#خـــاطرات_شهدا
ابتدا مجروحیتش هنوز نمیدانستيم شيميايی چيست و چه عوارضی دارد. دكترها هم تشخيص نمیدادند. هر دفعه میرفت بيمارستان، يک سرم میزدند، دو روز استراحت میدادند و میآمديم خانه. سال ۶۹ مصدوميتش شديدتر شد. عملی روی منوچهر انجام دادند تا تركشهای سمی را از بدنش خارج كنند از همان موقع شيمی درمانی هم شروع شد.
روزها به سختی میگذشت و منوچهر حالش روز به روز بدتر میشد بهطوری كه تا شش ماه نتوانست حركت كند بعد از آن هم با عصا راه میرفت. مدتی بيناييش را از دست داد و بعد از استفاده از آمپولهای زياد تا حدودی بهبود يافت.
بدنش پر از تاول بود طوری كه نمیتوانست بخوابد.
سال ۷۹ سال سخت و طاقتفرسایی بود و منوچهر دیگر نمیتوانست درد را تحمل کند و میگفت:
از خدا خواستم شهید شوم ولی دیگر روحم نمیتواند این دنیا را تحمل کند....
🌷شهیدمنوچهر مدق🌷
برگرفته از کتاب : #اینک_شوکران
#سبک_زندگی_شهدا
#رسای_اردکان
•رسا|روابط عمومی سپاه اردکان•
▪️| @rasa_ar |▪️
🌷 #خاطرات_شهدا
🌿 قرائت های روزانه #قرآن....
🔻بعضی شب ها که نیمه های شب بیدار می شدم می دیدم، محمدرضا با نـور موبایلش قرآن سفید کوچکش را در دست گرفته و در حال قرائت قرآن است. او با قرآن خیلی مأنوس بود و ماهیانه ۳بار ختم قرآن می کرد.
با اینکه بیست بهار از عمرش گذشته بود، در وصیت نامه اش سفارش کرده بود که، برایش تنها ۵ روز، روزه و ۲۰ نماز صبح قضا کنند...
🌷شهید مدافع حرم شهید #محمدرضا_دهقان_امیری
🌺هدیه محضر شهید عزیزصــلوات
#رسای_اردکان
•رسا|روابط عمومی سپاه اردکان•
▪️| @rasa_ar |▪️