🇵🇸 Ranyaa | رانیا
آهنگ واژه ها دل از او برد ؛ ناگهان برگشت چند صفحه به ماقبل داستان..
یادش به خیر! دست کریمانهای که داشت
سر میگذاشتیم به آن شانهای که داشت
یک شهر بود در صف پیمانهای که داشت
همواره باز بود درِ خانهای که داشت...
🇵🇸 Ranyaa | رانیا
یادش به خیر! دست کریمانهای که داشت سر میگذاشتیم به آن شانهای که داشت یک شهر بود در صف پیمانهای
هرچند خانه بود برایش صف مصاف
جز او کدام امام زره بسته در طواف؟
🇵🇸 Ranyaa | رانیا
هرچند خانه بود برایش صف مصاف جز او کدام امام زره بسته در طواف؟
اینک دلم به یاد برادر گرفته است...
شاعر از او بخوان :) که دلم پر گرفته است
آن شعر را که قیمتِ دیگر گرفته است
شعری که چشم حضرت مادر گرفته است...
🇵🇸 Ranyaa | رانیا
اینک دلم به یاد برادر گرفته است... شاعر از او بخوان :) که دلم پر گرفته است آن شعر را که قیمتِ دیگ
"از تاب رفت و تشت طلب کرد و ناله کرد
وآن تشت را ز خونِ جگر باغِ لاله کرد"...
🇵🇸 Ranyaa | رانیا
"از تاب رفت و تشت طلب کرد و ناله کرد وآن تشت را ز خونِ جگر باغِ لاله کرد"...
اینک برو که در دل تنگت قرار نیست..!
خورشید هم چنان که تویی آشکار نیست(:
راهی برای لشکر شب جز فرار نیست
پس چیست ابروانت اگر ذوالفقار نیست؟..
🇵🇸 Ranyaa | رانیا
اینک برو که در دل تنگت قرار نیست..! خورشید هم چنان که تویی آشکار نیست(: راهی برای لشکر شب جز فرار
مبهوت گامهاش، مقدسترین ذوات
میرفت و رفتنش متشابه به محکمات!
🇵🇸 Ranyaa | رانیا
مبهوت گامهاش، مقدسترین ذوات میرفت و رفتنش متشابه به محکمات!
.
.
بغض عمو درون گـلو ،
بیصدا شکست...
باران سنگ بود و..
سبو بی صدا شکست...
او سنگ خورد ؛ سنگ !
عمو بیصدا شکست...
در ازدحام هلهله او... بی صدا
شکست..
🇵🇸 Ranyaa | رانیا
. . بغض عمو درون گـلو ، بیصدا شکست... باران سنگ بود و.. سبو بی صدا شکست... او سنگ خورد ؛ سنگ
این شعر ادامه داشت؛ اگر گریه میگذاشت...
هدایت شده از 🇵🇸 Ranyaa | رانیا
اونجایی که آقا علیاصغرسلحشور ،
خطـاب به امـام حـسـیـن «ع» میگـن :
ما که هیـچ ... خودت مگه دلــت بـرا
ما تنـگ نمیشه ؟ :)
خیلی حرفِ دله؛ خیلی 💔
شور - این همه نوکر دور و برت شلوغه.mp3
4.23M
تنهایتنهابودماما
حالامیونِنوکراتام...
#امام_حسین - #حسین (: