راشِدون
#خدایا شکرت بابت اینکه زیر نوشته هام نمیزنم: روز فلان ام قرنطینه... :)🤌🏻
نوشته های دوران کرونایم را دارم.
تقریبا تا نزدیکی صد روز و یا حتی بیشتر، از روزهای ابتدایی قرنطینه.
هراز گاهی به آن ها رجوع میکنم
و خاطرات ان روزهایم را مرور میکنم.
روزهایی که حق بیرون رفتن نداشتیم.
روزهایی که داماد هایی که عروسی میگرفتند را دستگیر و جریمه میکردند.
روزهایی که نمیتوانستیم با دوستانمان در جایی تجمعی شکل بدهیم و دلتنگشان بودیم.
روزهایی که مجازی و آنلاین مراسمات اباعبدالله را شرکت میکردیم.
اصلا روزهایی که از هرگونه زیارت ممنوع بودیم حتی زیارت شهدا.
روزهای پر از اضطراب و بی اطلاعی از آینده.
روزهایی که نمیدانستیم تمام میشوند یا نه.
روزهایی که نمیدانستیم آیا یک ماه بعد همچنان در کنار عزیزانمان هستیم یا نه.
البته الان هم نمیدانیم اما آن روزها مرگ را بیشتر حس میکردیم و با آن زندگی میکردیم.
روزهایی که وصیت نامه های مان را نوشتیم و با چشمی پر از اشک تقدیم یکی از نزدیکانمان کردیم.
و حتی روز اولی که تماس گرفتند و خواستند که برای کمک به بخش کرونا بروم و زانوهایی که برای یک لحظه لرزیدند و اشکی که از دیدن پیام «به امید دیدار مجدد» پدر ریخته شد.
خدا آن روزها را نیاورد.
از آن روزها حرف ها زیاد است و بخشهاییِ شان را نوشته ایم تا بماند برای نسل های بعدی.
#خدایا شکرت بابت هرچی دادی.
هرچی که اصلا ندادی و نمیخوای بدی.
هرچی که گرفتی دوباره پس دادی.
هرچی گرفتی و پس ندادی.
هرچی قراره بدی و هنوز ندادی..
تو خدایی صاحب اختیاری
هرکاری دوست داری انجام بده اصلا
ما راضی ایم به رضای تو قربونت برم :)
#یادگاری
به جوانها توصیه میکنم که
وصیتنامهی #حضرتامام را بخوانید.
امام مجسم در همین وصیتنامه است..
حضرت آقا
سیبی که برسد،
حکما یا خودش میفتد،
یا بادی می اندازتش،
یا کسی درخت را تکان میدهد..
❞ منِ او، رضا امیرخانی
یکی از خطاب های #حضرتامام
در اولین بیانه ی سیاسی شان
که در وقت خستگیها
برایم حکم تیر دارد:
امروز چه عذری در محکمهی خدا دارید؟
این چه ضعف و بیچارگی است
که شماها را فراگرفته ؟
#برپا
اولین بار که این میز و این اتاقک را از نزدیک دیدم،
اسفند سال ۹۵ بود که برای اولین بار به نجف اشرف رفتم و سری به منزل حضرت امام زدم..
امروز این تصویر را برای بار چندم دیدم
و تنها این جمله در ذهنم پررنگ شد:
«فقط انسان های ضعیف به اندازه ی امکاناتشان کار میکنند.»
و تو چقدر #قوی بودی..
و چقدر ما در انتظارِ امکانات برای شروعِ حرکتمان،
آدم ها و #فرصت ها را از دست میدهیم..
و چه انقلاب ها و #تحول هایی که با بهانه های مختلفمان، در نطفه خفه میشوند..
تصور کنید اگر قرار بر این بود که حضرت امام به اندازه ی امکاناتشان کار کنند، الان در چه نقطه ای قرار داشتیم؟
+ در راهیان نور هزاروچهارصد هم همین جمله ی درخشان از شهید طهرانی مقدم بود که با وجود تمام مشکلات و چالش ها مرا از جا بلند میکرد..
هنوز هم همین جمله، باز کنندهی بنبست هاییست که با آنها مواجه میشوم..
#یادگاری
راشِدون
:) میگفت دنیا میخواهی، #نمازشب بخوان آخرت میخواهی، نمازشب بخوان.. http://eitaa.com/rashedooon
شخصی از اقا امام صادق پرسید:
آقا جان چه زمانی نمازشب بخونم؟
آقا فرمود: در پایانِ شب، نماز رو اقامه کن..
عرض کرد: بیدار نمیشم..
فرمود:
اگه بیدار شدی که نمازتو بخون
ولی اگه بیدار نشدی، قضای اونو بجا بیار.
چون اگه برای بجا آوردنِ قضای #نمازشب
اهتمام داشته باشی، توفیق بیداری شب و سحر هم نصیبت خواهد شد...
+ اگه به اداش نرسیدی، قضاش رو حتما بخون. باعث میشه کم کم توفیق بیداری سحر روزیت بشه
راشِدون
شخصی از اقا امام صادق پرسید: آقا جان چه زمانی نمازشب بخونم؟ آقا فرمود: در پایانِ شب، نماز رو اقامه ک
اینو هم داشته باشین که
یه بار اومدن به اقا امام کاظم گفتن که
یه آقایی بدون هیچ علتی، نماز نافله رو نشسته میخونه. حکمش چیه؟
آقاجان فرمود:
لَا بَاسَ.. :))
اشکالی نداره..
+ حال نداشتی، نشسته بخون. ولی بخون
#نمازشب
اینو بخونید و ببینید که چقدر اطلاعاتی که توی مدارس و غیره دادن دستمون در زمینهی انقلاب و ریشههای شکل گیری و تأثیراتی که داشته، کم و ناقص بوده که الان بجز اعزه ی مذهبی و انقلابی که آنها هم تعداد بیشتریشان تفکرشان را مدیون انتقال مبانی سینه به سینه از پدر و مادرشانند، باقی نسل جوان جامعه همچین تصور باطلی دارند که شاهنشاهی بود و زندگی مان را میکردیم دیگر..
اینهمه خون و خونریزی کردند که چه بشود؟ :)
+ حالا درد اینه که پیج مذهبی بوده و همشون طرفدار مولا علی :)))))