همه چیز میفهمه اومد و بغلم کرد سرشو روی شونه هام گذاشت و گفت _ مامانی غصه نخور عمو گفت ما بازم میریم کافی شاپ به صورت معصوم و زیبای آیسو نگاه کردم و گفتم _خرگوش کوچلو گوش واستاده بودی آیسو خندید پا شدم تا توی ظرفشویی آشپزخانه آبی به صورتم بزنم که چشمم به بسته های خرید گوشه سالن افتاد _ اینا چیه _ مامان چون تو دیر اومدی منو عمو رفتیم خرید رفتم جلو و بسته ها رو نگاه کردم نزدیکه ده بسته خرید بود از گوجه و خیار و سیب زمینی بگیر تا ماکارونی گوشت و غیره کسرا چه روح بلندی داره فکر میکردم الان با فهمیدن این حقایق حتی اجازه نمیده تو کافی شاپش کار کنم ولی اون نه تنها اخراجم نکرد بلکه این همه خوبی رو هم در حقم تموم کرده تنها چیزی که فکرمو مشغول کرده رویارو شدن با بچه های کافی شاپ هستش ولی من مجبورم که به کارم برگردم باید این زندگی را درستش کنم باید کمی دورتر از در کافی شاپ وایستادم و دارم نگاه می کنم روزیتا و سحر و بچه های دیگه کافی شاپ اومدن و مشغولن رزیتا و سحر نمیدونم چی به هم دیگه میگن و همش میخندن از واکنششون میترسم _ مامانی چرا نمی آی _دخترم یکم واستا _بریم دیگه مامان بیا دیگه _الان میریم بوق بلند ماشینی باعث شد از جامون بپریم برگشتم و صورت خندان کسرا دیدم از تو ماشین با صدای کمی بلند تر گفت _ چرا اینجا وایسادی رفتم جلوتر و گفتم _ سلام خوبی _من خوبم تو خوبی _خوبم _چرا اینجا وایسادی سوار شو بریم _نمیخواد دو قدم راهه _ باشه پس منم میرم ماشین پارک کنم _باشه میبینمت آروم آروم سمت کافی شاپ رفتم با اینکه همین دیروز اینجا بودم ولی دلم اندازه یک سال ندیدنش تنگ شده در باز می کنم و صدای جرینگ آویز درمون بلند میشه رزیتا و سحر همزمان به سمتم برمیگردن رزیتا با پوزخند و سحر با خنده نگاهم میکنه _ سلام و پشت سرم صدای سلام گفتن کسرا میاد _سلام وقت همگی بخیر سحر جواب سلاممو داد و رزیتا روبه کسرا جواب سلام کسرا رو داد آب دهنمو قورت دادم و سمت اتاق رفتم به خودم تو آینه زل زدم تقصیر خودم بود که این اتفاق افتاد ولی اجازه نمیدم کار و آرامشمو ازم بگیره به خاطر آیسو اومدم به خاطر آیسو هم میجنگم رژ لبمو برداشتم و به لبام کشیدم یه دور لب نازک و زیبا هم کشیدم صورتم از بی روحی در اومد و از این رو به اون رو شد مدادمو برداشتم و کمی چشمامو دستکاری کردم مرتب بیرون اومدم سرمو بالا گرفتم و سمت کسرا رفتم کسرا با رزیتا و سحر و دو نفر دیگه از بچه ها صحبت می کنه کل نفرات این کافی شاپ پنج نفره کسرا تا منو دید کنار خودش جا باز کرد و گفت بیا جلو تر رفتم و کنارش واستادم راستش خیلی معذبم کسرا رو به بچه ها گفت اتفاقات دیروز فراموش کنید من همه دوربین های کافی شاپ رو بررسی کردم کاملا مشخصه که ساختگی بود ما علیه اونا شکایت کردیم انشالله به زودی نتیجه اش رو هم میگم خواستم بگم که دوستی ما با ایلای سر جاش هستش و همه مثل سابق به کارشون ادامه میدن کسرا سرشو سمت روزیتا برگردوند و انگار که فقط مخاطبش اون باشه گفت _ و نبینم کسی از ماجرا دیروز سوء استفاده کنه همه چیز مثل سابق هست حالا برگردین سر کاراتون که امروز سرمون خیلی شلوغه دوتا تولد داریم در ضمن در نبود من ایلای مدیریت اینجا بر عهده داره صدای پوزخنده رزیتا باعث شد همه سرشونو سمت روزیتا برگردونن _به چی میخندی رزیتا که انگار از این سوال کسرا ناراضی هستش خودشو جمع و جور کرد و گفت _هیچی چیز خاصی نیست و همزمان که سمت میزش میرفت آروم گفت _خدا شانس بده 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697Ca1050d30df