eitaa logo
راسخون | مجله سبک زندگی
3هزار دنبال‌کننده
6.6هزار عکس
2.4هزار ویدیو
42 فایل
یار همیشه همراه...❤️ 🔸مجله‌ای با محوریت سبک زندگی | خانواده | آگاهی باهم برای یک بینش درست و سبک زندگی صحیح همراه با دوره‌های متنوع 👥 🌐وب‌سایت: https://rasekhoon.net/ ❣️ارتباط با ادمین: @channel_Rasekhoon 🥇تبادل و تبلیغات: @rasekhoon_tab
مشاهده در ایتا
دانلود
💎 ۶ روایت متفاوت از شهید احمدی روشن ✴ نو بودن مهم نبود تمیزی و مرتب بودن چرا همسر شهید می‌گوید: مسائل مالی را ریز و دقیق حساب می‌کرد. حواسش به این مسائل خیلی جمع بود.کم هزینه بود. مناعت طبع خاصی داشت. دو، سه دست لباس داشت که همیشه تمیز و اتو کشیده بود. خیلی به نو و کهنگی‌اش اهمیت نمی‌داد، ولی به تمیزی و مرتب بودن چرا. ✳ هیچ چیز دنیا او را به هم نمی‌ریخت هر کس خیلی اذیتش می‌کرد، ناراحتی‌اش یک لحظه بود. بعد می‌گفت مهم نیست. حتما خیرش در این بوده. در واقع هیچ چیز دنیا او را به هم نمی‌ریخت. ✴ دوران دانش آموزی شهید از زبان مادر در دوران دانش آموزی در درس و مشق خیلی اهل این نبود که حتماً بالاترین نمره را بگیرد. من هم در دوران ابتدایی‌اش خیلی حساس نبودم، اما در راهنمایی و دبیرستان حواسم بود. یک‌بار با او صحبت کردم، گفتم: «ببین! فلانی این تعداد پسر دارد، یکی این کار را کرده، دیگری به اینجا رسیده… اما شما یک پسر بیشتر نیستی. من خیلی آرزوها برایت دارم.» گفت: « قول می‌دهم بیشتر از کسی که 10 تا پسر دارد، برایت کار کنم و هر آرزویی داری برآورده کنم.» واقعاً این کار را کرد. چه از لحاظ درسی و چه در حوزه‌های غیر درسی بیشتر از یک پسر انجام وظیفه کرد. ✳ چرا از من تعریف کردی؟ مصطفی نبود کلی از او پیش بچه‌ها تعریف کردم. آن‌ها می‌خندیدند و می‌گفتند: «ببین چطوری مخ تو را زده که اینطوری از او دفاع می‌کنی.» فردا که مصطفی آمد بچه‌ها به او گفتند: «خوب یک شهرستانی گیر آوردی و مخش را زدی‌. نبودی ببینی چطور از تو تعریف می‌کرد؟» شب مصطفی آمد کنارم. یک نامه به دستم داد و رفت. نامه را خواندم. نوشته بود چرا پیش بچه‌ها از من تعریف کردی. نگفتی شاید دچار غرور و خود بزرگ‌بینی بشوم؟ ✴ سعی کن نترسی مصطفی اصلا دوست نداشت پسرش لوس باشد. مثلا در مورد غذا خوردن تأکید می‌کرد که "بسم‌الله" بگوید و به او می‌گفت: هر کاری را که شروع می‌کنی بسم‌الله بگو .یک سری چیزها را به خود علیرضا می‌گفت. مثلا می‌گفت: «سعی کن نترسی، هیچ‌وقت. وقتی با هم کشتی می‌گرفتند همیشه به علیرضا می‌گفت سعی کن نترسی و حمله کن.» ✳ «ایران شهید نشوم به فلسطین می‌روم» مادر شهید «مصطفی احمدی‌روشن» از پسرش نقل می‌کند: اگر امکانش فراهم شود به فلسطین می‌روم و با اسرائیل مبارزه می‌کنم؛ من دوست دارم شهید شوم؛ اگر در ایران نشد به فلسطین می‌روم. 💠پرتال فرهنگی راسخون 🆔 @rasekhoon_online ┄┅═✧❀💠❀✧═┅┄